کامران کرمی*
جایگاهیابی قطر در نظام اقتصاد جهانی
از زمان کشف بزرگترین میدان گازی جهان در سال ۱۹۷۱ که به نخستین دگرگونی در شیخنشین کوچک و فقیر خلیج فارس منجر شد، میزبانی از بزرگترین رویداد ورزشی جهان در سال ۲۰۲۲، قطر را به بازیگری جهانی تبدیل کرده است. کلاناستراتژی قطر ذیل مفهوم اقتصاد سیاسی نقش تعیینکنندهای در برآمدن این دولت ذرهای در طول چند دهه گذشته داشته است.
اینکه چگونه یک کشور تازهتاسیس با صیادان تنگدست ماهی و مروارید به میزبان جهان و یکی از بزرگترین سهامداران شرکتهای چندملیتی تبدیل شده است، حاوی و حامل درسها و عبرتها برای همسایگان و قدرتهایی است که به تعبیر دارون عجم اوغلو در کتاب ملتها چگونه شکست میخورند، در مسیر زوال و فروپاشی قرار داشتهاند. تبدیل قطر به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان و جسارت دادن به رهبران این کشور که ملت خود را نه به عنوان یک زائده برای همسایگان ثروتمندتر، بلکه رقیبی ژئوپلیتیک با بازیگری در سطح بینالمللی ببینند که با میزبانی از جام جهانی فوتبال فرصتی برای معرفی خود، برای بیان داستان خود در یکصحنه واقعا جهانی پیدا کرده است. صحنهای که اقتصاد موتور حرکت آن و قدرت نرم روبنای آن را تشکیل میدهد. چشمانداز قطر برای جام جهانی فقط مستلزم ساخت هفت استادیوم و نوسازی ورزشگاه هشتم نبود. این کشور شبکهای کامل از جاده و راه آهن برای انتقال طرفداران بین مالها، میدانها و هتلها برای اسکان طراحی کرد که چیزی کمتر از یک کشور کاملا بازسازی شده نبود و بر مبنای یک پروژه ملتسازی ۲۲۰ میلیارد دلاری بر روی شن و ماسه برخاسته است.
مطالعه دقیقتر قطر نشان میدهد که محدودیتهای سرزمینی و کم بودن جمعیت که در الگوهای سنتی قدرت به عنوان منابع قدرت دولت به معنای Stateمعرفی میشود، نتوانسته مانع گسترش قدرت و نفوذ آن شود، به گونهای که دوحه موفق شده بازیگری و چانهزنی خود را با طیفی از دولتهای بزرگتر و قدرتمندتر همسطح سازد. الگوهای توسعه دولتهای عرب خلیج فارس در یک نظام جهانی با الگوهای در حال تغییر مشارکت جهانی که به سرمایهگذاریهای بینالمللی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و تفوق مالی و درخشش آنها در عرصه تجارت جهانی منجر شده، ناشی از تجربه موفق این بازیگران در تعریف نسبت خود با نظام اقتصاد بینالملل و ترکیب دقیق منافع و ارزشهای ملی و محلی و فرصتها و روندهای جهانی است.
قطر نهتنها با روند توسعه و جهانیشدن اقتصاد در جهان همگام شده است، بلکه با تکیه بر ظرفیتها و توانمندیهای نسبی راه توسعه خاص خود را نیز ارائه کرده و سطح بالاتری از قدرت، نفوذ، ثروت و بهطور کلی جایگاه بینالمللی را که حاصل انتخاب این دولت بوده در این مسیر رقم زده است. راهی که در میزبانی جام جهانی و لحاظ کردن ملاحظات و محدودیتهای خود به فیفا متجلی و منجر به بروز نارضایتیها از سوی هواداران و تماشاگران مبنی بر محدودیتهای حضور در شهرهای قطر شد. فهم کلاناستراتژی قطر که از قرن بیستویکم توسط مثلث حمد بن خلیفه آل ثانی امیر سابق و همسرش شیخه موزه بنتناصر مادر تمیم بن حمد امیر کنونی قطر و شیخ حمد بن جاسم نخست وزیر و وزیرخارجه پیشین قطر طراحی و در دستور کار قرار گرفت، بر مبنای دو بازو عملیاتی شد.
