رونمایی از «کتاب توسعه 1400» در خانه اندیشمندان

تهران (پانا) - مراسم رونمایی از «کتاب توسعه 1400‌» عصر روز دوشنبه به همت پویش فکری توسعه و خانه اندیشمندان‌ علوم انسانی با حضور اساتید دانشگاه و محققان حوزه توسعه در سالن فردوسی مجموعه خانه اندیشمندان برگزار شد.

کد مطلب: ۱۲۹۸۴۰۸
لینک کوتاه کپی شد
رونمایی از «کتاب توسعه 1400» در خانه اندیشمندان

به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی در ابتدای مراسم رونمایی از کتاب توسعه ۱۴۰۰، مرتضی درخشان به ارائه گزارشی از نکات و یافته های این کتاب پرداخت و گفت: عنوان کتاب در واقع تبین مفهوم توسعه و جایگاه کشورهای جهان در شاخص توسعه پویش است. این کتاب، گزارش صفر ما است که برای سال ۱۴۰۰ استخراج شده است. نگارش مقدماتی را برای سال ۱۳۹۹ استخراج و منتشرکردیم و امسال نیز گزارش صفر را استخراج کردیم و کتاب آن منتشر شد. از سال ۱۴۰۱، گزارش یک، سال ۱۴۰۲ گزارش دو، و اگر تداوم پیدا کند قصد داریم که به همین صورت گزارش ها را ادامه دهیم.

این پژوهشگر حوزه توسعه با بیان اینکه در این کار تحقیقی اهدافی را برای شاخص ترکیبی توسعه در نظر گرفتیم ، در توضیح اهداف این کار گفت: طبق صحبتی که با مسئولان در رده و لایه های مختلف داشتیم ، متوجه شدیم که در مفهوم توسعه مناقشه و اختلاف نظرهایی وجود دارد و شاید یک اجماع نظر واحدی روی مفهوم توسعه وجود ندارد. اما زمانی که این مفهوم بسیط و سهل الممتنع را می شکنیم و به شاخص های آن مراجعه می کنیم به شاخص های جزئی دست پیدا می کنیم که این شاخص ها مورد مناقشه نیستند و مثلا همه متفق القول قبول دارند که درآمد سرانه ، مشارکت مردمی و کاهش آلودگی ای زیست محیطی به عنوان یکی از شاخص های توسعه هستند.

این دانش آموخته اقتصاد ادامه داد: ما در این کتاب قصد داشتیم که یک اجماع نظری را بر روی مفهوم توسعه ایجاد کنیم که دیدن توسعه از همه جوانب جز اهداف اصلی ما بود .

وی اضافه کرد: تعاریف و مفاهیم مختلف که در نظریات مختلف به عنوان مفهومی برای ارائه و نمایشگری توسعه شناخته می شد را کنار هم جمع کردیم که حدود ۳۱۲ مفهوم شد. در واقع از خود مفهوم توسعه شروع می کنیم که ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی را پوشش می دهد و به این ترتیب درخت مفهومی توسعه را جلو می رود که به ۳۱۲ شاخص می رسد.
درخشان با بیان اینکه در این کار تحقیقی لیست کلیه شاخص هایی که در دنیای امروز به عنوان شاخص توسعه شناخته می شوند را استخراج کردیم، گفت: نزدیک به سه هزار شاخص در فضای دانشگاهی و اجرایی امروز دنیا وجود دارد که در غربالگری متعددی که باتوجه به معیارها داشتیم و در کتاب به آن به طور کامل پرداخته شده به ۳۸۰ شاخص که می توانست آن ۳۱۲ مفهوم توسعه را که سر شاخه های ما هستند را کمی کند، دست یافتیم. به عنوان مثال ما یک مفهومی به عنوان مشارکت مردمی داریم که با شاخص های کمی می توان این مشارکت های مردمی را در کشورهای مختلف مقایسه کرد.
این پژوهشگر ارشد پویش علمی توسعه تاکید کرد: یکی از مهمترین اهداف اصلی ما محاسبه و مقایسه این شاخص ها در سایر کشورها بود لذا سعی کردیم از معیارهای بین المللی استفاده کنیم تا این امکان مقایسه و تغییر رتبه در طول سال های مختلف، بوجود بیاید. در این راستا در حدود ۸۳ هزار داده را در دوسال ۱۰۱۵ و ۲۰۲۱ با کمک متخصصان حوزه های مختلف جمع آوری کردیم تا شاخص ترکیبی توسعه را محاسبه کنیم.

این دانش آموخته اقتصاد در خصوص بخش های مختلف کتاب توسعه ۱۴۰۰گفت: در فصل اول این کتاب، شاخص های ترکیبی توسعه و رنکینگ ها را ارائه و نکاتی را در خصوص شاخص ترکبیب توسعه در کشورهای مختلف مرور کردیم. در فصل دوم به طور ویژه بر روی ایران متمرکز شدیم ونقشه توسعه ایران را طرح کردیم. در فصل سوم مفهوم توسعه، خلاصه و چکیده ای از آن سی نظریه پرداز توسعه که مطالعه کردیم را ارائه کردیم و در فصل چهارم درخت مفهومی توسعه را که اجزای دانش را نشان می دهد طرح کردیم. در فصل پنجم نیز به جزئیات، روشی که ما برای شاخص های ترکیبی توسعه طی کردیم را گام به گام شرح دادیم.

