الناز دیمان*
«صحنه آخر»، دوراهی عشق و وظیفه
مستند «صحنه آخر» به کارگردانی محمد قاسمپور روایتی است که از منظری متفاوت ماجرای عاشقانی را به تصویر میکشد که تعزیه را به یک رویداد ویژه تبدیل کردهاند.
مستندهای بسیاری در گذشته و در سالهای اخیر با موضوع اربعین، عاشورا و عزاداری اقوام مختلف در ایران ساخته شده، تعزیه بهعنوان هنری دیرپای در ایران، محور ساخت مستندهای بسیاری بوده است. در «صحنه آخر» فیلم محمد قاسمپور، رویکرد به تعزیه از منظر مردمشناسی رخ داده، گروهی از مردم در اهواز پس از بیست سال از برپایی یک تعزیه پرشور که هر سال بدون پایان باقی میماند، تصمیم میگیرد تعزیه را با شهادت امام حسین (ع) تمام کنند.
«صحنه آخر» با محور قراردادن بازیگر نقش شمر و نزدیکشدن به او، در مسیر پیش از اجرای تعزیه، چالشهای او بهعنوان یک بازیگر را به تصویر میکشد، هم احوال مردم شهر و متولیان برگزاری تعزیه را به نمایش میگذارد.
شاید این نخستین بار باشد که فیلمساز با بدمن ماجرای عاشورا همراهی میکند تا توجه تماشاگرش را به عشقی که در خون مردم نسبت به امام حسین (ع) وجود دارد جلب کند.
«صحنه آخر» بدون اینکه درگیر شعارزدگی شود، بدون اینکه طولانی و کشدار باشد، تصویری از ارادت مردم به امام حسین (ع) و تاثیرپذیریشان از ماجرای عاشورا را به تصویر میکشد. فیلم ضرباهنگ تندی دارد و خیلی زود شخصیتهایش را معرفی میکند. با وجودی که بیشتر اطلاعات فیلم از طریق مصاحبه منتقل میشود اما نماهایی از خلوت شخصیت اصلی (بازیگر نقش شمر) وجود دارد که تماشاگر را با او همراه میکند.
«صحنه آخر» به دو دلیل فیلم مهمی است. نکته نخست از یک رویداد مهم ثبت سندی به جای میگذارد و فیلمساز در بزنگاه (پایان تعزیه پس از بیست سال) در صحنه حضور دارد و آن را ثبت میکند. نکته دوم، برخلاف اغلب مستندهایی از این دست به شخصیت منفور ماجرا نزدیک میشود و احوال او را به تصویر میکشد. فیلم با نمایی از تنهایی بازیگر نقش شمر، به پایان میرسد. جایی که بازیگر، در پایان تعزیه، نمیداند فردا را چگونه آغاز کند. این نما، تا ساعتها در ذهن تماشاگر فیلم باقی میماند.
*روزنامهنگار
ارسال دیدگاه