حسین رویوران*
تفاهم ایران و عربستان و تاثیرات آن
امضای تفاهم ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین بسیاری را غافلگیر کرد و تحلیلگران را وادار ساخت تا ابعاد مختلف این رویداد مهم و دور از انتظار را مورد کنکاش قرار دهند.
این تفاهم در ابعاد زمانی و مکانی قابل توجه است چرا که در زمانی انجام میگیرد که منطقه و جهان پس از جنگ اوکراین در حال تحول سریع است و در شهر پکن پایتخت چین امضا شد که یک قدرت بزرگ در حال صعود در نظام بینالمللی شمرده میشود.
این تفاهم در ابعاد دوجانبه، منطقهای و بینالمللی تاثیراتی دارد که به تحلیل آنها خواهیم پرداخت.
۱- در ابعاد دوجانبه: شکی نیست که جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی دو بازیگر مهم در سطح منطقه خاورمیانه و خلیج فارساند و در سطح منطقه همپیمانانی نیز دارند. ایران در سطح منطقه در راس محور مقاومت قرار دارد و عربستان نیز در شورای همکاری خلیج فارس و محیط عربی تاثیرگذاری زیادی دارد. تاکنون این دو قدرت مهم منطقهای به دلیل جهتگیریهای سیاسی و همپیمانیهای بینالمللی در حال تقابل بوده و با امضای تفاهم کنونی و ازسرگیری روابط، تصمیم دارند سیاست همکاری را جایگزین سیاست تقابل سازند چرا که دو طرف به این جمعبندی رسیده که سیاست تقابل هزینهبر است و سیاست تفاهم به صرفهتر است و تحولات مختلف ایجاب میکند که این جایگزینی صورت گیرد.
البته رسیدن به تفاهم کنونی از خلع پدید نیامد بلکه نتیجه اراده سیاسی و چندین دور گفتگو در بغداد و مسقط در چند سال اخیر است و چین با ثقل سیاسی خود موفق شد آن فرایند را به نتیجه قطعی برساند. البته سیاستهای جدید چند سال اخیر ریاض برای این تفاهم بسترسازی مناسبی داشت.
اظهارات توهینآمیز ترامپ رئیسجمهور سابق امریکا نسبت به رهبران عربستان و سیاستهای منفعتطلبانه امریکا برای استمرار جنگ یمن و فروش حداکثر جنگافزار به ریاض، رهبران این کشور را وادار کرد تا حاشیه مستقلی از امریکا برای خود تعریف کنند. توافق سعودی با روسیه در زمینههای تولید و فروش نفت در بازار بینالمللی در چارچوب اوپک پلاس و پایبندی سعودی به آن علیرغم فشارهای امریکا از یک طرف و امضای تفاهمات مختلف با چین از جمله فروش روزانه ۴/۲ میلیون بشگه نفت به آن با پول یوان و نه دلار امریکا از سوی دیگر یک تحول قابل توجه در سیاست سنتی ریاض شمرده میشود که امکان بازیگری چین در به نتیجه رساندن گفتگوها و تفاهم با ایران را فراهم ساخت.
شکی نیست که این تفاهم در زمینههای نفتی، امنیتی و اقتصادی در آینده تاثیراتی خواهد داشت بهویژه که وزیر دارایی سعودی نیز اخیرا اعلام کرد که کشورش قصد سرمایهگذاری در ایران را دارد. همچنین اعلام اخیر مسئولان سعودی در اینکه قصد دارند در آینده نزدیک به مجموعه شانگهای بپیوندند شاخص مهمی است که عمق تحولات سیاسی در ریاض را نمایان میسازد.
۲- در سطح منطقهای: شکی نیست که امضای این تفاهم میان ایران و سعودی بر منطقه تاثیرات زیادی دارد. سیاستهای تقابلی این دو کشور در سطح منطقه امتداداتی داشت و جنگهای نیابتی بسیاری را پدید آورد. در این میان میتوان از کشورهای لبنان، سوریه، عراق، یمن، و بحرین نام برد که سیاستهای تقابل این دو قدرت منطقهای بر آنها تاثیر داشت. سیاستهای تقابل نیز زمینه رخنه اسرائیل به منطقه را فراهم کرده بود و با عادیسازی رابطه با برخی کشورهای شیخنشین به این رژیم اجازه داد که توافقهای امنیتی با آنها امضا کند.
امضای توافق میان ایران و عربستان گرچه دوجانبه بود و به صورت مستقیم به بحرانهای منطقه اشاره نداشت ولی از سرگیری رابطه دیپلماتیک میان دو کشور و وجود این کانال ارتباطی، امکان تفاهم میان مسئولان این دو کشور در هر زمینهای را فراهم میسازد. همچنین این تفاهم سیاستهای طفیلی گونه رژیم صهیونیستی برای رخنه به منطقه و تشدید سیاستهای تقابلی با ایران را سد میکند. شکی نیست سفر اخیر گروهی از مسئولان بلندپایه جنبش حماس فلسطین به ریاض و انجام مناسک حج، امکان تفاهم برای انتخاب رئیسجمهور در لبنان، و برقراری رابطه بسیاری از کشورهای عربی با سوریه و رفت آمدهای مسئولان سوریه به منطقه و بر عکس از نتایج اولیه منطقه ای امضای این تفاهم است که قطعا در آینده به نفع مردم منطقه و زیان تلآویو خواهد بود.
۳- در سطح بینالملل: در میان متخصصان روابط بینالملل در چند سال اخیر اجماعی شکل گرفته است که جنگ اوکراین و ورود نیابتی پیمان ناتو به جنگ بر ضد روسیه، تحول در نظام بینالمللی را تسریع کرد. این متخصصان بر این باوراند که نظام یکجانبهگرایی غربی که پس از فروپاشی بلوک شرق و پایان جنگ سرد در دهه نود قرن گذشته بر جهان حاکم شد اکنون به دلایلی غروب خود را آغاز کرده است و یک نظام چند جانبه بینالمللی جدید با ارزشهای متفاوتی با محوریت چین، روسیه، ایران و هند در حال شکلگیری است.
سیاستهای اجتماعی مبتنی بر آزادیهای فردی در غرب که به فروپاشی خانواده و پدیدارشدن ناهنجاریهای اجتماعی مانند همجنسبازی انجامیده و نیز سیاستهای اقتصادی که به رکود در فرآیند توسعه و افزایش سرسام آور بدهیها رسیده، علت اصلی افول جوامع فرسوده غربی شمرده میشود.
در مقابل محور در حال صعود آسیایی علیرغم اختلافات فرهنگی و اجتماعی اما بر ارزشهای انسجام خانواده تاکید دارد و تقریبا از بیماریهای غربی از جمله بدهیهای کلان رنج نمیبرد و رشد اقتصادی آن در چند سال اخیر بالاتر از میانگین جهانی است و استفاده مکرر امریکا از ابزار تحریم بر ضد این کشورها، آنها را وادار ساخت تا ابزارهای همکاری مختلفی میان خود ایجاد کنند تا از این تحریمها عبور کنند. شکلگیری تشکلهایی مانند اجلاس شنگهای و مجموعه بریکس در گذشته اکنون در سایه تشدید تحریمها و ضرورتهای تکمیل ارکان نظام در حال شکلگیری رو به گسترش و نهادسازی است که قطعا در آینده نزدیک به تکمیل ارکان این محور جدید آسیایی کمک خواهد کرد.
*استاد دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران
منبع: اسپوتنیک
ارسال دیدگاه