درخشان با بیان اینکه در این کتاب نقشه توسعه جهان در سال ۲۰۲۱ را ترسیم و در آن کشورهای جهان را به پنج دسته تقسیم کردیم، ادامه داد: در یک تقسیم بندی کشورهای جهان به کشورهای توسعه یافته، در حال توسعه و توسعه نیافته تقسیم می شود که ما در این پژوهش ۵ دسته نامگذاری جدید را ایجاد کردیم. دسته اول کشورهای توسعه یافته، دسته دوم کشورهای پیشرو در توسعه، دسته سوم کشورهای در آستانه توسعه ، دسته چهارم کشورهایی که توسعه آنها در سطح هشدار است و دسته پنجم کشورهایی که توسعه آنها در سطح اخطار است.
این پژوهشگر حوزه توسعه اضافه کرد: یکی از این نقشه های موجود در این کتاب، نقشه ۳۸۰ شاخصی است که با میانگین جهانی، محاسبه شده است. اگر در شاخصی ما بیش از ۱۰ نمره بالاتر از میانگین جهانی باشیم یعنی وضعیت نسبتا قابل قبولی به کل جهان در آن شاخص داشتیم که با رنگ سبز نشان داده شده است. اگر بین مثبت ۱۰ تا منفی ۱۰ و حول و حوش میانگین جهانی قرار داشتیم آن را با رنگ سفید و اگر بیش تر از ده نمره پایین تر از میانگین جهانی بودیم آن را با رنگ قرمز نشان دادیم. در این کتاب به راحتی می توان دید که در هر یک از آن ۳۸۰ شاخص، چه وضعیتی داریم. البته شاخصی هم وجود دارد که ما حدود چهل و هفت، هشت الی پنجاه نمره پایین تر از میانگین جهانی قرار داریم که به تفصیل در فصل دوم کتاب می توان در مورد آنها مطالعه کرد.
این دانش آموخته اقتصاد اظهار کرد: یکی از یافته های جالب این پژوهش این است که در بررسی این ۳۸۰ شاخص ترکیبی توسعه در آن پنج بعد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی و فردی داشتیم، از سال ۲۰۱۵ تا کنون و در طول این هفت سال گذشته، رتبه کشورها تغییر کرده است. برخی کشورها رتبه شان بهبود پیدا کرده و برخی بدتر شده است. چون تمام جهان در حال حرکت رو به جلو است و نمره شاخص ها برای میانگین جهانی در حال افزایش است، اگر یک کشوری نمره شاخص ترکیبی اش افزایش پیدا کند، لزوما رتبه اش بهتر نمی شود حتی ممکن است کشوری نمره اش بیشتر شود ولی چون کّند رشد کرده است، رتبه اش بهتر نشده است. به طور مثال کشورهای اکوادور و مقدونیه آنقدر سریع رشد کرده اند که نه تنها نمره شان بهبود پیدا کرده بلکه رتبه شان هم ۲۲ و ۲۰ رتبه افزایش یافته است.
وی افزود: در بین کشورهایی که رتبه شان در حال بهبود است، کشورهایی چون ازبکستان، پاکستان، عراق و گرجستان را می توان دید و بررسی کرد که چه سیاست هایی را در طول هفت سال گذشته و در چه ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی و فردی در پیش گرفته اند که به این سرعت توانسته اند رشد یابند.
درخشان ادامه داد: در بین کشورهایی که رتبه شان بدتر شده است، مثل ترکیه، ونزوئلا و یا کشورهای مشابه می توانیم عواملی که منجر به این امر شده است را مطالعه کنیم که چرا وضعیت کشور ترکیه در هفت سال گذشته، ۲۰ رتبه در شاخص ترکیبی توسعه بدتر شده است.

وی گفت: بنا به یافته های این تحقیق، ایران نیز در طول هفت سال گذشته در شاخص های ترکیبی توسعه ۳ /۲ پس رفت داشته است. در بحث اقتصادی در طول هفت سال گذشته یک درصد رشد داشته ایم. در بحث شاخص های سیاسی ۳/ ۱۰ درصد تنزل داشتیم. در بخش قلمرو اجتماعی ۲/ ۸ رشد داشتیم و در بحث فردی ۹ درصد و در بحث زیست محیطی نیز ۲ / ۹ تنزل داشتیم.

این پژوهشگر ارشد پویش علمی در خصوص یافته های این کتاب نیز اظهار کرد: ما در این کار پژوهشی رتبه بندی جدیدی برای کشورهای جهان ارائه و سعی کردیم تمام ابعاد توسعه را شامل شود. تقسیم بندی کشورها به پنج دسته پیش گفته نیز از اتفاقات جدید در این حوزه است. همچنین در این کتاب می توان بیشترین رشد و تنزل در کل شاخص ترکیبی توسعه را مشاهده کرد و به طور ویژه تغییرات شاخص های ایران در هفت سال گذشته را نمایش و آنها را مرور و برسی کردیم و در نهایت نیز درخت مفاهیم توسعه ای را ارائه کردیم.

نهادهای مستقل برای ارزیابی تصمیم گیری ها در کشور نداریم/ دولت به عنوان ماشین اصلی توسعه نه مسئولیت دارد و نه آزادی
کیومرث اشتریان نیز طی سخنانی در این مراسم با تاکید بر اینکه جامعه ما نیازمند نهادهای مدنی ارزیابی سیاست است، گفت: برای پیشرفت نیازمند نهادهای مدنی تخصصی در حوزه های اقصادی و علوم مختلف هستیم تا این نهادهای مدنی بتوانند علم را به سمت جامعه بیاورند.

رییس انجمن علوم سیاسی ایران با بیان اینکه جوهره برنامه ریزی در عالی ترین سطح نظریه پردازی عبارت است از تبدیل دانش به عمل، گفت: کار دوستان پویش فکری یکی از نیازهای اساسی جامعه ما است. مدتی که در دولت قبل بودیم این را به شکل عینی و ملموس می دیدیم موقعی که می خواستیم تصمیم سازی کنیم یک خلا جدی را در عمل می دیدیم که نهادهای مستقلی برای ارزیابی وجود ندارند و یا اگر وجود دارند بسیار ضعیف اند و یا اگر قوی هستند تحت سلطه نهادهای دولتی یا خصولتی هستند.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه ما دچار گسست نسلی در حوزه سیاست گزاری عمومی هستیم، گفت: از سال ۱۲۸۵ تا کنون گسست هایی که در حوزه سیاست های عمومی بوجود آمده ، گسست‌های اساسی است که معدلش شاید هفت هشت سال بیشتر نشود. در نتیجه گستت نسلی در حوزه سیاست گزاری عمومی شده و ما دانش تجمعی در این خصوص نداریم.

اشتریان دانش تجعیعی را به عنوان مهمترین حوزه در مدیریت دانش و توسعه قلمداد کرد و گفت: ما برای حل این مشکل گسست نسلی نیاز به نهادهایی شبیه پویش فکری داریم و امیدوارم نهادهای مدنی شبیه این بیشتر شده و گسترش پیداکنند. چیزی شبیه احزاب سیاستی مورد نیاز است که بتوانند کارهای تکمیلی انجام دهند تا بتوانیم بر این اساس صیقل گفتمان های عمومی انجام بگیرد.

رییس انجمن علمی علوم سیاسی ایران با بیان اینکه تعیین شاخص قدم اول بوده و گام های بعدی تحلیل یافته توسط کارشناسان است، اظهار کرد : زمانی که در پیمایش های کلان، داده هایی را جمع می کنیم که معمولا مبنای نظری انسجام یافته ای را هم علی الاصول ندارند چون شاخص ها خیلی وسیع هستند و باید هم همین طور باشد، شاخص های متفرقه جمع می شود اما هرکدام از این شاخص ها می تواند به تنهایی مورد بحث و بررسی قرار گیرند و در این خصوص دانش تجمعی ضروری است.

