امیرحسین اشرفی*
«پلاک ۱۳» چگونه با آدمهای معمولی مخاطب تلویزیونی را جذب کرد
طبق آخرین نظرسنجیهای انجام شده از مخاطبان سریالهای تلویزیونی دو سریال برف آهسته میبارد و پلاک ۱۳ در ماههای پایانی پائیز و همچنین دیماه به عنوان پرمخاطبترین سریالهای تلویزیونی انتخاب شدند.
دو مجموعه از شبکه سه سیما که شبهای زمستانی میهمان خانه مخاطبان تلویزیونی شدند و به ترتیب از ساعت ۲۰ روی آنتن میروند، و جالب اینجاست که مجموعه پلاک ۱۳ با آن که ساعت پخش مناسبی هم ندارد اما باز توانسته نظر مخاطبان را به خود جلب کند، مجموعهای با مضمون طنز خانوادگی که به دلیل ساعت پخش و همچنین پخش بیسر و صدایش مدتی طول کشید تا مخاطبان خود را پیدا کند.
این مجموعه به سرعت جایگاه خود را در بین طرفداران طنزهای اجتماعی پیدا کرد و توانست عنوان پرمخاطبترین سریال را نیز از آن خود کند، داستان پلاک ۱۳ از آنجایی آغاز شد که ارثی مشترک که عمارتی ویلایی است به چند خانواده به ارث میرسد که از قضا اغلب آنان نیز با یکدیگر مشکل دارند اما همه باید با هم بر سر زندگی بر این عمارت به تفاهم برسند و از اینجاست که ماجراهای آنها آغاز میشود.
میتوان یکی از عوامل موفقیت این سریال را حضور افرادی با تیپها و شخصیتهای متفاوت دانست، شخصیتهایی با سلائق و رفتارهای متفاوت و از طبقات مختلف اجتماعی که هر کدام نمایانگر تیپ رفتاری گروهی از اجتماع هستند، شاید بر همین اساس است که خانوادهها توانستهاند با این شخصیتها همذات پنداری کرده و آئینه و بازتابی از زندگی و رفتار خودشان را در سریال شاهد باشند.
در عین حال این سریال توانسه از تله تکرار و تکیه بر شوخیهای کلامی خاص، شوخی با لهجهها، تأکید بر تکه کلامها و شوخیهای فیزیکی که تا پیش از این در اغلب طنزهای تلویزیونی شاهد آن بودیم فرار کرده و به نوعی یک طنز نجیب را در قالب زندگی واقعی یک سری آدم معمولی به تماشاگر ارائه کند.
آدمهایی که ادا و اطوارهای عجیب و غریبی ندارند، آنها فقط درگیر زندگی و روزمرهگیهای خودشان هستند، اما همین رویارویی آنها با اتفاقات و رخدادهای عادی زندگی است که موقعیتهای طنز ایجاد کرده و سرآغاز داستان و اتفاقی تازه میشود و شاید همین امر است که باعث شده تا موقعیتها فانتزی و سورئال به نظر نرسد.
پلاک ۱۳ از آن دست کمدیهایی است که تنها به فکر خنداندن مخاطب نیست بلکه سعی دارد تا حد امکان حرفهای جدی را در قالب طنز به تماشاگرش بزند، در واقع این سریال به هیچ عنوان بنا ندارد تا محتوا را قربانی طنز مجموعه کند، بلکه برعکس زبان طنز را بهانهای قرار داده تا پیامهای اصلی خود را به مخاطبش برساند، و این شاید عمده تفاوت پلاک ۱۳ با دیگر مجموعههای طنز تلویزیون باشد که عموما متن و داستان را به هر شیوهای سوار بر شوخیها کرده و به هر بهانهای نیز قصد دارند تا این شوخیها را به خورد بیننده دهند.
بر این اساس این مجموعه بار محتوایی جدیدی را نیز به دوش میکشد چراکه قرار است با همین زبان طنز شیوه نویی از فرهنگسازی را نیز به نمایش بگذارد و مفاهیم عمیقی در خصوص زندگی در عصر حاضر را به مخاطبش یادآور شود، از مفاهیم معنوی گرفته که گاهی در لابه لای اتفاقات و سختیهای زندگی با تمام نیاز ما به آنها برایمان کمرنگ شده و به فراموشی سپرده میشوند تا مفاهیم مادی که از کنار برخی بیتوجه میگذریم و به برخی دیگر توجه بیش از اندازه داریم.
البته به روز بودن سریال نیز در این توفیقات بیتأثیر نیست، چراکه با وجود تمام گرفتاریها و سختیهایی که این ضبط و پخش همزمان دارد اما در عین حال این شانس را نیز به تیم سازنده میدهد تا با اتفاقات روز پیش رفته و بتوانند از تأثیرات آخرین وقایع، خبرها و حوادث بهره گرفته و از آنها در ساخت آیتمها و همچنین پیش بردن داستانها استفاده کنند.
در هر صورت با وجود اینکه مجموعه پلاک ۱۳ به دلیل سکوت تبلیغاتی مدتی طول کشید تا جایگاه خود را در بین مخاطبان پیدا کند اما پس از مدتها توانست خاطره طنزهای ۹۰ شبی سیما را بار دیگر برای تماشاگران تلویزیون زنده کند، اما این بار با شکلی نو و در قالب و فرمی تازه.
ارسال دیدگاه