آیا گروسی مذاکرات را به شکست می کشاند
تهران (پانا) - رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در روزهای اخیر به پیامآور توقف مذاکرات وین «در نقطهای بازدارنده» تبدیل شده است.
اصرار آژانس بر مطالعات ادعایی و بازخوانی پرونده PMD که یکبار به صورت کامل در جریان انعقاد توافق هستهای اولیه حل و فصل و مختومه شده است، حکایتگر یک بازی خطرناک از سوی آژانس محسوب میشود.
نتیجه این بازی هر چه باشد، به سود غرب و آژانس نخواهد بود!
بازی رافائل گروسی در پازل آژانس تعریف نمیشود بلکه در پازل آمریکا و اروپا تعریف میشود. پازل آمریکا، آژانس و اروپا در تقابل با ایران خصوصا در صحنه مذاکرات پازل مشترکی است. در این مرحله حساس و پیچیده از مذاکرات وین، باید مراقب این هدف مشترک آژانس، آمریکا و اروپا باشیم، همچنین نباید فراموش کنیم که آژانس در طول مذاکرات اخیر وین به دنبال افزایش قدرت مانور خود در بحث دسترسیها و بازرسی از اماکن خاص در ایران بوده است. شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در کنار مجمع عمومی اعضا، یکی از دو رکن سیاستگذاری در آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. این شورا ۳۵ عضو دارد و معمولا پنج بار در سال «در ماههای مارس و ژوئن، دو بار در سپتامبر، پیش و پس از جلسه مجمع عمومی و در دسامبر» تشکیل جلسه میدهد. هر عضو در شورای حکام یک رأی دارد. ۱۳ عضو از اعضای شورای حکام از سوی شورای حکام قبلی انتخاب میشوند و معمولا شامل کشورهای توسعهیافته در زمینه انرژی هستهای هستند. ۲۰ عضو بنا به سهمیه منطقهای و از سوی مجمع عمومی انتخاب میشوند.
گروسی چه میگوید؟
مدیرکل آژانس مطابق نقشه راه سیاسی تعیین شده از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا، مشغول هدایت بازی خطرناک خود در قبال کشورمان و مذاکرات وین است. در این معادله، اساسا نقش آفرینی حقوقی و بین المللی، محلی از اعراب برای گروسی ندارد. این در حالیست که مذاکرات وین وارد تعیین کننده ترین فاز خود شده است. نقش آفرینی معکوس و سلبی آژانس بین المللی انرژی اتمی در مذاکرات «تحت فرمان آمریکا و تروئیکای اروپایی» سبب شده است تا چشم انداز رسیدن به توافق نهایی کمرنگ تر شود. رافائل گروسی و مقامات آژانس همواره در طول مذاکرات در صدد بوده اند تا از آنچه «مطالعات ادعایی» خوانده می شود، به مثابه اهرم فشاری علیه کشورمان جهت تن دادن به خواسته های غیر حقوقی و غیر منطقی غرب استفاده کنند. اکنون آژانس بینالمللی انرژی اتمی تلاش می کند تا با طرح مجدد موضوعات پادمانی مربوط به گذشته که تاریخ مصرف آنها پایان یافته و دیگر به لحاظ حقوقی اصالت و موضوعیتی ندارند، زمینه را جهت عبور جمهوری اسلامی ایران از برخی خطوط قرمز فراهم سازند! خواسته ای که غرب و آژانس هرگز به آن دست پیدا نخواهند کرد.
میتواند شکست کامل مذاکرات وین باشد. آثار و تبعات این مسئله قطعا برای آژانس، آمریکا و اروپا سنگین تر از حد تصور آنها خواهد بود.
