علی احسانی مقدم
یادی از استاد محمدمهدی ناصح؛ مردی از تبار خوبیها
دریغا که چنگال مرگ دراز دست است که بیمحابا سایه تنومند بزرگانی را ناپدید می کند که عمری در پناهشان خوش زندگانی کردهایم و به اعتماد حضورشان در کوچه پس کوچههای زندگانی استوار و مصمم گام برداشتهایم و سنگلاخ بادیه و خار مغیلان را به هیچ انگاشتهایم.
در چنین فصلی در سکوتی تلخ، مردی پر افتخار از تبار خراسان را از دست دادیم. همو که خالصانه و بدون توقع در پرتو دانش اندوزی در این مرز و بوم به ودیعه نهاد و تا بلندای همت خویش در این عرصه کوشید و خوش درخشید.
نگاه مهربانش حکایت از قلبی لبریز از مهر داشت که وجودش را گرم ساخته بود، آن چنان که از پس طوفان های زندگانی، همچنان استوار به سترگی کوهی عظیم ایستاده بود و قلب تپنده اش در حریم باورهای انسان دوستانه او را مانا و جاوید ساخته بود.
کلام دلنشینش زلال روح نیوشندگانش را سیراب می کرد، گویی هُرم گفتارش از ماورایی ریشه میگرفت که الفبای وجودی اش را بر طریق اخلاص و مهر بنیان نهاده بودند. انسان مستعدی بود که در عرصه های ادبیات و پژوهش خوش درخشید و خدمتگزار فرهنگ و جامعه خود شد. برگ برگ آثارش را که ورق می زنیم از این حکایت غریب با تو سخن می گوید و بسیار کوشید و بر آن بود تا به قدر همتش بر فرهنگ و ادب این سرزمین برگی بیفزاید.
عشق دیدار معبودش را در سینه داشت و سرانجام در نوزدهمین روز آخرین ماه سال، برای ادامه زندگی، مرگ را برگزید و جانش را از این کره خاکی پر هیاهو پرواز داد.
دیری با آموزه های کلام گرمش در سطر سطر نگاشته هایش مؤانست جسته بودیم. کتب، مقالات و داستان های گونه گون ادبی و دوبیتی هایش را دیده و شنیده بودیم و لذتی وافر نصیبمان شده بود.
۱۹ اسفند۱۴۰۱ اولین سالگرد آسمانی شدن مردی از تبار خوبی ها است که نام نیکش در عرصه های علم و دانش و فرهنگ خوش آوازه است و اینک در خالی حضورش برای استنشاق عطر زندگی، سخت تنها مانده ایم و آن سوی بغض پنجره، در طنین دو بیتی های دلتنگی، خالی حضورش را غزل غزل گریسته ایم.
دلخوشیم به نگاشته هایش که به میراث نهاده است.
جوانه می زنیم و برای همیشه باغ می شویم.
روحش شادمان باد
کارشناس اسناد تاریخی*
ارسال دیدگاه