مدیر مدرسه آموزش و پرورش ناحیه یک ری :
دهه فجر سراسر شوق، عشق، دلبستگی، رهایی و آزادی است
شهرری (پانا)- مدیر مدرسه فروغ حضرت خدیجه(س) آموزش و پرورش ناحیه یک شهرری بر اهمیت انتقال پیامهای دهه فجر به دانشآموزان تاکید کرد.
گلتاج ورمقانی، مدیر مدرسه فروغ حضرت خدیجه(س) آموزش و پرورش ناحیه یک ری، عنوان کرد: دهه فجر، ده روز سراسر شور و اشتیاق و آزادگی است؛ وظیفه داریم منتقلکننده پیام مهمی باشیم چون دانشآموزان به رفتار، گفتار و صداقت کاری ما نگاه میکنند و برداشت خودشان را در مناسبتهای ولایی و مناسبتهای تقویمی نشان میدهند.
وی با اشاره به اینکه لازم است دانشآموزان را با عرق ملی تربیت و آشنا کنیم ادامه داد: در زمان انقلاب سهساله بودم ولی آن حس شور و حال و آن شادی که خاطرات مبهمی از آنها دارم باعث این شد که عرق خاصی نسبت به این ایام داشته باشم و در تلاش باشم که این حس را به دانشآموزان نیز منتقل کنم؛ ما نسلانقلاب هستیم، باید این پیام مهم را به دانشآموزان انتقال دهیم که انشاالله انقلابمان پایدار باشد.
ورمقانی افزود: در ایام دهه فجر مدرسه شور و حال دیگری دارد، من نیز علاقمند بودم که در این ایام مشارکت حداکثری دانشآموزان و اولیای گرامیشان را در مراسمهای تدارک دیده شده مدرسه شاهد باشم و بتوانم پیام مهم این دهه را به دانشآموزان منتقل کنم ولی در تاریخ ۱۲ بهمنماه ۱۴۰۰ مبتلا به بیماری کرونا شدم و نتوانستم از این فرصت استفاده کنم بنابراین سعی کردم با ارسال پیامهای تشویقی، انگیزشی عرق خود را نشان بدهم، امید بر آن است که این کار کوچک حتی تاثیر بر روی یک نفر داشته باشد.
مدیر مدرسه فروغ حضرت خدیجه(س) دلنوشتهای خواند: اگر در بهمن ۵۷ دانشآموز انقلابی بودم، تصویر امام و مقتدایم و همچنین خون شهدایم را در ذهنکوچکم نقاشی میکردم؛ نقاشی چون حکاکی بر سنگ و با خود پیمان میبستم تا زندهام یادشان را زنده بدارم و پای بند علت انقلابشان باشم.
اگر در بهمن ۵۷ دانشآموز انقلابی بودم با درون خود عهد میبستم تا زندهام پیرو ولایت باشم و برای محکمتر شدن حکومت زیبای ایرانم تقریب افکار کنم نه تخریب انظار، دکلهای دوستی برپا نمایم و دغلهای دشمنی از ریشه برکنم.
اگر در بهمن ۵۷ دانشآموز انقلابی بودم با همسن و سالان خود پیمان میبستم تا قرمزی خون شهیدان را به سبزی نخلهای خوزستان گره بزنم و امروز ار رطبهایش برچینم و صادر کنم به تمام دنیا پیوند خون و برگ را.
اگر در بهمن ۵۷ دانشآموز انقلابی بودم با قلمم از آبرنگدلم طرحی می زدم به وسعت آسمان تا دنیا نظارهگر شکوه و عظمت ایرانی باشد که خورشید آن گرمابخش جهان است و امید دل مستضعفان.
اگر در بهمن ۵۷ دانشآموز انقلابی بودم برگ برگ های دفترم را پر می کردم از خاطرات انقلاب و بر لوح دل قاب می کردم تک تک آن برگ برگ ها را تا مبادا روزی دنیاپرستان کوردل بر قاب دلم سنگ پرتاب کنند و من غافل دل ببازم و دفترم را.
اگر در بهمن ۵۷ دانشآموز انقلابی بودم از وصیت شهداء گوشوارهایی بر گوش میآویختم و گردنبندی بر گردن که عایق من در برابر تمام جلوه گریهای فریبکاران باشد.
اگر در بهمن ۵۷ دانشآموز انقلابی بودم خیابان ۱۷ شهریور را، بهشتزهرا و مدرسه علوی را مکتبخانه عشق میکردم تا عطر نفسهای امام و شهداء دل از رهگذرانش برباید و بر خود ببالند که قدم در قدمگاهایمان گذاشتهاند.
اگر در بهمن ۵۷ دانشآموز انقلابی بودم از صفحه صفحه روزنامه های انقلاب چادری بر تاج سر میدوختم که وزش باد بوالهوسان و نسیم هیچ آنتن و شبکهایی را یارای رباندنش نباشد.
کاش در بهمن ۵۷ دانش آموز انقلابی بودم ولی افسوس که کودکی سه ساله بیش نبودم و تمام حب انقلاب و شهیدان و در درونم انعکاس برداشته های خردسالی من است.
خبرنگار دانشآموز: راحله بادامیان
ارسال دیدگاه