امیررضا انگجی*
دموکراسی در اسارت نفت
نقشی که نفت در اقتصادهای خاورمیانه ایفا کرده از منظر اقتصاد سیاسی فراتر از بیماری هلندی است. شواهد و دادهها نشان میدهند که نفت در کشورهای خاورمیانه از زمان اکتشاف به جوامع بسته و غیرلیبرال و اقتصادهای تضعیفشده منتهی شده است.
این گزارش نشان میدهد که مهمتر از خود نفت، این زمان اکتشاف آن است که بر روند دموکراسی در کشورهای خاورمیانه تاثیر گذار بوده است. در کشورهایی که دموکراسی پیش از اکتشاف نفت استقرار یافته، نفت و اکتشاف آن انحراف مهمی از مسیر دموکراسی ایجاد نکرده اما در کشورهای خاورمیانه تقدم اکتشاف نفت بر استقرار دموکراسی، مسیر دموکراتیک در این کشورها را با چالشها و موانع بسیاری مواجه کرده است.
اکتشاف نفت و استقرار دموکراسی
دادهها نشان میدهد که زمان اکتشاف نفت در واقع از خود نفت در اقتصاد مهمتر است و تقدم اکتشاف نفت بر استقرار یک جامعه باز، معارضات بسیاری بر سر راه ایجاد چنین جامعهای به وجود آورده است. در میان دشمنان جامعه باز در کتاب کارل پوپر علاوه بر افلاطون یا مارکس میتوان نفت را هم به لیست افزود. شاید بتوان گفت نفت مهمترین دشمن جامعه باز در کشورهای متکی به منابع نفتی بوده است. تحکیم ساختار روابط شخصی، گسترش فساد و بیماری هلندی تنها بخشی از مشکلاتی است که نفت در کشورهای خاورمیانه ایجاد کرده است با این حال این مشکلات، هرکدام در انحراف اقتصاد از مسیر توسعه نقش قابل توجهی داشتهاند. برای نمونه همانطور که پاموک(۲۰۱۷) مطرح میکند در ایران، در مقایسه با ترکیه، درآمدهای نفتی زیاد منجر به اثرات بیماری هلندی شد که منابع را از صنعت دور کرد و منجر به کاهش نرخ رشد تولید از نیمه اول قرن بیستم شد. این تنها یکی از معارضاتی است که نفت به ارمغان میآورد.
تحقیقات در اقتصاد و علوم سیاسی نشان داده که پیشرفتهای دموکراسی در کشورهای صادرکننده نفت محدود است (بارو، ۱۹۹۹). در این گزارش از دادههای صنعتی دقیق درباره تاریخچه اکتشافات نفتی در سراسر جهان استفاده میشود تا شواهد جدیدی برای تاثیر بلندمدت ثروت نفت بر دموکراسی ارائه شود. درحالیکه فعالیتهای اکتشاف و استخراج نفت در طول زمان گسترش مییابد، دادهها نشان میدهد که اکتشافات عمده یک کشور معمولا در چند سال متمرکز میشوند که بهعنوان دوره اوج کشف شناخته میشود. بهعنوان مثال، درحالیکه بسیاری از کشورهای نفتخیز خاورمیانه قبل از سال۱۹۵۰ اوج اکتشاف نفت را پشت سر گذاشتند، سال اوج کشف نروژ۱۹۷۹ است. دادههای تغییر بلندمدت شاخص دموکراسی در کشورها قبل و بعد از اوج اکتشاف نشان میدهد، کشورهایی که نقطه اوج اکتشاف نفتی را پیش از استقرار دموکراسی پشت سر گذاشتهاند از نظر شاخص دموکراسی پیشرفت چندانی نداشتهاند
و شاهد واگرایی روند دموکراتیک آنها از کشورهای غیر نفتی از زمان اکتشاف نفت هستیم. درحالیکه برای دموکراسیهای از پیش موجود مانند نروژ کشف نفت اساسا تاثیری بر روند دموکراسی ندارد.
تخمین زده میشود که بهطور متوسط، وقتی کشورهای غیر دموکراتیک ۱۰۰میلیارد بشکه نفت کشف میکنند (معادل ثروت نفتی عراق)، این کشف امتیاز دموکراسی آنها را حدود ۱۵درصد پایینتر از روند سهدهه بعد قرار میدهد. با در نظر گرفتن عوامل زمینشناسی مانند کیفیت نفت، عمق میدان نفتی و سایر شاخصهای هزینههای استخراج، تاثیر منفی نفت بر دموکراسی تقریبا دوبرابر میشود. تفاوت ۳۰درصدی در دموکراسی تقریبا تفاوت اردن و عربستان سعودی است. علاوه بر این، اثر منفی نفت هرچه کیفیت نفت بالاتر و هزینههای اکتشاف و استخراج کمتر باشد، بیشتر است. نروژ یک کشور تولیدکننده نفت نسبتا پرهزینه بهدلیل چالش تکنولوژیک در استخراج نفت در دریای شمال است. یکی دیگر از یافتههای اصلی این تحقیق این است که کشف نفت اساسا هیچ تاثیر سیاسی در کشورهای دموکراتیک ندارد. نروژ از آغاز قرن بیستم یک کشور دموکراتیک بوده است. بیش از ۷۰سال تجربه دموکراتیک، نروژ را با کشف نفت در دهه۱۹۷۰ به یک دموکراسی یکپارچه تبدیل کرد و نروژ از آن زمان تاکنون نه تنها به جامعه بستهتری تبدیل نشده است، بلکه در واقع اغلب از آن بهعنوان یکی از قویترین دموکراسیها در جهان یاد میشود. درحالیکه شاهد طی شدن وارونه مسیر در اقتصادهای خاورمیانه هستیم. این گزارش اهمیت اقتصاد سیاسی نفت را بار دیگر در کشورهای وابسته به منابع مطرح میکند و نشان میدهد آثار منفی و صدمات نفت تنها محدود به اقتصاد نیست.
این تحلیل بر مبنای گزارش کوین تسویی (۲۰۰۹)، با عنوان «نفت بیشتر و دموکراسی کمتر» تهیه شده است.
*کارشناس حوزه نفت
منبع: دنیای اقتصاد
ارسال دیدگاه