اشتریان تصریح کرد: یکی از مهمترین عناصر توسعه این است که آیا یک ملت می تواند دانش تجمیعی در خصوص کنش جمعی جمع کند یا خیر؟ مناقشه کمتری در این زمینه وجود دارد که کنش جمعی و تصمیم گیری جمعی موتور محرکه توسعه است. من از افراد مختلفی که در حوزه تاریخ ایران و اسلام تبحر داشتند پرسشی را مطر ح کردم که ما چقدر راجع به این موضوع کار کردیم. اغلب کسانی که متخصص تاریخ ایران و اسلام بودند گفتند که در خصوص دانش تجمیعی کاری نکردیم. برعکس وقتی به کشورهای اروپایی نگاه می کنیم، شاهد هستیم که این دانش تجمیعی را دارند.

وی ادامه داد: وقتی دانش جمعی در خصوص کنش جمعی نداریم، اتفاقات عجیبی در دولت رخ می دهد و آن اینکه دولت و قوه مجریه به عنوان ماشین اصلی توسعه نمی تواند تصمیم گیری کند و بدتر اینکه نمی داند دانشی در این زمینه ندارد.

این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه قوه مجریه در همه کشورها از مهم ترین ابزارهای توسعه است، گفت: قو مجریه ما دچار چند مشکل اساسی در حوزه تصمیم گیری است و ما این را مطالعه نکرده ایم و بیشتر درگیر فضاهای سیاسی و چالش های آن بوده و در باره آنها صحبت کرده ایم اما به شکل آکادمیتک نتوانسته ایم در این خصوص، دانش تجمیعی جمع کنیم. قوه مجریه ما در اغلب دولت ها، یعنی دولت دوم خاتمی، دولت احمدی نژاد، دولت روحانی و این دولت این مشکل را دارند که درگیر تو در تویی نهادی هستند و وقتی می خواهند در دولت تصمم گیری کنند، فرایند برنامه ریزی توسعه حدود یکسال و نیم، دو سال طول می کشد و آیین نامه های آن برنامه هم معمولا شش ماه و بیشتر طول می کشد. از بس این فرایند طولانی است هیچ دولتی نمی تواند توسعه ایجاد کند لذا ما شاهد یک دولت در خود تنیده هستیم و این دولت در خود تنیده هیچ کاری از دستش بر نمی آید.
اشتریان گفت: حیرت آور است بدانید که وزیر در این کشور تقریبا هیچ کاره است و از آن بدتر و فلاکت بارتر وضعیت استانداران است که کار خاصی و یا قدر ت خاصی ندارند اما به عنوان تجسم قدرت سیاسی در استان دیده می شوند. به نظرم اگر بخواهیم ناکارآمدی و فلاکت قوه مجریه را خلاصه کنیم در شخصیت استاندار نمود دارد .
وی افزود: نکته دوم در قوه مجریه، مسئولیت پذیری و آزادی مدیران است. ما با این چالش بزرگ مواجه هستیم که ماشین اصلی توسعه در کشور نه مسئولیت دارد و نه آزادی. این دو رکن اساسی برای تحول در توسعه کشور است. به دلیل تو در تویی نهادی و هم از حیث قوانین و مقررات و هم حیث رویه ها، کاملا افراد را مسلوب اختیار می‌کند و وقتی وارد عرصه عمل می شوند متوجه می شوند که انجام یک کار ساده چقدر سخت است. از این رو زمانی که دولت به عنوان ماشین اصلی توسعه وارد این چرخه فرایندها و رویه می‌شود، به شدت در گِل می ماند و نمی تواند تکان بخورد. به همین دلیل است که دولت ها به دلیل این تکثر و تو در تویی نهادی، احساس بی مسئولیتی پیدا می‌کنند و می‌گویند تقصیر ما نیست و تقصیر دیگری است.
وی در بخش پایانی صحبت های خود گفت: بخشی از ادبیات توسعه نیز به سرمایه گذاری خارجی بازمی گردد، که سیاست خارجی ما هم متاسفانه دچار همین رویه ها است. در عین اینکه ما نکات مثبتی در جهت گیری های اساسی داریم اما سیاست خارجی ما تحت فشار برای غیرعادی سازی است.

تفسیر درست از تحول تاریخی در ایران نداریم/ از بزرگترین معضلات توسعه، مساله رابطه قدرت با قانون است

محسن محبی از اساتید حقوق بین الملل نیز در این مراسم به بیان ویژگی های توسعه از منظر حقوق بین الملل پرداخت و گفت : پرسش مهمی که قابل طرح است اینکه آیا توسعه یک امر داخلی است و یا اینکه ابعاد خارجی و بین المللی نیز دارد. در نظر ساده است و برخی می گویند که امر داخلی بوده و هر کشور بنا بر اسناد بالادستی و ساختار سیاسی و اقتصادی خود اقدام به تدوین برنامه توسعه و اجرای آن می کند.
این حقوقدان ادامه داد: در واقع اگر توسعه یک امر داخلی است باید براساس چارچوب های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و نظام و ساختار سیاسی فهم، طراحی و اجرایی شود. اگر هم بپذیریم یک بعد بین الملی هم دارد آنگاه باید دید از چه منظری به آن پرداخت.

نماینده ایران در دادگاه بین المللی لاهه افزود: در امر داخلی می توان فهرستی از مشکلات توسعه را لیست کرد که از حدود ۲۰۰ سال پیش تاکنون همان مشکلات بوده و صرفا چهره آن تغییر کرده اما بن مایه آنها یکی است. که یکی از این بن مایه ها، ساختار قدرت در کشور ما است که یک مساله جدی است و تا زمانی که این حل نشود ما در بحث های ثانوی مثل توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی راه پیش نخواهیم برد.

محبی خاطرنشان کرد: در زمان مشروطه گمان می کردند که با مشروط کردن قدرت دولت به پارلمان مشکل حل خواهد شد ولی مشکل حل نشد و در اولین دوره افرادی که به پارلمان راه یافتند باز طبقه ملاکین و صاحبان سرمایه هستند. در واقع همان کسانی که قرار بود مشروطه ما ر از قید آنها رها کند، همان کسانی که متصل به دربار هستند و اصحاب دربار شناخته می شوند، به مجلس می آیند. این وضعیت و گره قدرت همچنان در کشور ما وجود دارد.
این حقوقدان یکی از مشکلات کشور را در بحث قرارداد اجتماعی مطرح کرد و گفت: قرارداد اجتماعی اساس نظریه سیاسی مدرن در دنیا است که به قرن ۱۸ باز می گردد. در خیلی از کشورهای جهان از قبیل ما مفهوم قرارداد اجتماعی هنوز درست فهم نشده است حالا اجرا شدنش را که خیلی فاصله داریم. قرارداد اجتماعی آنگونه که نئو کانتی ها می گویند تا قبل از رابز، قرارداد اجتماعی عمودی است و برای اداره امور، مردم از بین خود تعدادی را به عنوان حاکمان انتخاب که به جای مردم تصمیم گرفته و کشو را اداره کنند ولی قبل از اینکه نوبت به قرارداد اجتماعی عمودی و تشکیل دولت برسد ما نیاز به یک قرارداد اجتماعی افقی بین خود آحاد مردم داریم.

