نرگس فارسی*
آغوش پدر، امنترین پناهگاه دنیا
آغوش پدر، محکمترین پناهگاه دنیاست و بوسه میزنم بر دستهای پدرم که هیچگاه دستهایم را رها نکرد.
دست همیشه به معنای آغوش نیست، گاهی فقط امنیت است، فقط مثل «دست پدر».
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار میشود، اما زودتر از او به خانه بر میگردد.
همیشه مادرم را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن کوچک و کوچکتر میشود.
ولی پدرم یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند، خم به ابرو نمیآورد و خیلی سختتر از این حرفهاست؛ فقط هیچکس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد. این هست معنای پدر.
روزانه کلی چیز از پدرمان میخواهیم، بابا این میخوام،بابا از اونا بخر،بابا هدیه تولدم، بابا لوازم التحریرم، بابا کفش، بابا لباس، بابا...،اما هنوز معنای کامل پدر و قدر پدر را نمیفهمیم و نمیدانیم.
پدر به معنای امنیت، پشتکار، قهرمان زندگی، فردی زحمت کش، ستون خانه و خانواده و در آخر پدر یعنی آغوش گرم و امن.
دستان پدر به خاطر کار زیاد زخم می شود و پینه می بندد اما هیچ وقت شکایتی نمی کند و همیشه با مهربانی و محبت با فرزند خود رفتار می کند.
وقتی پدرم من را بغل می کند احساس می کنم از هیچ چیز نمی ترسم و می توانم در کنار پدرم از عهده هرکاری بربیایم.
من پدرم را که "بابا" صدایش می کنم خیلی دوست دارم و دعا می کنم همیشه سلامت باشد و سعی می کنم خوب درس بخوانم و موفق شوم تا شاید کمی از زحمات آن را بتوانم جبران کنم تا راضی باشد و به من افتخار کند.
شعری که سلمان هراتی برای پدران کارگر سروده است: پدرم کارگر است، به مزرعه می آید، با آخرین ستاره، از آسمان صبح، و باز می گردد
با اولین ستاره، در آسمان شب، پدرم خورشید است
دختر که باشی میدانی اولین عشق زندگیات پدرت است. دختر که باشی میدانی محکمترین پناهگاه دنیا آغوش گرم پدر است.
پدرم ای کوه استوار زندگیم عیدت مبارک.
*دانش آموز خبرنگار
ارسال دیدگاه