روایتی از زلزله طارم
زخم کهنهای که هنوز غمی تازه دارد
زنجان (پانا) - ۳۱ خرداد سال ۶۹ زلزله ۷.۴ ریشتری در رودبار و طارم با بیش از ۳۵ هزار کشته و ۶۰ هزار زخمی رقم خورد و حالا با گذشت ۳۲ سال هنوز برای بازماندگان آن یادآور تلخترین صحنهها و لحظههاست.
در گذر زمان، اتفاقات و خاطرههایی وجود دارند که بسیار تلخند. سال به سال قدیمیتر که میشوند، فراموش نمیشوند. عمقشان بیشتر از آن است که به فراموشی سپرده شوند. زخمها میمانند و زخمیتر میکنند و کسی نمیتواند آنها را انکار کند.
۳۱ خرداد ۶۹، ما را به قلب یکی از دردناکترین روزهای تاریخ زنجان میبرد. روزی که یادآوری آن تمام وجود آدمی را به درد میآورد. دردی که هنوز حس میشود. ۳۱ خرداد، یادآور زلزله هولناک طارم و رودبار است که پس از گذشت سالیان طولانی همچنان بر روح و روان مردم حک شده و برای آنها یادآور غم از دست دادن عزیزترینهای زندگیشان است.
شبی که با لرزیدن زمین نزدیک ۴۰ هزار مرد و زن، کودک و نوجوان، پیر و جوان در این مناطق زیر خروارها خاک ماندند. روستاهایی که زیر خاک مدفون شدند و زمینی که ناجوانمردانه خیلیها را داغدار کرد. زلزلهای به بزرگی ۷/۳ ریشتر، در شهرستان طارم، به تاریخ ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۹، ساعت ۳۴دقیقه بامداد و آن ۶۰ ثانیهای که غمبارترین شب طارم را رقم زد.
اما پس از ۳۲ سال هنوز هم که با مردم این دیار صحبت میکنیم با بغض های سنگین در گلو، از تلخی آن شب می گویند. شبی که گویی تلخی آن تمامی ندارد. اینجا از پدر و مادر و برادران و خواهرانی می گویند که زلزله از آنها گرفت.
علی صالحی، نوجوان ۱۷ ساله آن روزها، از تلخی شبی که او و خانواده اش گذرانده اند می گوید: «آن شب به خاطر هوای گرم طارم در پشت بام خانه خوابیده بودم. خانه ای دو طبقه از چوب و کاه و گل. تازه خوابم برده بود، اوایل نصف شب بود. به یکباره زمین لرزید و من از آنجا به داخل کوچه پرت شدم و اما اعضای خانواده زیر خاک گرفتار شدند. از آن خانواده چهار نفر ماند و بازماندگان داغدار از دست دادن پدر، سه خواهر که هر سه دانش آموز بودند و دو برادر که اتفاقاً برادر بزرگتر تازه خدمت سربازیاش را تمام کرده بود از دست رفتند، اما کسی از دلتنگی نبودنش هنوز سیر نشده بود.»
او می گوید: «پدرم در این زلزله به شدت از ناحیه کمر و نخاع آسیب دیده بود که به دلیل نبود آمبولانس و وسیله نقلیه در حالی که پشت کامیون باری به همراه سایر مصدومان به زنجان فرستاده می شد در راه جان خود را از دست داد.»
بازماندگان این خانواده و صدها خانواده دیگر هنوز هم با یاد و غم فراوان آن روزها زندگی را به سر می برند. آخرین شب بهار سال ۶۹ برای مردم این دیار شاید سخت ترین و غمبارترین شب عمر آنها را رقم زد.
به گفته بسیاری از کارشناسان این زلزله جزو ۱۰ زلزله مرگبار جهان بوده که در صد سال اخیر اتفاق افتاده است.
در کنار همه این خاطرات و اتفاقات تلخ باید تاکید شود زلزله دردی نیست که تنها با صدقه علاج شود، لرزش از ضروریات زمین است. حال که تجربه و سابقه این درد را به کرات داریم، عقل حکم میکند که باید برای چنین روزهایی آماده باشیم، باید مقاومسازیها در ساخت مسکن مناطق روستایی رعایت شود. باید آموزش ها برای کاهش تلفات انسانی از سنین مدرسه و دوران دانش آموزی با جدیت پیگیری شود. باید بسترهای اطلاعرسانی به وضعیتی سریعتر و پیشرفتهتر از آنچه که بوده و است تبدیل شود. باید زیرساختهای راه و جاده در جهت امدادرسانی بهبود یابد و خیلی بایدهای دیگر که اگر ۳۲ سال قبل میبودند، شاید داغ دلهای مردمان طارم عزیز کمتر و کمتر می شد.
خبرنگار : یاسر صالحی
ارسال دیدگاه