وی تاکید کرد: باید خودمان بپذیریم که به صورت اجتماعی زنگ می کنیم اما در تفرد خودمان، هویت مان را پیدا می کنیم. در واقع ما بیشتر در تفرد، هویت مان را جستجو می کنیم تا امر جمعی و اجتماعی. ما در فهم قرارداد اجتماعی ، تعریف و تقسیم قدرت مشکل داریم لذا باید قبل از توسعه، آنها را از طریق حقوق عمومی و اساسی حل و فصل کرد. به همین دلیل است که مفهوم قرارداد اجتماعی با وجود اینکه در کشور مشروطه رخ داده و قانون اساسی نوشته شده، همچنان محتاج تنقیح، تبیین و اصلاح است.
محبی یادآور شد: درباره نظریه توسعه در چارچوب داخلی، وضع ما از نظر تاریخی معلوم نیست. ما برای تفسیر وضع تاریخی ایران هنوز نظریه منسجمی نداریم. نظریه هایی داده شده از جمله نظریه های مارکسیستی، استبداد شرقی و یا نظریات آقای کاتوزیان که الحق نظریه قابل تاملی است و مبانی دارد ولی هنوز متفق العمل میان صاحب نظران نیست.
وی با تاکید براینکه تفسیر درست از تحول تاریخی در ایران نداریم، اظهار کرد: یکی از پیش شرط های توسعه این است که ما در چنین تفسیری از تحولات تاریخی ایران به یک نظریه واحد برسیم. هرچند سخت است در علوم اجتماعی که همه بر روی یک نظریه اجماع کنند ولی حتی آن قدرمتیقن هم نداریم.
این استاد حقوق بین الملل در بخش دیگری از سخنان خود گفت: وظیفه حقوق بین الملل تنظیم روابط دولت ها در عرصه بین المللی بوده و کاری به مسائل داخلی ندارد. معتقدم حقوق بین الملل با وجود تمام مشکلات و خلاها، یکی از بزرگترین دستاوردهای بشری است. در گذشته منشا الزام و قدرت در حقوق بین الملل ، جنگ بوده که امروزه توسل به زور در حقوق بین الملل مردود و ممنوع است. در حقوق بین الملل هرچند یکی از ضعف های جدی نبود ضمانت اجرای لازم است اما از سال ۱۹۱۹ با تشکیل جامعه ملل و سال ۱۹۴۵ با تشکیل سازمان ملل خدمات بسیار زیادی به جامعه بشری ارائه شد. به طور مثال شورای امنیت با همین کارنامه قابل نقدی که دارد صدام را در عراق و قذافی را در لیبی از قدرت پایین آورد. همین حقوق بین الملل هرچند نتوانست جلوی جنگ روسیه علیه اوکراین را بگیرد اما روسیه را عاجز کرده است و در دیوان دادگستری بین المللی او را تهدید می کند.
محبی با بیان اینکه ما با حقوق بین الملل به خصوص پس از انقلاب مشکل داریم، ادامه داد: ما جز کشورهایی بودیم که هر روز به حقوق بین الملل دشنام دادیم. از آن طرف انتظار داریم مشکلات را حل کند و از طرف دیگر ساختارش را قبول نداریم. زمانی در این کشور مسئولات عالی رتبه می گفتند سازمان ملل را به تهران بیاورید ما پولش را می دهیم یا اینکه چرا سازمان ملل در نیویورک باید باشد و آن را به تهران بیاوردید و هزینه اش را ما می دهیم. یا چرا به ما حق وتو نمی دهید. تصورش هم وحشتناک است حق وتویی که این همه قدر ت پشت آن است، به کشورهای یاغی مثل صدام حسین می دادند. الان ۵کشور که حق وتو را من غیر حق داشته و به صورت غیر حق هم بعضا استفاده می کنند، کشورهای فاتح جنگ جهانی دوم هستند و دنیا هنوز براساس آرایش سیاسی است که بعد از چنگ جهانی دوم آراسته شده و نباید آن آرایش هنوز برهم بخورد.

وی گفت: یکی از بزرگترین معضلات که در تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و امر توسعه وجود دارد که از مباحث کلیدی است، مساله رابطه قدرت با قانون است. توسعه فقط یک امر تجویزی نیست بلکه امر دستوری هم است و باید تبدیل به هنجار شود و اگر قرار است به هنجار تبدیل شود نیاز به قانون و قدرت دارد.

محبی اضافه کرد: همواره قدرت و قانون یک پاردوکسی با هم دارند چرا که قدرت نمی خواهد از قانون تبعیت کند و قانون هم برای کنترل قدرت نوشته می شود. این دوگانه ای است که حل آن مقداری سخت است.
این حقوقدان با بیان اینکه برای توسعه در حقوق بین الملل چند امکان و ظرفیت وجود دارد، اظهار کرد: برای اولین بار در سال ۱۹۸۶ در اعلامیه ای حق بر توسعه در مجمع عمومی سازمان ملل مورد تصویب قرار گرفته که در آن حق توسعه را تعریف و آن را حق جدایی ناپذیر بشری عنوان می کند که همه مردم استحقاق برخورداری از آن را دارند. در این راستا یک گزارشگر ویژه در سال ۲۰۱۷ تعیین شده تا بررسی کند جامعه بشری برای حق بر توسعه چه کرده است.
این استاد حقوق بین الملل تصریح کرد: با توجه به اعلامیه ها و میثاق های بین المللی که در حقوق بین الملل در ارتباط با حق توسعه وجود داشته و ایران نیز به آنها پیوسته است و با توجه به قانون مدنی که می گوید اگر دولت به معاهدات بین المللی بپیوندد در حکم قانون داخلی بوده و لازم الاجراست، ما نیز باید به این مسائل به عنوان یک مقرره لازم الاجرا توجه و جهت اجرای آن ها اقدام کنیم و از ضمانت اجرا نیز برخوردار است.

وی در پایان گفت: از سوی دیگر در حقوق بین الملل ضمانت اجرا خوب دیگری وجود دارد که ترس از سرزنش بین المللی است و کشورها سعی می کنند برای جلوگیری از سرزنش بین المللی آن را به اجرا بگذارند. اکنون شاهد هستیم که چه حجمی از سرزنش علیه روسیه وجود ارد که قابل خریدن با هیچ چیز نیست.