سازمان سرمایهگذاری قطر و بنیاد قطر دو ابرسازمانی است که دو حوزه اقتصاد و فرهنگ با زیرمجموعههای گسترده آن را پوشش میدهند و با هدف حضور موثرتر قطر در سطح بینالمللی تعریف شده است. همانند سازمان سرمایهگذاری ابوظبی و سازمان سرمایهگذاری عمومی عربستان سعودی که نقش صندوقهای ارزی دولتهای عرب خلیج فارس را ایفا میکنند. سازمان سرمایهگذاری قطر سال ۲۰۰۵ در راستای مدیریت بر مازاد درآمدهای نفت و گاز از طریق سرمایهگذاری در بازارهای بینالمللی به ویژه در آمریکا، اروپا و با هدف ایجاد تنوع در اقتصاد و آمادگی برای پساهیدروکربنها توسط دولت تاسیس شد. این سازمان به نوعی شرکت سرمایهگذاری و صندوق ذخیره ارزی دولت قطر است که بخش اعظم سرمایهگذاریهای آن در حوزههای مالی، املاک و مستغلات، هتلداری، صنایع و حوزه ورزش انجام شده است.
سازمان سرمایهگذاری قطر در شمار زیادی از شرکتهای چندملیتی دارای سهام است، از غولهای حوزه سرگرمی و مخابرات تا سوپرمارکتهای زنجیرهای و بانکها و صنایع. ورود قطر به صنعت ورزش با خریداری باشگاههای فوتبال از جمله پاری سن ژرمن نیز هدف ذیقیمت دیگری بوده که این کشور را به جرگه دیپلماسی ورزشی کشانیده است. ناصرالخلیفی تاجر و سرمایهدار قطری که رئیس هیاتمدیره باشگاه P.S.G است با خرید نیمار و امباپه رکورد گرانترین انتقال تاریخ فوتبال را شکست. براساس آخرین برآوردهای انجام گرفته در نوامبر ۲۰۲۰ میلادی حجم کل داراییهای سازمان سرمایهگذاری قطر تحت عنوان صندوق سازمان سرمایهگذاری قطر به ۳۰۰میلیارد دلار رسیده است. این در حالی است که صندوق سرمایهگذاری ابوظبی ۷۷۰میلیارد دلار و صندوق سرمایهگذاری عربستان نیز نزدیک به ۴۵۰ میلیارد دلار ذخیره دارد و به عنوان ابزاری برای اعمال نفوذ این دولتها در دو سطح منطقهای و بینالمللی عمل میکند.
راهبرد توسعه اقتصادی قطر مبتنی بر سرمایهگذاری درآمدهای حاصل از صادرات گاز و نفت در طرحهای توسعه به نحوی است که این کشور در چشمانداز ۲۰۳۰ با اتکا به این سرمایهگذاریها، بتواند ساختار و مدل جدیدی را برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراهم کند. در حالی که سازمان سرمایهگذاری قطر ماموریت اقتصاد و نفوذ سیاسی این شیخنشین را در روندها و فرآیندهای تجارت و سرمایه جهانی فراهم میکند، همزمان بنیاد قطر به رهبری شیخه موزه راهبرد توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در سطح شبهجزیره عربی، منطقه، جهان عرب و مهمتر از آن در سطح بینالمللی دنبال میکند. به گونهای که این بنیاد سرمایهگذاریهای گستردهای را در نهادها، سازمانها و مجامع فرهنگی، علمی و آموزشی از جمله یونسکو و همچنین در مهمترین دانشگاهها و موزههای جهان بهعمل آورده است.
استراتژی توسعه قطر با دو بال سازمان سرمایهگذاری و بنیاد قطر که بر محوریت درآمدهای حاصل از تجارت انرژی و نقش جهانی قطر هدفگذاری شده است، دوحه را به بازیگری در مقیاس بینالمللی تبدیل کرده است، به گونهای که قطر توانسته ضمن ایفای نقش هژمون و جذب سرمایهگذاریهای خارجی و همزمان توسعه سرمایههای خود در غولهای انرژی جهان، زمینه را برای کنترل متغیرهای تولید و قیمتگذاری در آینده انرژی فراهم و آن را به تدریج تبدیل به اهرم سیاسی کند.
بنابراین حضور چشمگیر قطر در عرصههای انرژی، تجارت، سرمایهگذاری، رسانه، ورزش و هنر باعث شده تا ابزارهای قدرت سخت و نرم همزمان در چارچوب یک سیاست خارجی متوازن، فعال و فرصتساز، منافع ملی را در سطح وسیعتری دنبال و آن را تبدیل به ارزش افزوده کند. این ارزش همان ادراک درست و واقعبینانه از روندهای اقتصاد سیاسی بینالملل است که جایگاه دولتها را نه بر اساس صرف مولفههای سنتی قدرت، بلکه عناصر و متغیرهای جدید در یک نظام پویا و سیال تعیین میکند که تعریف هوشمندانه جایگاه و منزلت هنر تصمیمگیرندگان و سیاستگذارانی است که درک هوشمندانهای از پویاییهای نظام قدرت در سطح جهانی دارند.
*روزنامهنگار
منبع: دنیای اقتصاد
ارسال دیدگاه