سحر شیخی*
شب قدر، شب آرام گرفتن در پناهی واقعی
امشب تمام راههای زندگی من به تو میرسد، بال میگشایم و در آسمان پاک بندگی خودت پر میزنم، هوای تو، هوای عاشقی و امنیت است، مرا بیپناه رها نکن.
امشب شب قدر است، شبی که خداوند انگار از هر شبی بیشتر به بندگانش نزدیک است و دلش میخواهد صدای این زمینیهای سرتاپا خطا را بیشتر بشنود.
امشب دلم میخواهد با خدا سخن بگویم، سخن که چه عرض کنم، دردلی به پهنای تمام عمرم و به درازای تمام شبهایی که احساس تنهایی کردم و از خدا غافل بودم.
امشب شب تفکر است، شبی که قدر داشتههایمان را بیشتر بدانیم و از خدا پاکی و درست زندگی کردن را بخواهیم.
خدای من، از تو چه پنهان آرزو زیاد است اما نمیتوانم چیزی از تو بخواهم، چرا که بار گناهانم زیاد است و عمر توبهام کوتاه، اگر بخشش را به من عطا کنی انگار به تمام آرزوهایم رسیدهام.
شب قدر، شب تولد دوباره است، اینکه به سادگی آب خوردن تهمت نزنیم، کسی را قضاوت نکنیم، مهربان باشیم و سخاوت را هدیه دهیم، شب قدر شبی برای تأمل بیشتر در گذشته و حال و تصمیمی راسخ برای آیندهای بشردوستانه و خداپسندانه است.
شب قدر یعنی قدر نعمتهایی که خدا به ما داده بدانیم و بخاطر تمام حالات خوبمان شاکر و در هنگام سختیها صابر باشیم، با وجود آنکه اینکه انسان اشرف مخلوقات است، اما گاهی ضعیفتر از یک پروانه است، به خود غره نشویم که همه از خاکیم و به خاک برمیگردیم و اینکه دعا کنیم خدایا دمی ما را به حال خودمان وامگذار.
خبرنگار*
ارسال دیدگاه