یاد و خاطرهای از شهیدی که در حین تهیه گزارش خبری به شهادت رسید
مشهد (پانا) - شهید مجید حجتی اولین خبرنگار خراسانرضوی بود که در حال تهیه گزارش خبری در منطقه بستان، عملیات طریق القدس در تاریخ ۱۳۶٠/۹/۹ به شهادت رسید.
«ناصر خسروی نیک» دوست و همسنگر شهید حجتی، در خاطرهای با نگه داشت یاد دوست، از اتفاقات روزی تعریف میکند که انفجار رخ داد و دوستانش به شهادت رسیدند.
پاسدار شهید «مجید حجتی» در اول آبان ماه ۱۳۳۸ در تربت حیدریه چشم به جهان گشود، تحصیلات ابتدایی را تا سطح هنرستان در زادگاهش تربت حیدریه گذراند و سپس موفق به کسب دیپلم برق شد.
این شهید بزرگوار در ادامه مسیر زندگی خود بینش عمیقتری نسبت به انقلاب و امام پیدا کرده و در جریان پیروزی انقلاب به پخش اعلامیه و دیوارنویسی پرداخت، بعد از پیروزی انقلاب به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تربت حیدریه درآمد و در بخش فرهنگی سپاه ضمن انجام امور محوله به کار خبرنگاری برای روزنامه جمهوری اسلامی و صدا و سیما مشغول شد.
ناصر خسروی نیک، دوست و همسنگر او، در خاطرهای از روزی که خبر شهادت شهید حجتی را میشنود، عنوان کرد: ما در منطقه سوسنگرد بودیم و قرار بود در عملیات آزادسازی بستان از دست دشمن وارد عمل شویم. بچهها هر کدام در گوشهای خلوت کرده بودند و مشغول نوشتن نامه یا وصیت نامه و یا احیاناً خاطرات خود بودند. مجید هم گوشهای نشسته بود و سخت مشغول نوشتن بود. به همراه صالحی کنار او رفتیم و گفتم: غلط نکنم خبریه؟ حتماً وصیت نامه مینویسی؟ با همان حالت شیرین گفت: نه اشتباه میکنی. میدانید من چه مینویسم. گفتم: نه، گفت: نور شهادت را در چهره هر دوی شما میبینم. درحال فراهم کردن زمینهای هستم که با خانواده شما مصاحبه کنم. گفتم: مجید جان ما کجا و شهادت کجا؟ دقایقی با هم بودیم و صحبتهای بسیار شیرینی باهم داشتیم.
وی ادامه داد: ساعتها میگذشت و بچهها در انتظار شروع عملیات بودند. وجود نیروهای نفوذی و منافقین از خدا بیخبر در بین خودیها خیلی بود و باید رعایت اخبار میشد. کم کم هوا تاریک میشد و نماز مغرب و عشاء را خواندیم ولی هنوز از عملیات خبری نبود. مجید گوشهای با خدای خود خلوت کرده بود و راز و نیاز میکرد. رفتم و پشت سر او نشستم و من هم با او هم نوا شدم.
خسروی بیان کرد: به دستور مسئولین، نیروها به منطقه اعزام شدند. مجید بیسیم چی بود بالاخره عملیات طریقالقدس با رمز "یا حسین" شروع شد. هجوم بیامان لشگریان اسلام به مواضع عراقیها، دشمن را سردرگم و کلافه کرده بود. مبارزه ساعتها طول کشید و بالاخره دشمن عقب نشینی کرد و شهر بُستان و هفت روستای آن آزاد شدند و دستور استقرار بچهها رسید. همه در همان سنگرهای فتح شده ساکن شدیم. مجید پیش من آمد و جویای حال بچهها شد و صالحی را از من پرسید. من از او هیچ اطلاعی نداشتم. با بیسیم خود با چند نقطه تماس گرفت، ولی هیچکس از او خبر نداشت، تا اینکه صالحی را دیدیم که لباس عراقی به تن کرده و درحالیکه آرپیجی بر دوش داشت پیش ما آمد و در سنگر مجید جمع شدیم. من از صالحی پرسیدم کجا بودی؟ صالحی شروع به تعریف کردن ماجرا کرده بود که ناگهان صدای مهیب انفجار، خط را لرزاند و تا خواستم تکان بخوریم، بمبی به سنگر مجید اصابت کرد. بعد از چند روز که من در بیمارستان به هوش آمدم فهمیدم که مجید حجتی و علیرضا صالحی شهید شدهاند.
گفتنی است؛ شهید مجید حجتی در نیمروز خونین ۹ آذرماه ۱۳۶۰ بود که بر اثر تیر مستقیم دشمن در حین تهیه گزارش خبری به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
در فرازی از وصیت نامه شهید مجید حجتی آمده است: «خدایا شاهد باش به عشق تو در مسیر تو حرکت کردم. خدایا من خواهان شهادتم نه به این معنی که از زندگی خسته شده ام و یا خواسته باشم از دنیا فرار کنم، بلکه می خواهم گناهانی که انجام داده ام به وسیله رنج کشیدن در راه تو و ریختن خونم به خاطر تو پاک شود.»
این شهید در آخرین اعزام خود به جبهه به مادرش گفت: «تا زمانی که جنگ تمام نشود، ازدواج نخواهم کرد و اگر وضع بدین گونه باشد اسلحه من عروس و سنگرم حجله ام خواهد بود.»
دانش آموز خبرنگار: مهدیه مهدی زاده
ارسال دیدگاه