در این میان، کمتر کسی حسن نیت رافائل گروسی و دیگر مقامات آژانس را در قبال فعالیتهای هستهای صلحآمیز هستهای کشورمان تأیید میکند. همگان به یاد دارند ابتدای سال ۲۰۲۰ و در دوران ریاستجمهوری ترامپ، گروسی همراه تروئیکای اروپایی به اصلیترین بانیان صدور قطعنامهای ضدایرانی در شورایحکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی تبدیل شدند. به عبارت بهتر، آژانس و مدیرکل آن بارها سوء نیت خود را در مواجهه با فعالیتهای هسته ای کشورمان به اثبات رسانده اند. رافائل گروسی، خود از جمله دیپلماتهای آژانس بوده است که قبل از حضور در مسند مدیرکلی آن خواستار غنی سازی صفر درصدی ایران شده و اصل دستیابی کشورمان به انرژی صلح آمیز هسته ای را مورد مناقشه قرار داده است.
سال ۲۰۲۰، نقطه آشکارسازی بازی ضد ایرانی گروسی و مقامات آژانس بین المللی انرژی اتمی بوده است. در آن زمان، صدور قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه کشورمان، آن هم با استناد به موارد ادعایی مطروحه از سوی مقامات رژیم صهیونیستی، به وضوح از ماهیت و هدف شورای حکام و رافائل گروسی، مدیر کل آژانس در تقابل مطلق با کشورمان پرده برداشت. فارغ از آنکه اقدام غیر حقوقی اخیر آژانس و مطالبات فراپادمانی و فراپروتکلی این سازمان از ایران ، هر دو محکوم بوده و جایی برای توجیه آن از سوی رافائل گروسی جود ندارد، اما باید در نظر داشت که «نمایش اخیر گروسی در وین» جزئی از یک نمایش بزرگ تر به نام «تحدید قدرت ایران قدرتمند» محسوب میشود. در ماههای آخر مدیریت آمانو بر آژانس، دولت ترامپ تلاش بسیاری کرد تا بتواند از آژانس نیز به مثابه یک ابزار و کاتالیزور در پیشبرد این استراتژی کلان استفاده کند اما در رسیدن به این هدف ناکام ماند.
پس از مرگ مشکوک آمانو و اصرار خاص آمریکا و رژیم صهیونیستی مبنی بر استقرار هر چه سریع تر رافائل گروسی در مسند مدیر کلی آژانس «که رویکرد ضد ایرانی وی بر همگان محرز بود» فشارهای آژانس علیه کشورمان وارد فاز تازه ای شد. این رویکرد، در دوران ریاست جمهوری جو بایدن نیز ادامه پیدا کرد. در این معادله، آژانس بار دیگر به یکی از مهره های اصلی بازی ضد ایرانی آمریکا و متحدان آن تبدیل شده است. گروسی در حال حاضر، مشغول پیاده سازی خطرناک ترین مرحله بازی خود در وین است.
اصرار بر مطالعات ادعایی که دارای پشتوانه ای حقوقی نیستند، قطعا منبعث از عقلانیت و منطق نیست؛ اما سؤال اصلی اینجاست که اکنون چه باید کرد؟ آیا باید در مقابل اقدام ضد ایرانی آژانس و تلاش هدفمند این نهاد برای اعمال فشار حداکثری بر کشورمان منفعلانه رفتار کنیم؟! پاسخ این سؤال قطعا منفی است. همانگونه که مسلم است، آژانس از یکسو باید هزینه های رفتار غیر مسئولانه و ریاکارانه اخیر خود را در تقابل با کشورمان بپردازد و از سوی دیگر، به خوبی درک کند که هزینه های بازی در زمین آمریکا برای این نهاد، سنگین و در مواردی غیر قابل جبران خواهد بود! باید در رصد رفتار اخیر آژانس، آن را قطعه ای از پازل «تقابل تمامعیار آمریکا با ایران» تلقی کرده و از همین منظر، پاسخ یا پاسخهای احتمالی خود به این نهاد و بازیگردانان غربی آن را طرح ریزی و اجرا کنیم. بدیهی است که وزن «نگاه استراتژیک» جمهوری اسلامی ایران در قبال پدیده اخیر باید ملموس و در تنظیم مناسبات آتی کشورمان و آژانس تأثیرگذار باشد.
منبع: رسالت
ارسال دیدگاه