غلامرضا بنی اسدی*
از تاریخ عبرت میگیریم تا عبرتِ تاریخ نشویم
از دشمن، جز دشمنی نمی توان توقع داشت. اگر نه این کند که دیگر اسمش دشمن نیست. میشود یک موجود بیخطر و بیضرر تازه اگر راه دوستی هموار نشود. برای هموار شدن این مسیر- البته- باید تلاش کرد.
میماند یک "البته" دیگر؛ "از مکر دشمن هم نباید غافل شد." این جمله کلیدی هم هشدار رهبر فرزانه انقلاب است که مُشتِ بسته دشمن هم برای او باز است.
هشدارمان می دهد تا هوشیارمان کند به راهی که در پیش داریم. به خطر هایی که در راه، قدم به قدم مثل مین کاشته شده است. مهمترین کمینگاه هم غفلت است؛" یعنی ما در هیچ مرحلهای از پیشرفت ها و موفّقیّت هایمان{دچار غفلت نشویم} و بالش نرم زیر سرمان نگذاریم." فکر نکنیم همه چیز تمام شده است. راه ادامه دارد.
تلاش تازه می طلبد و هوشیاری تازه. حواس مان به شرایط روز، باید ترجمان هماره مورد توجه دعایی باشد که در قنوت نماز، از زبان نبی اعظم(ص) می خوانیم؛" اللّهُمَّ لا تَکلنی إلی نَفسی طَرفَةَ عَینٍ أبَداً؛ بار خدایا! هرگز مرا چشم بر هم زدنی به خودم وا مگذار." نباید بگذاریم غفلت، ما را به وادی فراموشی ببرد.
حتی در اوج موفقیت ها هم باید حواس مان باشد و در یاد داشته باشیم که "از مکر دشمن هم نباید غافل شد." بدانیم امروز ما- با وجود همه موفقیت ها- هوشیاری تمام ساحتی می طلبد. مرحب نه تنها سپر نینداخته که خدنگ در دست دارد. خیبر هم برج و بارو اضافه می کند. پس با موفقیت هایی در شکستن برخی بت ها نباید همه چیز را تمام شده دانست. بشنویم این انذار را که "بت مگویید شکستیم، که بتگر باقی است". هنوز هم حکایت همان است که محمد کاظم کاظمی، پیشترها- به هشدار- سروده است؛
....ره دراز است، مگویید که منزل دیدیم
نیست، این پشتِ نهنگ است که ساحل دیدیم
ره دراز است، سبک تر بشتابیم، ای قوم!
خصم بیدار است، یک چشمه بخوابیم، ای قوم!
از تاریخ عبرت بگیریم. نگذاریم قصه ما عبرت تاریخ و دشنه ما خیمه قافله را میخ شود. ما نسبت به فردا هم مسئولیم.....
کارشناس رسانه*
ارسال دیدگاه