غلامرضا عربی*
تئاتر را دریابید
هنر بنگاه اقتصادی نیست؛.حمایت از تئاتر سرمایهگذاری برای کاهش ناهنجاری در هر جامعهای است.
آنقدر وضعیت مالی تئاتر خراب است که شاید از هر غیر تئاتری درمورد آن سوال شود میتواند پاسخی به این سوال بدهد که از واقعیت ماجرا دور نیست.
به رغم فشارهای موجود اقتصادی در جامعه، اهالی تئاتر هنوز در حال احیای جسم نیمه جان این هنر مظلومند. برای احیای تئاتر کار به تنفس مصنوعی رسیده اما هیچ مسئول سیاستگزاری تلاشی برای برون رفت از این بحران از خود نشان نمیدهد. تئاتر میمیرد اگر به دادش نرسیم. در تمام نقاط جهان تئاتر حتی در بخشهای خصوصی مورد حمایت دولتهاست. اینجا اما حتی نمایشها در بخشهای دولتی هم از حمایت مالی برخوردار نیستند. مگر نمایشهایی با مختصات مشخص و تعریف شده. این بخش بندی خلاقیت را از تئاتر میگیرد و اکوسیستم فضای تئاتر را برهم میزند.
تئاتر هنریست که از دل اتفاقات و دگرگونیهای جامعه برمی خیزد و حرف آدمهای جامعه خود را بیان میکند و خود مسیر خود پیدا میکند. تئاتر زبان بی زبانی نقد روزگار خویش است. شاید به شکل بیرونی هیچ مخالفتی با تئاتر اندیشمند نباشد اما همین عدم توجه به این بخش ممکن است آسیبی جبران ناپذیر به تئاتر معنا گرا و مردمی وارد کند.
از بدو شروع تولید تئاتر هیچ حمایتی دیگر در هیچ بخشی دیده نمی شود...از پلاتوهای خصوصی با اجاره های سنگین گرفته تا هزینه های سرسام آور اجرا، هنر که توجیه اقتصادی نباید داشته باشد.
انتظارِ داشتن توجیه اقتصادی از تئاتر انتظاریست واهی. هنر بنگاه اقتصادی نیست. حمایت از تئاتر سرمایه گذاری برای کاهش ناهنجاری در هر جامعه ای است. گزارشی از بخش اقتصادی یک تئاتر را بررسی کنید تا به عمق فاجعه پی ببرید. برای مثال نمایش شهادت پیوتر اوهه که ما اجرا کردیم...چیزی نزدیک به ۶ برابر درآمد خودش هزینه در بر داشته...این به معنای شکست این پروژه نیست چرا که در بخش هنری با استقبال فراوان مواجه بوده اما در بخش اقتصادی نه....در طول اجراهای این نمایش به یک باره تورم سیر ناگهانی صعودی رابه خود میبیند، بعد از چند روز تعطیلی های وفات و بعد از آن رحلت امام(ره) در نیمه خرداد را تجربه میکند...چندی بعد ساختمان متروپل ریزش میکند و بعد از آن قطار از ریل خارج می شود.....مدام حوادثی که منجر به عزای عمومی جامعه می شود را در مسیر اجرا تجربه میکند و در نتیجه ی این امر بازدهی اقتصادی کاهش میابد آنهم برای اجرائی که ۴ سال از درخواست برای اجرای آن میگذرد و دیگر نمی شود برنامه اجرائی آن را تغییر داد.
این اتفاق برای تمام اجراهای همزمان این نمایش هم وجود داشته، دارد و همواره ممکن است که بوجود آید اما جان کلام اینجاست که چرا باید یک گروه تئاتری دغدغه گیشه داشته باشد؟
این نگرانی اصل و ریشه و فلسفه اجرای نمایش را دچار چالش میکند.
به قول حضرت حافظ: کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد؟ و کماکان خاطر اهالی تئاتر از این وضعیت حزین است.
برای تولید تئاتر اولین سوال در ذهن گروه اجرایی اینست. آیا اجرا میفروشد؟ و رسالت تئاتر در این میان در لایه هایی دورتر و در اکثریت موارد حتی نادیده گرفته میشود چون تئاتر مجبور است برای پیدا کردن توجیه اقتصادی، تغییراتی اساسی در ساختارِ شکل و محتوائی خود ایجاد کند و این خطر است، خطر.
تئاتر را دریابید.
آقایان مسئول، دست تئاتر را بگیرید که امروز بخشی از نیاز و درمان این جامعه افسرده را تئاتر میتواند مرهم باشد.
تئاتر را دریابید.
این صدای خس خس نفسهای آخر است.
تئاتر را دریابید.
غلامرضا عربی
خرداد ماه ۱۴۰۱
*نویسنده و کارگردان تئاتر
ارسال دیدگاه