کتاب توسعه ۱۴۰۰ آغازی برای ساخت خط کش توسعه است
در ادامه این مراسم و در پنل تخصصی محسن رنانی طی سخنانی گفت: ادب توسعه، تمرین مهارت گفتگو، هم‌شنوی، رواداری، عذرخواهی و عقب نشینی است و برای اینکه این مهارت ها را تمرین و پیدا کنیم باید از خودمان آغاز کنیم.روشنفکران تا زمانی که حکومت ها را نقد می کنند به جایی نمی رسیم بلکه روشنکفران باید از نقد خود شروع کنند.
این اقتصاددان ادامه داد: زمانی دنبال تئوری پردارزی برای توسعه بودم بعد متوجه شدم که خط کش تئوری چه چیزی است؟ تمام تئوری ها زمانی علمی هستند که قابل خط کشی و اندازه گیری باشند و تازمانی که این امر صورت نگیرد تئوری می شود که در توهم است. ما ابتدا باید خط کش توسعه را ایجاد کنیم تا براساس آن بتوان تئوری توسعه را مطرح کرد و سنجید.
رییس پویش فکری توسعه با بیان اینکه کتاب توسعه ۱۴۰۰ آغازی برای ساخت خط کش توسعه است، ابراز امیدواری کرد که این روند ادامه داشته و شاهد انتشار کتاب صدم توسعه در پایان قرن باشیم.
وی افزود: اگر می خواهیم در مسیر توسعه حرکت کنیم با اندازه گیری و قابلیت نقدو مقایسه باشد لذا این کتاب گام کوچکی برای ساخت خط کش است تا بتوانیم اول و آخر دولت ها را با این خط کش مقایسه کنیم و مثلا بگوییم دولت آقای روحانی خیلی تلاش کردید ولی کلا در هشت سال ما را سه پله در نردبان توسعه بالا بردید. نمی دانیم تو مقصر بودی یا نه اما اگر بخواهیم با سرعت دولت تو، توسعه پیدا کنیم ما ۸۰ سال دیگر به امروز فنلاند می رسیم. اگر می خواهیم با ازبکستان مقایسه شویم ما جلو رفته ایم اما او ۲۰ رتبه از ما به جلوتر رفته است.
رنانی تاکید کرد: کتاب توسعه ۱۴۰۰ به هر ترتیب کودک است و خطا دارد اما بسیار گفت وگو و تلاش کردیم تا خطا کم رخ دهد اما بی شک مثل هر پدیده انسانی ناقص است. امیدوارم این جلسه فتح بابی شود تا هر سال جشن رونمایی از کتاب توسعه را برگزار کنیم تا این حرکت را به عنوان یک نهاد مدنی انجام دهیم.
محمدرضا اسلامی نیز در سخنانی با اشاره به ویژگی های کتاب توسعه ۱۴۰۰ گفت: پس از مطالعه این کتاب کنجکاو شدم که آیا در مشابه این کار در کشورهای آمریکا و ژاپن نیز صورت گرفته است یا خیر؟ طبق بررسی های به عمل آمده متوجه شدم در کشور امریکا بنیاد علوم، مطالعات بسیاری در خصوص شاخص های مختلف انجام داده است اما هیچ بنیادی که وابسته به دولت یا بنیاد علوم نباشد، این کار را انجام نداده است.
وی ادامه داد: در کشور ژاپن نیز که کارهای بسیاری در حوزه توسعه صورت گرفته، هیچ نهاد مردمی و یا بنیاد غیردولتی این کار را انجام نداده است که این امر نشان دهنده ارزش کار دوستان ما در پویش فکری توسعه است.
این پژوهشگر حوزه توسعه تاکید کرد: در سطح منطقه نیز بعید می دانم که نشست مشابهی برگزار شده و یا در خصوص توسعه مطالعه منطقه ای و فرامنطقه ای به این صورت توسط گروه های غیردولتی انجام شده باشد.

قصه کتاب توسعه ۱۴۰۰، روایت ساختن گامی به سمت توانمند شدن جامعه است
محمد فاضلی نیز در ادامه این مراسم درباره کتاب توسعه ۱۴۰۰ گفت: هر جامعه ای احتیاج به روایت و قصه دارد و باید روایت و قصه خود را بگوید. جامعه ایران امروز بین دو قصه و روایت پاره شده است. یک روایت حکومت است که ادعا می کند که شیوه حکومتش ایران را بر قله های جهان انداخته است و سرعت رشد علوم در ایران بگونه ای است که بقیه کشورها نگران شدند. روایت دیگر از سیاهی و بدبختی و فلاکت که در فضای مجازی می بینید و مثلا این روایت دکتر اسلامی که مثلا چنین کتابی در خاورمیانه و منطقه نشده است و ... را اگر بگویند به او ماله کش می گویند.
این جامعه شناس اظهار کرد: جامعه ما در میان این دو قصه در حال پاره شدن است و تمام انرژی خود را از دست می دهد. کتاب توسعه یک قصه می دهد. معنی قصه این نیست که یک امر غیرواقعی است بلکه قهرمان هاو شاخص ها و مستندات خود را دارد. قصه ای هم که می گویند مستند است و استناد به شاخص ها دارد.
وی با بیان اینکه اگر کسی از خودش روایت نداشته باشد شکست خواهد خورد، اظهار کرد: نکته مهم این قصه، روایت ساختن گامی به سمت توانمند شدن جامعه است و از این به بعد در مقابل دولت ها و حاکمان می توان ایستاد و بگوییم که سخن شما با شاخص هایی که ما در اختیار داریم تطابقی ندارد.
فاضلی تاکید کرد: اگر بخواهم کل کار کتاب توسعه را خلاصه کنم، می گویم ساختن روایت جامعه علمی توسعه ایران اعم از اقتصاددانان، جامعه شناسان، سیاسیون و حقوقدانان از ایران امروز است که نه به سیاهی است که در فضای مجازی روایت میشود و نه به سفیدی است که حاکمان از آن حرف می زنند.


