در وصف روزگار «سوتفاهم‌ها»؛ هنر‌ معترض بهتر است یا خاموش؟

تهران (پانا) - جامعه فرهنگ و هنر کشور باز هم در یک بزنگاه تاریخی و اجتماعی دیگر آسیب دیده است؛ این عرصه این روزها شرایطی را تجربه می‌کند که عمدتا به سرانگشتان اهالی‌اش گره خورده است. در فضای ملتهب امروز که تک‌واژه گویای توصیف آن «سوءتعبیرها» و «سوءتفاهم‌ها»ست باید گفت که تنها راهکار حفظ بقا و پویایی فضای فرهنگی و هنری کشور تلاش برای ایجاد وفاق و همدلی است.

کد مطلب: ۱۳۱۹۵۸۲
لینک کوتاه کپی شد
در وصف روزگار «سوتفاهم‌ها»؛ هنر‌ معترض بهتر است یا خاموش؟

سالن‌های خالی سینما، صحنه‌های بی‌تماشاگر، پروژه‌های متوقف شده و مهم‌تر‌‌ از همه ناامیدی پیشکسوتان و جوان‌ترها از تامین معاش حداقلی‌شان که در سال‌های اخیر بضاعت آن‌ها را برای مقابله با شرایط سخت اقتصادی و معیشتی محدود و‌ محدودتر کرده است، جز با مدیریتی درست و اتحاد اهالی فرهنگ و هنر حل نمی‌شود. مگر نه آن بوده است که همواره جامعه هنر به اقل بودن بودجه‌ فرهنگی در نسبت با سایر حوزه‌ها و عدم تخصیص و توزیع به‌هنگام و درست همان مقدار به امور مورد نیاز برای حل معضلات مبتلا به گلایه‌مند بوده‌ و مواردی از جمله تصمیم بر لغو بیمه بیکاری هنرمندان را برنتابیده و با همدلی به چاره‌جویی و گفت و گو پیرامون رفع یک مشکل برخاسته‌اند؟ حال به نظر می‌رسد لازم است در بزنگاه دشوارتر امروز که همانا نقدی بر عملکرد است، این بار نیز به دور از هرگونه شعار فرهنگ و هنر نیز دست حمایت خود را به سوی مردم دراز کند، زیرا که هنر در تعریف قائل به کارکردهای اجتماعی‌اش، باید معترض باشد و نه گوشه‌گیر و منزوی.

رفتن به ورطه خاموشی و سکوت و به دنبال آن رخوت هنر، هرچند بی رمقی و اندوه ناخواسته ناشی از مسائل اجتماعی، آن را برای هنرمندان در دوران کنونی به‌همراه داشته است و بخش عمده‌ای از این احساسات ناگزیر و متاثر از انسانیت است، اما بدون تردید راهکاری برای انتقاد یا مقابله نیست، چه بسا که این رکود و تعطیلی نسبی گعده‌های هنری و رخدادهای فرهنگی دارد به دراز می‌کشد و بخشی از آن ناشی از فضای تقابل هنرمند علیه هنرمند است که عمدتا به سبب جو و فضای سوءتفاهم‌ها و سوءتعبیرها در شبکه‌های مجازی رخ داده است.

به‌راستی چه منطقی در پس انتظار تعطیلی فضای فرهنگی و هنری، بسته بودن درب سالن‌های سینما و تئاتر به روی مردم، متوقف ساختن تولید پروژه‌های سینمایی و تلویزیونی، برگزاری جشنواره‌ها و رویدادها و به‌طور کلی عرضه محصولات فرهنگی و هنری حتی در شرایط انقلابی وجود دارد؟! این در حالی است که حتی روزگاری تئاتر در دوران جنگ تحمیلی نیز به بقای خود ادامه داد و رزمندگان سنگرهای خود را صحنه‌ای برای حفظ روحیه یا انتقال احساس امید به همرزمان خود یافته بودند.

جای سوال اینجاست که چه امری منجر به برهم خوردن این معادله در دهه‌های اخیر شده است؟ آیا قواعد نانوشته حضور و فعالیت در فضای اینستاگرام و شبکه‌هایی از این دست است که هنرمندان را مقابل هم قرار داده است یا بنیه ضعیف فرهنگ و هنر و قوای تحلیل‌یافته آن که در شرایط ناآرام و ملتهب برای دفاع از خود کم‌جان است؟ چه امری منجر به توقعات بیش از اندازه از هنر برای رفتن به ورطه سکوت و رخوت و تعطیلی می‌شود که خواسته یا ناخواسته دارد بر پیکر نحیف آن ضربه می‌زند؟ پاسخ این سوال را باید در کدام توصیف از هنر جست‌و‌جو کرد؟

«هنر معترض» یا «هنر خاموش». پاسخ هرچه باشد پر واضح است که هنر همواره خاستگاه خیزش‌ها و تحولات و ضرورتی انکار‌ناپذیر برای بقای فکری و فرهنگی نسل‌ها بوده و هست و ادامه حیاتش با مصادیقی هرچند گاه دارای فاصله از استانداردها و متر و معیارهاست که معنا می‌یابد، باید از فضای توهین‌آمیز علیه هنر پرهیز کرد، از تقابلی که ماحصل همراهی با جریانی بدون منطق و صرفا خواستار تعطیلی هنر بدون دلایل متقن است، فاصله گرفت و به همدلی پیرامون حفظ جریان هنر و نقش و تاثیر آن بر رفع معضلات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی حتی در فضایی ناملتهب اندیشید که هنر اگر در تک بستری کارساز افتد همان اصل اعتراض و وجه انتقادی آن است.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار