احسان انصاری*
چهارم خرداد، روز مقاومت و پایداری دزفول
روز چهارم خرداد در تقویم شمسی، به نام «روز مقاومت و پایداری و روز دِزفول» نامگذاری شده است.
همان شهری که در هشت سال دفاع مقدس، ۱۷۶ بار انواع موشکهای ۱۲ متری، ۹ متری، ۳ متری، فراگ ۷ و اسکاد B، ۲۵۰۰ گلوله توپهای دوربرد و ۳۰۰ مورد حمله هوایی را به خود دید؛ اما تا پایان جنگ هرگز تسلیم دشمن بعثی نشد و دست از مقاومت نکشید. تا آنجا که امام خمینی (ره) فرمودند: «شما دزفولیها امتحان دادید و از این امتحان خوب بیرون آمدید. شما دِین خود را به اسلام ادا کردید.»
چرا مردم دزفول در زیر شدیدترین حملات هوایی و موشکباران دشمن، ایستادگی و پایداری کردند و هیچ گاه شهر را ترک نکردند؟ راز این مقاومت در چه چیزی نهفته است؟
باید گفت که یکی یا مهمترین ریشه مقاومت و پایداری دزفول در دوران دفاع مقدس برخاسته از عاشورا و فرهنگ عاشورایی است. «اگر عاشورا را نهضتی انقلابآفرین بدانیم که هست و اگر انقلاب اسلامی ایران، همه هویّت خویش را مدیون و مرهون عاشورای حسینی بداند که در کلام و بیان امام خمینی رحمه الله علیه نیز ظهور و نمود و داشت، باید بپذیریم که عاشورا زایا و پویا و فرا زمان و فرا مکان است و در کالبد انسانها و عصرها گرما و شور و شعور میآفریند.» از این رو، عاشورای دزفول در طول هشت سال جنگ تحمیلی مهمترین سازه در مقاومت بخشی و ایستادگی و پایداری مردم بود. کیست که تاسوعا و عاشورای دزفول را ندیده باشد؟
به راستی که تجلی این همه شور و شعور و معرفت و حرکت در روزهای جنگ به خوبی در دزفول دیده و تفسیر شد. از نوحهها تا روضهها، از کتیبهها و عکسهای شهدا تا پلاکاردها و وصیتنامهها، از تشییع جنازهها تا حضور زینبوار مادران شهدا در گلزار شهدا، از علیاصغرهای دزفول تا شهدای بیسر همچون اربابشان حضرت اباعبدالله، از رجزخوانیهای سربازان تا پیامهای زنان و مادران دزفولی در تشویق و ترغیب رزمندگان همه و همه صحنههای عاشورا را بارها و بارها برایمان تداعی میکرد.
لذا هر کس که به دزفول میآمد یا با دزفولیان ملاقات میکرد از سخنانشان بوی کربلا و ایثار و شهادت و مقاومت میشنید و به حق دزفول، نماد پایداری و مقاومت ایران است و زنان و مردان مقاومش میتوانند الگو و اسوهای برای همه دلدادگان محور مقاومت باشند
ای شهر که شور محشرت در یاد است/ تاریخ تو گلزار «شهید آباد» است/ در برگه تقویم دلم آوردند/ پیروزی تو چهارم خرداد است (عبدالرحیم سعیدی راد)
مردم دزفول با الگوگرفتن از فرهنگ عاشورا توانستند سرسختانه مقاومت نمایند و با قدرت ایمان و اراده در جبههها حضور یافتند تا جایی که این شهر به تنهایی یک لشکر نیروی رزمنده در دفاع مقدس با عنوان «لشکر ۷ ولیعصر (عج)» داشت و در بسیاری از تیپها و لشکرها نیز نیروهای مؤثری از فرزندان دزفول حضور داشتند.
