روایت دانشآموز خبرنگار پانا استان اصفهان در خصوص دیدار با رهبری
بیتابی برای دیدار
لحظه به لحظه به دیدار با رهبر معظم انقلاب نزدیک و نزدیکتر میشوم، انگار ثانیهها حرکت نمیکنند و زمان متوقف شده است.
چقدر زمان دیر می گذرد. کم کم به حسینیه امام خمینی نزدیک و نزدیک تر میشویم، بعد از اقدامات اولیه با خیل عظیمی از دانشجویان و دانش آموزان مشتاق دیدار با رهبری مواجه شدم، هر کسی ارادت خود را به یک شیوه ای نسبت به مولا و آقای خود نشان می داد
اکثریت کف دستان خود با جملات جانم فدای رهبر ، لبیک یا خامنه ای، سرباز توام و ...منقش کرده بودند و سربندهای لبیک یا خامنه ای و چفیه هایی بر سر و گردن خود انداخته بودند، از قومیت های مختلف با لباس های زیبا در بین جمعیت نشسته بودند. از سرتاسر سرزمینم ایران دانش آموزان و دانشجویان خود را به حسینیه رسانده بودند. همگی منتظر ورود آقا و مقتدای خویش هستیم تا اینکه لحظه موعود فرا رسید با اینکه ازدحام جمعیت بسیار زیاد بود ولی شور و شوق دانش آموزان توصیف ناشدنی بود.
روبروی جایگاه با پرده سبز چشمنوازی پوشانده شده بود ناگهان از روبروی جایگاه جمال نورانی و خندان حضرت آقا نمایان شد ، همگی ایستادیم و طنین حیدر حیدر فضای حسینیه امام خمینی را عطرآگین کرد ، در پوست خودم نمی گنحیدم چقدر این فضا با حضور حضرت آقا عالی و وصف نشدنی هست ، در ادامه همگی با هم سرود دانشآموزان را همخوانی کردیم .
فلسطین راه عزت برگزیده
خورشید غیرت از بامش دمیده
دوران کمپ دیویدش گذشته
فصل طوفان الاقصایش رسیده
رهبر انقلاب از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان گفتند و بازهم با بیانات زیبای خود دشمنی دیرینه آمریکا علیه ملت و انقلاب اسلامی ایران را موشکافی کردند.
صدای تکبیر در بین جمعیت از جنس نوجوانی فضا را پر کرد.
اینقدر لحظات در حضور صحبت های دلنشین رهبر عزیزم زود گذشت که اصلا متوجه زمان نشدم. چه لحظات شیرین و دلنشینی ، رهبرم چه بگویم که به آرزویم رسیدم و در محضر شما بهترین تجربه زندگیم در این سن بود، جانم فدایت.
ما هستی خویش به ولی میبازیم
عشقی که به عشق ازلی میبازیم
این بار امانت که خدا داد به ما
جانیست که بر سید علی میبازیم
دانشآموز خبرنگار: ریحانه ایازی
ارسال دیدگاه