علی رضایی*
فیلم نوآر ایرانی در شهر همیشه بارانی
محمدحسین مهدویان در جدیدترین فیلمش «مرد بازنده» به سراغ یک فیلم نوآر با سبک و سباق ایرانی رفته و تلاش کرده است مؤلفههای این نوع سینما را در یک ملودرام معمایی جنایی با تم افشاگری فسادهای اقتصادی آقازادهها که این روزها بین مردم دلزده از شرایط اجتماعی طرفدار زیادی دارد، حفظ کند. مهدویان و گروه نویسندگان فیلم در «مرد بازنده» تلاش کردهاند تمام قواعد این سبک را درداستان پردازی حفظ کنند.
از داستان رازآلود جنایی و پلیس اخلاق مدارِ قانون شکن و خودرأی گرفته تا نمایش یک فمفتال فریبنده و فضای تیره و تار شهری، زن تحقیرشده و آنتاگونیست شیطان صفت وابسته به ساختار قدرت و درنهایت انزوای قهرمان داستان در کلانشهری که در آن افشای حقیقت بهتنهایی و طردشدگیاش میانجامد اما همه این عناصر روی کاغذ درست از آب درآمدهاند و نتیجه نهایی به درامی کمرمق تبدیلشده که تنها در حد پستهای اینستاگرامی افشاگر و ساختارشکن است و در سطح باقی میماند.
مهدویان مانند فیلم «لاتاری» بازهم محافظه کارانه با مساله ای که طرح میکند روبرو می شود. در «لاتاری» مساله قاچاق جنسی دختران به کشورهای عربی به یک فرد و انتقام گیری شخصی محدود می شود همانطور که در «مرد بازنده» بازهم کارگردان این جسارت را ندارد که مساله فساد اقتصادی را از سطح یک آقازاده وزیر فراتر ببرد و به طرح لایه های عمیق این فساد بپردازد. اتفاقی که در سریال «زخم کاری» هم شاهدش بودیم و به جای پرداختن و افشای زدوبندهای کلان اقتصادی، اتفاقات به یک انتقام گیری و طمع کاری درون خانوادگی محدود شد.
داستان فیلم شروع قابل قبولی دارد و نویددهنده یک درام رازآلود و جذاب جنایی معمایی است اما هرچه جلوتر میرویم چیزی به داشتههای مخاطب اضافه نمیشود چون قرار نیست بدانیم بالاخره این بالادستیها چه کسانی هستند که شرایط سوءاستفاده و رانتخواری این آقازاده را فراهم کردهاند، این فسادی که مدام از آن حرف میزنند از کجا نشات گرفته و توسط چه کسانی حمایت میشود. حتی دو قتل اتفاق افتاده در فیلم هم محدود میشود به انتقامهای شخصی با نیتهایی که ارتباط مستقیمی به فسادهای آقازاده ندارند. از اینجاست که مخاطب مشتاق ابتدای فیلم دلسرد میشود چون میداند قرار نیست فیلم از حد شعارهای کلیشهای فراتر برود پس سعی میکند حداقل خودش را به یک داستان جنایی بسپارد اما کارگردان در طراحی شخصیتها و بازکردن گرههای داستان آنقدر متناقض عمل میکند که تماشاگر بیشتر از اینکه بخواهد با داستان همراه شود ذهنش درگیر چراهایی است که در فیلم جواب قانع کننده برای آنها نمییابد. از دلیل ماندن زن نظافتچی در شرکت باوجود آگاه بودن از سوءنیت شهاب گرفته تا نبود پیشزمینه مناسب برای فوبیای سرهنگ خسروی از حضور در فضای بسته و سادهانگاری که در چگونگی رها
شدنش از این ترس به نمایش گذاشته میشود.
جواد عزتی با آن گریم اغراقشده و چهره گرفته و عبوس بیشتر از اینکه نمایانگر مردی دادخواه و ساختارشکن اما درنهایت بازنده باشد که هرچه بیشتر میکاود کمتر توان مقابله با حقیقتی را که کشف کرده، پیدا میکند به ضدقهرمانی بلاتکلیف شبیه است که مشخص نیست چرا دست به خودویرانگری میزند. عزتی تلاش کرده با خلاقیتهای فردی در نگاه و فیگور و زبان بدن به این نقش جان بدهد اما حفرههایی که در شخصیتپردازیاش وجود دارد درنهایت او را از ارائه درست نقش الکن ساخته است. عزتی بازیگر بسیار خوبی است که در طول این سالها ثابت کرده که میتواند از پس نقشهای سخت چه در کمدی و چه جدی بربیاید اما در «مرد بازنده» بیشتر در تلاش برای ثابت کردن خودش به مخاطب در نقش مردی پنجاهوچندساله است تا اینکه بتواند از عهده چالشهای نقش یک پلیس عدالتخواه که درعینحال درگیر حلوفصل مسائل خانوادگیاش هم است، بربیاید.
مهدویان با خودش عهد کرده تحت هر شرایطی هرسال در جشنواره فیلم فجر حضورداشته باشد و در کنار فیلمسازی به سریال سازی هم ورود کند، همین پرکاری بیشازحد باعث شده کمتر بتواند روی فضاسازی و کار روی ساختار فیلمنامه آثارش تمرکز داشته باشد. البته مهدویان قصه گوی خوبی است و فیلم به فیلم در کارگردانی و دکوپاژ و قاب بندی به تکامل رسیده و فیلمهایش آثاری خوش ریتم از کار درمیآیند اما سرعتی که در تولید هر اثر دارد و میخواهد بلافاصله سراغ پروژه بعدی برود هر اثرش را از جزئیات تهی کرده همانطور که در «مرد بازنده» در فضاهای داخلی کمتر شاهد طراحی صحنه و فضاسازی در بکگراند تصویر هستیم در فضاهای خارجی که دوسوم مدتزمان اثر را در برمیگیرد بهجای دیدن نورپردازی پرکنتراست و تیرهای که لازمه این نوع از درامهای پرالتهاب است در اکثر صحنهها شاهد ریزش سیل عظیمی از باران مصنوعی هستیم که در اواخر فیلم بیشتر از اینکه تأثیرگذار و کاربردی باشد برای بیننده عصبیکننده و غیرقابلباور است.
مهدویان کارگردانی ایده آلیستی است که علاقه دارد همه ژانرهای سینمایی را امتحان و خودش را محدود به یک سبک فیلمسازی نکند اما شاید بهتر باشد کمی به خودش استراحت بدهد و با تمرکز بیشتری به سراغ فیلم بعدیاش برود. ایرادی ندارد اگر مهدویان یک سال در جشنواره فیلم فجر حضور نداشته باشد اما در عوض سال بعد شاهد اثری کامل ازفیلمسازی باشیم که ثابت کرده اگر بخواهد کارش را خوب بلد است.
ارسال دیدگاه