تحلیل توسعه در جبر جغرافیا، تاریخ و روح جمعی درست نیست

حجت الله میرزایی نیز در این نشست گفت: دکتر رنانی و موسسه پویش فکری توسعه، باری را بر دوش می گیرند که در کشور کسی متولی آن نیست. نه اینکه کسی متولی نبوده چراکه در گذشته موسسات متعددی برای پیگیری توسعه، گفت وگو و مطالعه راجع به توسعه ایجاد شده که به تدریج یا تعطیل شدند یا تغییر ماموریت دادند مثل موسسه نیاوران که زمانی وابسته به سازمان برنامه و بودجه بود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: چندی پیش یکی از دوستانم که نماینده ایران در سازمان فائو بود تماس گرفت و پرسید که آیا موسسه ای در ایران است که بر روی توسعه متمرکز باشد که ما می خواهیم کمک های فنی و مالی و انتقال تجربه را برقرار کنیم. هم من و هم رنانی گشتیم اما چنین موسسه ای نبود. از این رو دکتر رنانی به تنهایی این خلا را با حلقه خیلی خوب و پرتلاشی که ایجاد کردند، رفع کردند.
وی ادامه داد: در توسعه با برخی برداشت های نادرست و کج فهمی ها مواجهیم که انتشار این گزارش می تواند از تسری و تداوم آنها جلوگیری کند به شرطی که بتواند موضوع گفت وگو قرار بگیرد. شاید هفت دهه است که دنیا پذیرفته توسعه یک مفهوم سنجش پذیر است که اگر آن را ارزیابی نکنیم نمی توانیم راجع به آن صحبت کنیم. تقریبا در هیچ یک از کتاب ها ی معتبر توسعه تعریفی از توسعه ارائه نشده اما در خصوص مفهوم توسعه و پیچیدگی های آن گفت وگو های زیادی شده است که یک مفهوم عقلانی،فرایندی، مستمر، تعاملی، انسانی و هنجاری است و نه البته ارزش های کشت دار و غیرقابل سنجش.
میرزایی با بیان اینکه یکی از رسالت های کتاب توسعه ۱۴۰۰ بیش از نامگذاری، طرح شاخص و معیارهای قابل سنجش است، گفت: اگر بر سرهدف ها نمی توانیم به نتیجه برسیم حداقل بر سر گریز از وضعیت نامطلوبی که در آن به سر می بریم، میتوانیم صحبت کنیم. مسیر هم گفتگو دستیابی به توافق دست جمعی است. آسیب دیدن هرساله و از دست دادن جان آدمها، مهاجرت‌ها، خرابی براثر سیل، ویرانی خانه و زمین کشاوری نتیجه توسعه نیافتگی است که ما می خواهیم از آن خارج شویم.
این پژوهشگر حوزه توسعه با بیان اینکه هنوز برخی توسعه را مفهوم آن بعد از جنگ دوم می دانند، گفت: زمانی یک اقتصاددان به نام بعد از دوم خرداد در روزنامه سلام گفت توسعه با ایجاد انجمن کله پزی ایجاد نمی شود. خب همچنین نگاهی هست که توسعه را فقط رشد سریع اقتصادی می داند و آثار این برداشت نادرست را در هفت دهه گذشته برداشت کردیم.
این استاد دانشگاه یادآور شد: یک رویکرد دیگر هم تقلیل توسعه به ویژگی فردی است. مثلا بیست ویژگی انسان در جامعه توسعه نیافته است مثل ندانستن آداب گفتگو و.... که این خلق و خو ها ربطی به توسعه ندارد. تلقی توسعه براساس توسعه جبر تاریخ و جغرافیا هم از رویکردهایی است که انتظار می رود با این شیوه کتاب اصلاح شود.
وی تاکید کرد: تحلیل توسعه در جبر جغرافیا، تاریخ و روح جمعی یک جامعه درست نیست. مثل اینکه گفته شود ایرانیان برنامه گریز هستند. هیچ کدام از این تحلیل ها مبنتی بر روح ملتها پذیرفتنی نیست و بسیاری از کشورها وضعیت بدتری از ایران داشتند اما رفتند به سمت توسعه و از این شرایط فرار کردند.
در ادامه این نشست و در بخش پرسش و پاسخ، محمدرضا اسلامی در خصوص اینکه در دوره تحصیلی دبیرستان چه کاری برای توسعه می توان انجام داد، گفت: در مقطعی در چهار مدرسه ابتدایی کشور ژاپن تدریس می کردم ، از کارهای جمعی دانش اموزان حیرت زده می شدم. تقریبا برداشتن من این بود که بین محصول و کیفیت مدارس خوب ایرانی و مدارس خوب ژاپنی در مقطع ابتدایی تفاوت چشمگیری نیست با ارزیابی شخصی. آن تفاوت در مقطع راهنمایی و دبیرستان ایجاد می شود که خیلی زیاد و چشمگیر است. بنظرم اصل ماجرا در گفت وگو تو سعه به ماهیت ذهنی بچه ها به مساله ای قدرت و ثروت برمی گردد. یعنی کسی می تواند گفت و گو محور باشد که درک درستی از قدرت و ثروت داشته باشد. و کسی می تواند این درک را داشته باشد که ذهن پیچیده ای داشته باشد. آنها باید بچه هایی را تربیت کنند که خطی فکر نکنند. ما اگر بخواهیم بچه هارا تربیت کنیم که نسبت به پییچده فکر کردن و خطی فکر نکردن تجربه مند شود.
فاضلی نیز در این خصوص گفت: گفت و گو محصول توازن قدرت است . زنان و مردان ایرانی در طول بیست سال گذشته به شدت با یکدیگر گفت و گو می کنند . فاصله قدرت زنانه و مردانه در ایراان کاهش یافته است. حدود ۳۰ سال پیش که در دانشجو شدم یک دانشجو دختر بود با ۲۴ پسر که در این فاصله قدرت که هم می پرسیدند تو یک دختر برای چه به دانشکده مهندسی آمده ای و می خواهی چی کار کنی؟ فاصله قدرت آن قدر زیاد بود که اصلا گفت وگویی شکل نمی گرفت اما اکنون که به دانشگاه و سرکلاس می روید بیشتر دانشجویان دختر هستند که به راحتی با پسرها صحبت می کنند که این نتیجه کاهش فاصله قدرت است.
این جامعه شناس تاکید کرد: اساسا مقوله گفتگو فاصله قدرت است حتی در سطح بین الملل چراکه شاهد هستیم وزرای خارجه آمریکا و روسیه راحت تر با یکدیگر گفت و گو می کنند چون رابطه قدرت است، راحت تر سخن می گویند و هرچه روابط قدرت افقی تر شوند، گفت وگو بیشتر شکل می گیرد.
فاضلی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه سطح توسعه کشورهای به جایگاه آنها در نظام جهانی بستگی دارد گفت: کاملا مخالفم. کشورهای توسعه یافته امروز، کشورهای سیصد سال پیش نیستند. سیصد سال پیش امپراتوری اسپانیا حاکم بلامنازع بود. پرتغالی ها قدرت برتر بودند. همین دویست یا صد سال پیش چیز زیادی از فنلاند، نروژ یا دانمارک نمی بینید. شما ۷۰ سال پیش از کره جنوبی ۵۰ سال پیش از اندونزی و یا ۵۰، ۶۰ سال پیش از سنگاپور، هنگ کنگ، تایوان و ویتنام چیزی نمی بینید. یا شیلی ۷۰ سال پیش شیلی امروز نیست و به همین نسبت کشورهایی که افول نسبی کردند.
این جامعه شناس یادآور شد: ۷۰ سال پیش بریتانیا سلطان بلامنازع و امپراطوری بود که از شرق تا غربش خورشید غروب نمی کرد ولی امروز بریتانیا قدرت پنجم ششم دنیا هم محسوب نمی شود. در سال های ۱۸۷۰ و ۱۸۷۱ وقتی آلمان از مجموعه ای از کشورها از حاکم نشین هایی مثل پروس و بقیه به هم پیوست اصلا آلمانی با این قدرت وجود نداشت و امروز آلمان حتما قدرت شماره یک اقتصادی حداقل اتحادیه اروپاست. لذا اصلا این گونه نیست که ساختار سلطه ای در جهان وجود دارد.
وی با تاکید براینکه این جهان نظام به شدت بالا و پایین شده و قدرت های پیشین قدرت های امروز نیستند و قدرت های امروز حتما جایگاه های تثبیت شده ای ندارند، ادامه داد: هند و چین ۵۰ سال پیش هند و چین امروز نیستند. پس جهان نظام را نباید شیء شده کرد که جایگاه کشورها در جهان نظام توسعه یا سرمایه داری ثابت مانده است. خبر خوب برای جهان و خبر بد برای ما این است که ۱۷ کشور آفریقایی مثل اتیوپی در دو دهه گذشته رشدهای اقتصادی بالای هشت درصد داشتند. بنابراین تصوری که از آفریقا، آسیای جنوبی و خلیج فارس داریم یک تصور بسیار عقب مانده و خلاف شواهد است.
فاضلی افزود: جایگاه کشورها در جهان نظام سرمایه داری به شدت در حال تغییر است و منطقه هشدار و خطری که در کتاب توسعه ترسیم کردند بسیار روشنگر است در باب این که کدام کشورها در حال بالا رفتن و کدام کشورها در حال پایین رفتن هستند.

