پروانه ساخت سینما چه زمانی حذف می شود؛ اگر در بر همین پاشنه بچرخد
تهران (پانا) - طی چند روز گذشته محمدحسین مهدویان با انتشار یادداشتی در صفحه اینستاگرام خود نسبت به برخی ممیزیهای مدیران سینمایی نسبت به آثار و شرایط حال حاضر سینمای ایران، کم فروغ بودن چراغ سالنها از منظر میزان استقبال از فیلمها و سیاستهای جدید سازمان سینمایی در صدور پروانه ساخت و مجوز انتقاداتی را مطرح کرد اما مهم ترین انتقاد این متن به عدم اکران فیلم سینمایی «شیشلیک» با وجود دارا بودن پروانه نمایش و صادر نشدن مجوز دو پروژه جدید سینمایی خود از سوی سازمان سینمایی بود.
محمدحسین مهدویان در بخش دیگری از یادداشت خود آورده بود: ««در سه ماه گذشته با دو فیلمنامهی مختلف، یک فیلمنامهی جنایی و یک فیلمنامهی کمدی، با تهیهکنندگان و نویسندگان متفاوت درخواست پروانهی ساخت دادهام که هر دو فیلمنامه بدون ارائهی اصلاحیه و هیچگونه توضیحی رد شدند و اجازهی ساخت نگرفتند.»
این یادداشت در ساعات و روزهای بعد از انتشار آن با واکنشهای حمایتی یا کنایههایی از سوی سینماگران دیگر و البته واکنش یکی از مدیران سازمان سینمایی مواجه شد.
چنانچه درباره عدم پذیرش فیلمنامه جدید مهدویان توسط شورا گفته شد که این اقتباس از رمان بیگانه آلبر کامو بهنام «مطرود» که از سوی کامران حجازی تهیهکننده به شورا رسیده بود، در ابتدا مورد مخالفت شورا قرار گرفت و در نوبت دوم ارائه نیز به دلیل عدم اعمال نظرات شورا مورد پذیرش قرار نگرفت که با توجه به حجم بالای سیاهی و تلخی این تصمیم اتخاذ شد.
در این جوابیه اما نکات دیگری هم مطرح شده بود که در واکنش دوبارهای از سوی گروه مهدویان و محمدرضا منصوری تهیه کننده «شیشلیک» در گفت و گویی اعلام کرد:«تاکنون فهرستی بالغ بر چهل مورد اصلاحیه به فیلم «شیشلیک» وارد شده است اما مسئولان سازمان سینمایی پاسخگوی تماس عوامل نیستند.»
موارد مطرح شده طی روزهای اخیر از سوی این دو گروه فارغ از هر نوع برداشت و تحلیل نسبت به جزییات یک اثر گویای وضعیتی کلانتر در سینمای ایران است که بلاتکلیفی در رویکرد نسبت به مضامین اجتماعی را نشان میدهد. علی رغم وضعیت نامطلوب اقتصادی حاکم بر جامعه و تاثیرپذیری ناگزیر سینما از آن تعریف سیاه نمایی و تلخی در قصهها آنهم در شرایط ملتهب امروز کشورمان جای بازنگری دارد.
منظور از سیاهنمایی یا تلخی چیست؟! مگر سینما میتواند مسیری غیر از پرداختن به دغدغههای اجتماعی که از ذهن نویسنده و فیلمساز بر قلم آمده و در قاب دوربین نقش میبندد طی کند؟! سینماگر چقدر میتواند به اصطلاح سرخوشانه و فارغ از زیست اجتماعی خود نسبت به مسائلی که دیده یا شنیده یا از نزدیک تجربه کردهاست، فیلمی فاقد هدفی مشخص را بسازد که احتمالا در پایان از خروجیاش رضایت نخواهد داشت و صرفا توانسته است نظر مساعد مدیران سینمایی را جلب کرده و بر اساس سیاست های نو به نویی که در فضای فرهنگی کشور پیوسته مطرح شده یا تغییر میکند، حرکت کند.
اگر چنین خروجیای نیز مطابق با نظر مساعد تصمیم گیران سینما و البته فیلمهایی شاد تولید شود، از سوی مخاطبان قابل باور و ملموس توصیف خواهد شد یا تنها باید به رسالت سینما در رویاپردازی در این مورد مشخص قائل باشیم؟! پاسخ دادن به این سوالات اهمیت مضاعفی در پایان سال ۱۴۰۱ برای سینما دارد؛ سینمایی که بدون تعارف شرایط نامناسبی را در سالی که در حال گذشتن است، طی نکرد و به قول مهدویان اگر در بر همین پاشنه بچرخد، همچنان و در سال جدید هم طی نخواهد کرد.
ارسال دیدگاه