*سحر شیخی
بهار در راه است، برخیز و قلب دنیا را به بودنت گرم کن
بهار در راه است تا زمین مرده را جانی دوباره ببخشد، نرم و آرام قدم برمیدارد تا به زبان و نشان طبیعت، رستاخیزی دوباره در دل مردمان برپا کند، برخیز و قلب دنیا را به بودنت گرم کن.
بهار میآید تا با ما سخن بگوید، به ما پیام دهد که هنوز زنده هستیم و آرزوی زندگی کردن داریم، هستیم تا رسالت مهم انسان بودن را در دنیا به ظهور برسانیم و به همنوعان خود نیز یاری برسانیم.
بهار در راه است و تا ساعاتی دیگر دست ما را میفشارد، سبزی و طراوت و تازگی را به ما القا میکند تا ناامیدی، رخوت و سستی را از ما بزداید، بهار میآید تا زنگار کهنه آینه دلمان را با امید و طراوت بزداییم و بر آن رنگ زلال و زیبای عشق بزنیم.
بهار میآید تا دلشکستگان را تسکین دهد و به آنها این پیام را بدهد که اگر چینی قلبتان از جور و بیمهریهای روزگار شکسته، با یاد و نام خالق زیباییها و بهار دوباره، آن را بند بزنید .
بهار در راه است برخیز و گرد و خاک خستگی را از جامهات بتکان، برخیز و استوار گام بردار که پیشرفت و سرافرازی در گام برداشتن به سوی خورشید است.
بهار تا لحظاتی دیگر به دروازه شهر میرسد، دلت را، اندیشهات را و قلبت را پاک کن و لبخند بزن، به تمام کسانی که روزگاری به تو شاید بیمهری هدیه دادند و قلبت گرفت، لبخند بزن تا دل دنیا هم گرم شود.
*خبرنگار پانا
ارسال دیدگاه