اسلامی نیز در پاسخ به این پرسش با توجه به بین رشته ای بودن موضوع توسعه آیا ایجاد رشته ای با نام توسعه که دربرگیرنده دروس رشته های مختلف باشد چقدر ضرورت دارد و اگر بله آیا اقدامی صورت گرفته است، گفت: طبق مطالعه ای که در ژاپن داشتم رشته ای به عنوان رشته توسعه در دانشگاه های متعارف ژاپنی وجود ندارد. در ژاپن مساله توسعه بیشتر از خانواده هایی که متولی توسعه در سه چهار نسل بودند و آقای شینزوآبه یکی از این افراد محسوب می شود. بچه های این خانواده ها طوری تربیت می شوند که بتوانند ادامه دهنده بنگاه های بزرگ اقتصادی باشند.
این پژوهشگر توسعه با بیان اینکه در تربیت افراد، شدن همه اش مساله آموزش نیست، اظهارکرد: دانشگاه هایی مثل کیو یا واسدا دانشگاه های خصوصی هستند که ثروتمندان ژاپنی بنیان نهادند و تعدادی از این بچه ها مثل آقای شینزوآبه در آنها تحصیل می کنند و در مقطعی اینها را به غرب و مشخصا امریکا می فرستند و با غرب آشنا می شوند و برمی گردند. اینها آقازادگی ندارند و کف کارخانه از صفر باید پیچ سفت کنند یا وسیله جا به جا کنند و این که پدر یا پدربزرگ کسی مدیرعامل تیوتا یا هیوندا بوده دلیل نمی شود فرد یک باره عضو هیئت مدیره شود. در امریکا رشته توسعه تحت عنوانی بعضی از دانشگاه ها وجود دارد ولی ریشه های این هم توسعه منابع انسانی یا توسعه روابط بین الملل می شود. در کشور امریکا رشته دانشگاهی ندیدم که کسی دانشجوی رشته توسعه باشد؛ اما به نظر می رسد شاید رویکرد این کشورها این باشد که افراد را پرورش دهند و آنها توسعه را ایجاد کنند.
فاضلی نیز در این خصوص گفت: می خواهم به عنوان یک فرضیه به آن نگاه کنید و آن اینکه فرضیه این است که توسعه، محصول نوع روابط افراد با همدیگر است نه محصول میزان دانششان که این به عنوان متغیر اصلی است و شاهدم این است تعداد باسوادان کشور نسبت به ۲۰ ،۳۰، ۴۰ سال پیش به طرز حیرت انگیزی افزایش یافته و تعداد مقالات ایرانی ها در ایندکس های جهانی و موسسات تامسون و غیره خیلی زیاد است و دانشگاه هایی به مراتب بزرگ تر از ۳۰ ۴۰ ۵۰ سال پیش داریم. تعداد کتاب هایی که درباره توسعه از جانب اقتصاددانان، جامعه شناسان و علوم سیاسی ها نوشته شده قابل مقایسه با ۳۰ ۴۰ سال پیش نیست؛ یعنی ذخیره دانشی ایران ده ها و صدها برابر شده و چیزی که تغییر نکرده نوع روابط ما در دو سطح است که یکی در سطح داخلی یعنی رابطه حکومت با مردم تغییر نکرده و دوم در سطح بین المللی که رابطه ایران با جهان بدتر شده است.
این جامعه شناس خاطرنشان کرد: اگر دانش را صد برابر بیش از این افزایش دهیم و دائم حوزه تحریم ها بیشتر شود و نتوانیم با جهان تجارت کنیم هیچ اتفاقی نمی افتد. اگر بهترین محصولات را در ایران تولید کنید وقتی نمی توانید بفروشید و نمی توانید پولش را به داخل کشور بیاورید هیچ اتفاقی نمی افتد. اگر بزرگ ترین دانشمند روی زمین باشید وقتی در موضع قدرتی نیستید که حکومت را وادار کنید به آنچه که به عنوان عقلانیت تولید می کنید تمکین کند.
این پژوهشگر افزود: من به آن سمت قاعده و علیت معتقدم توسعه دانش محصول نوعی از موازنه قدرت بین حکومت و جامعه و نوعی از موازنه قدرت بین حکومت و سیستم بین المللی است. اگر این دو یعنی رابطه مردم و حکومت و رابطه حکومت و نظام بین المللی تغییر نکند تولید دانش یعنی ایجاند ده رشته توسعه، افزایش دانشگاه ها و افزایش نرخ رشد علم هیچ اتفاقی نمی افتد. در همه سال هایی که تعداد مقالات، تعداد دکتراها و تعداد دانشگاه ها و تولید علم زیاد شده ده سال است رشد اقتصادی منفی داریم و استهلاک بر سرمایه گذاری پیشی گرفته است و چیزی که تغییر نکرده ماهیت رابطه مردم با حکومت و رابطه حکومت با نظام بین المللی است و اگر این دو تغییر نکند از مسیر دانش به جایی نخواهیم رسید. گفت و گو محصول توازن قدرت می باشد و توسعه هم محصول توازن قدرت است.
محسن رنانی نیز در خصوص راه اندازی رشته توسعه گفت: این که رشته ای به نام توسعه راه بیاندازیم که متخصصانی تربیت کنیم تا صاحب نظر توسعه باشند مثل این است که بگوییم نیاز نیست یک چشم پزشک، متخصص ریه و غیره تربیت کنیم و یک رشته راه بیاندازیم تا همه بدن را درمان کند.
عضو هیات علمی دانشگاه با بیان اینکه توسعه، هزار چهره دارد و برای فهمش هزار نفر باید از هر زاویه یک نگاه متفاوت بکند تا شاید فهم جدیدی بیابند، گفت: هر کس باید در رشته خود به اوج برسد و یک سری ابزارهای جدیدی پیدا کند و با رشته خود ترکیب کند و با نگاه توسعه بنگرد.
