در گفتوگو با پانا مطرح شد؛
روایت حسرت ۳۰ ساله یک مادر برای «آخرین خداحافظی» با فرزندش
تهران (پانا) - احسان صبوری کارگردان فیلم مستند «آخرین خداحافظی» میگوید این مستند روایتی از دلتنگیهای فاطمه شریعتی مادر شهید صفرعلی علیزاده طی سالهایی است که از شهادت فرزندش میگذرد که این شهید نتوانست برای آخرین بار با مادرش خداحافظی کند.
احسان صبوری کارگردان مستند «آخرین خداحافظی» که به بخش مستندهای کوتاه هفدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» راه پیدا کرده است، در گفتوگو با پانا درباره این اثر توضیح داد: «این مستند روایتی از دلتنگیهای فاطمه شریعتی، مادر شهید صفرعلی علیزاده طی سالهایی است که از شهادت فرزندش میگذرد.»
وی ادامه داد: «در مستند روایت میشود که صفرعلی در تمام دوران کودکی و نوجوانی خود، کفش نداشته و از دمپایی پلاستیکی استفاده میکرده اما در سن ۱۵ سالگی است که برای اولینبار مادرش یک جفت کفش کتانی برای او میخرد. او با همین کفشها به جبهه میرود و شهید میشود.»
این کارگردان افزود:«اتفاق بزرگی که در فیلم روایت میشود این است که در آخرین سفر که صفرعلی قصد عزیمت به جبهه را داشته است، پدر او اجازه نمیدهد مادرش برای خداحافظی برود و این مادر شهید از بدرقه پسرش جا میماند. صفرعلی تا آخرین لحظه حرکت قطار در انتظار مادرش میماند اما مادر به او نمیرسد. این مادر تصور میکرد ۹۰ روز دیگر صفرعلی بازمیگردد اما در روز هشتاد و هفتم، پیکر فرزندش بازمیگردد و حسرت آخرین خداحافظی بر دلش برای همیشه میماند.»
این مستندساز ادامه داد:«این مادر سالهای سال است که به محل قرار خودش و پسر بر سکوهای راهآهن میرود و تلاش میکند در حال و هوای آن خداحافظی قرار بگیرد. او که ۳۰ سال پیش قصد داشت برای پسرش نخودچی و کشمش ببرد، سالهاست که بستههای نخودچی و کشمش آماده میکند و به یاد پسرش به مسافران همان ایستگاه راهآهن میدهد.»
صبوری درباره وجه تمایز این مادر شهید با دیگر مادران شهید گفت: «ما خانواده شهدای بسیاری داشتهایم که حتی برخی از آنها دو یا سه فرزندشان را تقدیم کردهاند اما اینکه از میان آنها چرا سراغ خانم شریعتی رفتیم، به این دلیل بود که احساس کردم مادر شهید صفرعلی، داستان غریبی دارد. بار اولی که شخصا در مرحله پژوهش رفتم تا این مادر را ببینم، با فضای خاصی مواجه شدم. مادری که به تنهایی نشسته بود، قلیان مقابلش بود و اسپرس آسمی هم در کنار خود داشت. تلویزیونی در خانه داشت که به یک دوربین مدار بسته وصل بود و مدام از طریق آن کوچه را میدید تا نکند کسی به سراغش بیاید.»
وی افزود: «ویژگی مهم این سوژه برای من این بود که فاطمه شریعتی بهگونهای داستان فرزندش را روایت میکند که گویی یک هفته یا ۱۰ روز است که او را ندیده و به معنای واقعی گویی هنوز داغش زنده است. او سه دهه با این داغ و این نبودن زندگی کرده است. با وجود آنکه بعد از صفرعلی خدا فرزند پسر دیگری هم به او داد و چهار دختر دیگر هم دارد، اما هیچگاه نتوانسته است دلتنگیهایش برای صفرعلی را فراموش کند.»
کارگردان مستند «آخرین خداحافظی» ادامه داد: «دلیل اصلی این حجم از دلتنگی در دل این مادر را این میدانم که او نتوانست برای آخرینبار فرزندش را ببیند. حسرت آخرین خداحافظی روی دل این مادر مانده است. او واقعا دوست داشت که روز آخر میتوانست به قطار پسرش برسد و هنوز هم میگوید که از پدر صفرعلی راضی نیستم چرا که نگذاشت من برای آخرینبار بروم و «صفر» را ببینم. او حتی منتظر بود تا مرخصی پسرش برسد و بازگردد اما پیکرش را برایش آوردند. به همین دلیل حسرتش روی دلش مانده است. او از دیگران شنیده که صفرعلی همان روز به همه گفته بود اگر پدرم برای بدرقهام نیاید، مادرم حتما میآید، اما مادر هم برای خداحافظی نرسیده بود. این مادر حالا با خودش میگوید شاید فرزندم در آن خداحافظی آخر میخواست حرفی به من بزند.»
وی افزود: «تلختر اینکه نوار کاستی که گویا صفرعلی در جبهه بهعنوان وصیت خود پر کرده بود هم هیچگاه به دست مادرش نمیرسد و حسرت شنیدن حرفهای آخر پسر هم هنوز روی دل مادر است. آن کسی که امروز نوار کاست را در اختیار دارد هم میگوید در همین نوار صفرعلی تأکید کرده است که هیچگاه این نوار را به دست مادرم نرسانید! خیلی پیگیری کردیم که به این نوار دسترسی پیدا کنیم اما هیچگاه این اتفاق رخ نداد.»
صبوری با اشاره به شباهت انتظار مادر شهید علیزاده به مادران شهدای مفقودالاثر، گفت: «او حتی بهگونهای درباره فرزندش صحبت میکند که گویی صفرعلی هنوز زنده است. گویی هنوز قرار است او به خانه بازگردد. حتی مکانی که این مادر در خانه هر روز آنجا مینشیند، یک مکان ثابت است و از همانجا بهوسیله یک دوربین مدام کوچه را رصد میکند. مشخص است که این مادر هنوز منتظر است. با خودش میگوید شاید یک روز نشانهای از صفر به دستش برسد. او حتی خودش پیگیری کرده و کلاه جنگیای را بهدست آورده که شاید مشابهش برسر فرزندش بوده و حالا این کلاه را روی تلویزیون مقابل چشمانش گذاشته تا هر روز به یاد او باشد.»
یادآور می شود سایر عوامل این مستند عبارتند از کارگردان: احسان صبوری، تهیه کننده: حسین همایونفر، مشاوران پروژه: امیراطهر سهیلی، مسعود زارعیان، تحقیق و پژوهش: احسان صبوری، فیلمبردار: یوسف صفائی، صدابردار: مرتضی غیور، تدوین: محمدصادق دهقانپور، طراحی و ترکیب صدا: سلمان ابوذر، اصلاح رنگ و نور: مهدی حدادی، دستیار تدوین: هادی شیبانی، دستیار کارگردان: مائده صبوری، مدیر تولید: مهران قویدل، دستیاران تصویر: محمد غفاری، سامان محمدیان، جانشین تولید: امیربلوچزاده، تهیه شده در سازمان هنری رسانهای اوج.
ارسال دیدگاه