از سویی دیگر، مردم دزفول اصرار بر عدم مهاجرت و ترک شهر داشتند؛ زیرا بر این باور بودند که حضورشان سبب پشتیبانی از جبههها و امیدآفرینی رزمندگان است. میهمان نوازی از رزمندگان اسلام، خود از مصادیق امیدآفرینی بود که در جای جای این شهر نمود یافته بود؛ به گونهای که مردم بیشتر مایحتاج رزمندگان حاضر در شهر را به صورت صلواتی در اختیار آنها قرار میدادند و درب منازل همواره برای استراحت رزمندگان و استفاده از تلفن و یا استحمام باز بود و مجموعه چنین اقداماتی «وعدۀ زندگی» یا «امید به زندگی» را در دلهای رزمندگان شکوفا میکرد و هر لحظه رزمندگان غیردزفولی، خودشان را در شهر خود تصور و احساس میکردند. حضور رزمندگان در نمازهای باشکوه جماعت مساجد دزفول و یا حضور در جلسات قرائت قرآن و نیز حضور در مراسم روضهخوانی و مداحی در سطح شهر، تشییع شهدا و ... تصویری ناب از زندگی جاری را ترسیم میکرد و این گونه در طول جنگ تحمیلی، تمام شهر دزفول، مهمانخانهای مصفا برای رزمندگان بود؛ حتی مادران شهدا میکوشیدند از رزمندگان به بهترین شکل پذیرایی کنند. جلوههای این پشتیبانی و حمایت به حدّی بود که صدام و رژیم بعث عراق این موضوع را به خوبی درک کرده بودند؛ لذا در فهرست حملات هوایی که از رادیو بغداد پخش میشد بیش از ۴۰۰ بار اعلام میکرد: «الف. دزفول». بعدها فرماندهان عراقی به دزفول لقب «بلد الصواریخ» یعنی شهر موشکها را دادند.
دزفول برای همه رزمندگان، پناهگاه و پایگاهی استوار بود و باید گفت: «دزفول، کهف الحصین انقلاب و هشت سال دفاع مقدس است». با نگاهی به پیشینۀ این شهر، دزفول را باید شهر «فقاهت» هم نامید؛ چراکه زادگاه فقها و علمای ربانی بسیاری همچون «خاتم الفقهاء و المجتهدین شیخ مرتضی انصاری» (۱۲۸۱ - ۱۲۱۴ه.ق) است که نه تنها در تاریخ تشیع کمنظیر؛ بلکه او را باید بحق از نوادر جهان اسلام برشمرد. همچنین در روزگاری نه چندان دور، در شهرستان دزفول که شهر بزرگی نبود؛ همزمان پنج مجتهد بزرگ و مرجع تقلید در این شهر زندگی میکردند: حضرات آیات عظام «شیخ محمدعلی معزی، شیخ منصور سبط الشیخ انصاری، سید اسدالله نبوی، شیخ محمدمهدی سبط الشیخ انصاری و شیخ محمدمهدی بیگدلی»(قدس الله اسرارهم). وجود روحانیون برجسته و عالمان عامل در این شهر سبب پیوند و رسوخ بیش از پیش فرهنگ اسلامی و شیعی در ذهن و زبان مردم دزفول شد که تجلی آن را در مبارزات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس کاملاً قابل رصد است. مردم دزفول که همواره آشنا با معارف اهل بیت (ع) بودند با سرمشق قرار دادن آموزههای شیعی به ویژه پیامها و عبرتهای عاشورایی، در سایه پیروی از ولایت فقیه و رهروی با علمای مبارز و آگاه، مقاومت و پایداری را به اثبات رساندند.
از این رو، یکی از کانونهای معنوی که همواره برای رزمندگان روحیهبخش و انگیزهبخش بود، حضور در نمازهای جمعه دزفول به اقامت حضرت آیت الله سیدمجدالدین قاضی دزفولی آن پیرِ خردبین و روشنضمیر بود. این پیر راه، دلهای مشتاق را با کلام دلنشیناش آمادۀ پایداری و مقاومت میکرد و سیره و سخنانش الگویی نه تنها برای مردم دزفول بلکه برای هر رزمندهای بود که به دزفول وارد میشد و در نخستین ملاقات، مجذوب معنویّت و شجاعت ایشان میشد و با شور و شوق و معرفت بیشتری به سوی جبههها میشتافت.
اغراق نیست اگر بگوییم: «خدمت به رزمندگان و تقویت روحیة آنان»، دلیل اصلی مردم دزفول برای باقی ماندن در شهر بود؛ چراکه مردم این شهر مقاوم علاوه بر آنکه خود در زیر شدیدترین حملات موشکی و هوایی دشمن نیازمند حمایت و پشتیبانی بودند، باز هم با تمام توان در پشتیبانی همه جانبه از جنگ برآمدند. به عنوان نمونه: تأمین اقلام مورد نیاز رزمندگان در جبههها، انتقال نیروهای رزمنده، اهدای خون به رزمندگان مجروح در مراکز درمانی شهر، جابجایی مهمات با ماشینآلات شخصی مردم، حمل و جابجایی اسرای جنگ و ... .
یکی دیگر از نمودهای مقاومت و پایداری دزفول، «بازسازی» شهر حین جنگ بود. در طول هشت سال، ۱۹ هزار منزل و ساختمان اداری، آموزشی و تجاری در دزفول ویران و به تلی از خاک تبدیل شد؛ ولی مردم مقاوم و مؤمن دزفول در اوّلین فرصت و بلافاصله پس از تخریب منزل مسکونی، دست به کار بازسازی، نوسازی و تعمیر میشدند و سرپناه خود را برای ماندن در شهر آماده میکردند؛ حال آنکه زیرساختهای شهری بشدت تخریب و آسیب دیده بود.
فرزندان دزفول در مدیریت جنگ نقشی والا و مؤثر از خود به نمایش گذاشتند و با توجه به آمارهای ستاد کل نیروهای مسلح، در میان ردههای فرماندهی در یگانهای رزم و قرارگاههای عملیاتی، در مقایسه با سایر شهرها فرزندان دزفول بیشترین سهم را در مدیریت و فرماندهی جنگ بر عهده داشتند؛ آن گونه که در مواقعی ۱۹ جبهه توسط رزمندگان دزفول اداره میشد.
در فرجام سخن باید به نقش کلیدی بانوان اشاره کرد. زنان دزفولی اسوههای مقاومت برای نسل امروزی هستند؛ چرا که زنان دزفولی با الگوبرداری از زندگانی بیبی دو عالم حضرت فاطمه زهرا و حضرت زینب کبری (سلام الله علیهما)؛ در تمامی صحنههای دشوار جنگ، فاطمیوار و زینبیوار حضور یافتند و تا آخرین نفس و قطره خونشان پای این انقلاب ماندند تا آنجا که بیشترین آمار شهدای زن در کشور با ۴۱۴ بانوی شهید متعلق به دزفول است.
دزفول که چون دلاوری آماده است در هـر قـدمش گلــولهای افتـاده است
گفتــند کـه بــا وضــو قدم بگذارید هر کوچه این شهر، شهیدی داده است
(عبدالرحیم سعیدی راد)
به پاس تقدیر و تجلیل از ایثار، مقاومت و صبوری مردم مؤمن و قهرمان دزفول، در چهارم خرداد سال ۱۳۶۶ هجری شمسی، «لوح زرین شهر نمونه» به این شهرستان اهدا شد. دزفول با داشتن «بالاترین آمار شهدای موشکی، بالاترین آمار شهدای زن، ایستادگی و ترک نکردن شهر با وجود حملات شدید موشکی و هوایی، پشتیبانی و حمایت از جبههها و رزمندگان، نقش مؤثر در مدیریت جنگ و بازسازی شهر حین جنگ» به شایستگی هرچه تمام لایق عنوان «پایتخت مقاومت ایران» گردید.
*نویسنده، پژوهشگر و فعال فرهنگی
ارسال دیدگاه