وی افزود: این که لیسانس و فوق لیسانس توسعه بدهیم به این معنا نیست که صاحب نظر توسعه تولید می کنیم. بخش بزرگی از فهم توسعه از مرحله ای شروع می شود که شخص متفکر به مرحله شهود برسد؛ یعنی دانش ضمنی انباشته شود که بخشی از شهود از ناخودآگاه می آید و بخشی از دانش ضمنی است که به آن آگاهیم. متخصصین در حوزه های مختلف باید به مرز شهود برسند و در آنجا مساله را فراتر از رشته تخصصیش نگاه کنند و از سایر دانش های لازم بهره ببرند تا بتوانند نگاه توسعه ای پیدا کنند وگرنه با لیسانس، فوق لیسانس و دکتری توسعه تعدادی افراد کتوله که به سطح شهود نمی رسند در توسعه تولید خواهیم کرد؛ لذا فهم توسعه با این که کسی از اول همه مراحل را بخواند کاملا متفاوت است.
حجت الله میرزایی نیز در این ارتباط اظهار کرد: سال ۸۲ آقای دکتر فاضلی روی شایستگی های دانشجویان مطالعه ای انجام داده بودند که دانشجویان به چه شایستگی هایی نیاز دارند و محصول این مطالعه این بود که هر دانشجو به ۱۶ شایستگی نیاز دارد و پنج شش مورد از اینها را در محتوای درس ها و کلاس ها یافتیم و بقیه این شایستگی ها جامعه پذیری است که دانشجو در قالب تشکل های دانشجویی، فعالیت های دانشجویی، ارتباط با سایر دانشجویان و یا فعالیت های فوق برنامه یاد می گیرد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: همان سال ها درسی به نام کارآفرینی اضافه کردند و تصور این بود که اگر این درس را به دانشجویان آموزش دهند همه کارآفرین می شوند اما کسانی این درس را گرفتند که نمی توانستند درس های جدی تر را پاس کنند.
میرزایی با بیان اینکه با وضعیت غم انگیزی مواجهیم و چهار سال است که نرخ رشد انواع تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در ایران منفی شده و حتی در حد جبران استهلاک تشکیل سرمایه نداریم و نزدیک به یک دهه است که بهره وری کاملا نزولی بوده و الان به خط مجانب محور افقی تبدیل شده است، گفت: با وجود این که نرخ پس انداز به درآمد در ایران حدود ۴۰ تا ۴۵% بوده ولی تشکیل سرمایه انجام نمی شود و نه تنها تشکیل سرمایه داخلی نیست، بلکه در یک دهه گذشته نرخ رشد اقتصادی تقریبا صفر بوده و هر سال خوشبینانه ده میلیارد دلار و بدبینانه ۲۰ میلیارد دلار فرار سرمایه داشتیم.
معاون وزیر کار در دولت روحانی ادامه داد: طبق داده های منتشر شده در چند روز اخیر بانک مرکزی، سال ۱۴۰۰ ،۱۲ میلیارد دلار سرمایه از ایران فرار کرد. با وجود این ظاهرا هیچ نیازی به رابطه علیت وجود ندارد و دولتمردان اعلام می کنند امسال یک میلیون شغل ایجاد می کنیم و هشت درصد رشد اقتصادی خواهیم داشت. در جامعه ای که عقلانیت تا این سطح فراموش می شود و مغفول واقع می گردد نه تنها به رشته توسعه، بلکه به علم اقتصاد نیازی نیست. اول سال دستمزد ۵۷% افزایش یافته که از وجه انسانی موافقم ولی در شرایط رکود تورمی که عمیق ترین رکود تورمی ایران در ده سال گذشته بوده اتاق بازرگانی اعتراض کرد و وزیر کار آخر فروردین نامه نوشت که این هیج تاثیری در تعداد شاغلین نداشته و کسی نیروی کار را تعطیل نکرده است. دو هفته مشاغل تعطیل بود باید بگذارند کارگاه ها باز شود و بعد بگویند کسی اخراج شده یا نشده؛ یعنی در این حد هم عقلانیت برای کسی که ادعا می کند دکترای اقتصاد دارد و وزیر کشور است وجود ندارد، چه نیازی است که توسعه را آموزش داد یا نداد.
میرزایی با تاکید بر اینکه توسعه هم مثل بقیه رشته ها فرصتی است برای این که سربازی را به عقب بیاندازند یا لیسانس و فوق لیسانس بگیرند، یادآور شد: رشته توسعه در بسیاری از کشورها هست و در هلند موسسات آموزش عالی تخصصی توسعه است. تقریبا در اغلب دانشگاه های معتبر درس توسعه هست اگرچه محتوایش با چیزی که ما آموزش می دهیم کمی متفاوت است اما آن آموزش توسعه کارکردش با چیزی که ما به عنوان یک رشته عمومی دانشگاهی آموزش می دهیم زمین تا آسمان فرق دارد.
وی اضافه کرد: یکی از ویژگی های مفهومی توسعه این است که توسعه اهداف هنجاری قابل سنجش را پیگیری می کند و مسیرش از عقلانیت ابزاری و سیاستی می گذرد. این عقلانیت ابزاری و سیاستی در سپهر کارشناسی جست و جو می شود و محصول گفت و گوی بین کارشناسان جامعه است و اهداف هنجاری محصول سپهر سیاسی است یعنی محصول چانه زنی و گفت و گو در سپهر سیاسی است نه این که حاکمان ایجاد کنند. گفت و گوی بین این دو سپهر یعنی حوزه سیاست و حوزه کارشناسی می شود سیاست هایی که معطوف به اهداف مشخص است. وقتی اینها وجود ندارد دانشگاه کار خود را می کند و درس می دهند و نمره می دهند و حاکمان و حکومت هم کار خود را انجام می دهد.
فاضلی در پاسخ به این پرسش که از بین سرزمین هایی که توسعه پیدا کردند مثل فنلاند چگونه مقوله روایت و توازن قدرت به توسعه آنها کمک کرد؟ ، گفت: در مورد فندلاند کتاب آشوب هست و چون روان شناختی به داستان نزدیک می شود می شود عنصر روایت را از آن استخراج کرد و متوجه می شوند عنصر روایت چگونه کمک می‌کند. اگر کشورها از خود روایت نداشته باشند نمی توانند بفهمند کجا ایستادند.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار