غلامرضا بنی اسدی*
تکریم پروین و تعظیم نوروز
اگر" پروین اعتصامی" هیچ کاری نکرده باشد و هیچ نسروده باشد جز همین مثنوی "گره گشایی"، کافی است تا در آستانه نوروز به تعظیمش بپردازیم و تکریمش کنیم.
تکریم او، گرامی داشت انسان است. انسانی که اگر مثل سال به آخرین روز زمستان هم برسد، باز به نوروز قدم خواهد نهاد و مثل جمله ای بعد از نقطه، به سر خط خواهد رفت. قصه این مثنوی را بسیاری از ماها بارها شنیده ایم. مخصوصا که رهبر انقلاب هم درس آموز به ابیاتی از آن توجه مان داده اند. حکایت، ماجرای پیرمردی فقیر است. او با مشکلات بسیار دست و پنجه نرم می کرد. به هر دری می کوفت و به هر پنجره ای دخیل می بست اما گره از کارش باز نمی شد. به روایت پروین، فقیر، رانده از همه جا، به آسیاب رفت و دامنی گندم گرفت تا به خانه برود. در مسیر- دامن گره زده- با خدا به گفت بود که گره از کارم بگشای. ناگهان گره دامنش باز شد و گندم ها ریخت. مرد به ناراحتی به خدا گفت:" سال ها نرد خدائی باختی / این گره را زان گره نشناختی؟" اما چون نگاهش به زمین افتاد در کنار گندم ها کیسه زر را دید آن وقت فهمید فلسفه گره گشایی را. چنان که اعتصامی ماجرا را باز می خواند، مرد- شرمنده چشم و کلام- سر برخاک می گذارد؛" سجده کرد و گفت کای رب ودود / من چه دانستم ترا حکمت چه بود" بعد پروین، چنین ما را به معرفت می رساند و اززبان پیر می خواند که؛" هر بلائی کز تو آید، رحمتی است/ هر که را فقری دهی، آن دولتی است" به این نتیجه هم می رسد و می خواند:" تو بسی زاندیشه برتر بودهای / هر چه فرمان است، خود فرمودهای" حضرت آیت ا... خامنه ای هم به این بیت، افق گشایی می کنند؛" زان بتاریکی گذاری بنده را / تا ببیند آن رخ تابنده را" واقعا همین است. بسیاری از تلخ هایی که تجربه می کنیم روزی برای این است که به شهدکامی برسیم روزگاری. قصه ما در جایگاه بنده با حضرت رب الارباب، تربیت یافتن و به تعالی رسیدن است." تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند / تا که با لطف تو، پیوندم زنند" اگر ما را می برند از این و آن - که محدود و کم توان اند- برای این است که به ذات لایزال و محدودیت ناپذیر الهی پیوند دهند. خدا بیامرزد پروین را. اگر هیچ نکرده بود و هیچ نسروده بود به جز همین مثنوی "گره گشایی" می سزد که گره از قلم برداریم و به تعظیمش کلمات را چون بذر بکاریم تا در شکوفایی مدام خود، این نگاه را در انسان ها بازتولید کند. باری، نوروز، که گره از طبیعت و بغض زمین برمی دارد، پیغامی است برای ما که خود را به هرجایی که بسته ایم باز کنیم و به خداوند ببندیم که خیر و سعادت همین است. همین که پروین گفت تا نگاه مان را نو کند در آستانه نوروز.....
ارسال دیدگاه