روایتی از معلم البرزی که علاوه بر تدریس، برای کارتنخوابها غذا تهیه میکرد
کرج (پانا) - بسیاری از معلمان در شرایط کرونایی تلاش کردند هر طور شده کنار ایفای نقش معلمی، با ایثار و فداکاری کمبود و کاستی های دیگر از جمله مشکل اینترنت، مشکلات مالی والدین و آشکار طبقاتی را جبران کنند. در این بین معلمانی نیز بودند و هستند که با کارهای شاخص و ماندگار به عشق آموزش به دانشآموزان در شرایط سخت کرونایی در کنار تدریس، از خود گذشتگی و فداکاری را هم آموزش دادند.
یکی از این معلم های فداکار و دلسوز آموزش و پرورش ناحیه ۲ کرج که مایل نبود در این گزارش نامی از آن برده شود در گفت گو با پانا عنوان کرد: «به نظر من معلمی شغل نیست، بلکه عشق، ایثار و فداکاری است. من عاشق معلمی هستم و با تمام وجود آن را دوست دارم و به آن افتخار می کنم و عشق می ورزم ،چون با تدریس حالم خوب می شود، لذت می برم و ارتباط با دانش آموزان نوجوان را دوست دارم چون انگیزه و روحیه من را بالا می برند و در من شور و نشاط بالایی ایجاد میکنند.»
وی با اشاره به اینکه در دوران کرونا جلوه های زیبای معلمی بیشتر از گذشته مشهود شد، بیان کرد:«در این ایام معلمانی که شاید گمنام هستند، به زیبایی، مفهوم عشق و ایثار را معنا کردند و تعلیم و تربیت دانش آموزان را مهمترین وظایف و رسالت برجسته و بایسته خود دانستند. کرونا اگرچه اتفاقات و خاطرات تلخ و شیرین و ناگواری را در پی داشت، اما به فرصتی هم تبدیل شد که ما معلمان تعلیم و تربیت، معلمان دوران بحران هم باشیم تا مجاهدانه در جهت ارتقای آموزش و پرورش و دانش آموزان گامهای بلندی برداریم.»
این آموزگار هنرآموز رشته تاسیسات که در یکی از هنرستانهای شهرستان فردیس کرج تدریس می کند در تعریف یکی از خاطرات فعالیتهای خود و شاگردانش در شرایط کرونایی گفت:«من همیشه دوست داشتم زمان جنگ بودم تا مثل همه رزمنده ها می رفتم و از وطنم دفاع می کردم، بعد از اینکه کرونا اومد و شرایط کشور بحرانی اعلام شد و مدارس هم تعطیل شدند با خودم گفتم مگر نمی گفتی دوست داشتی زمان جنگ بودی؟ یا علی بفرما،کمک در این شرایط اگر بیشتر از زمان جنگ نباشد، کمتر هم نیست. با چند نفر از دوستان و همکاران مشورت کردم که همه آنها گفتند الان هر کاری که انجام بدهید خطرناک است، ولی من تصمیم خودم را گرفته بودم. بالاخره با هر سختی و دردسری که بود به بهانه اینکه اینجا شلوغ تر و خطرناک تر است، همسرم و دختر دوساله ام را به شهرستان فرستادم که مانع از فعالیت من نشوند.»
وی در ادامه در خصوص نوع فعالیتهای خاص خود در دوران کرونا بیان کرد:«ابتدا از آموزش شروع کردم و دانش آموزانی که گوشی موبایل نداشتند را به پارک دعوت می کردم و پا به پای بقیه دانش آموزان تدریس می کردم که از درس عقب نمانند. از آنجایی که من به آن چیزی که می خواستم نرسیده بودم به پیشنهاد یکی از دانش آموزانم (رضا حیدری) همراه با دو تن دیگر از دانش آموزان (کامیار حسن زاده،احسان مسیحا) شبها مکانهای عمومی شهر را ضدعفونی می کردیم و بعد از اتمام کار برای کارتن خوابها با هزینه شخصی و پس انداز اندکی که داشتم در منزل غذا درست می کردیم، بعد از بسته بندی همراه با ماسک و دستکش بین تعدادی از معتادان و کارتن خوابها شبانه تقسیم می کردیم، بعد از دو سه هفته که پس اندازم تمام شد و دیگر نتونستیم غذا درست کنیم، تصمیم گرفتم با بچه های گروه جهادی که در همون شب ها با آنان آشنا شده بودم به بیمارستان کرونایی بروم و به بیماران کرونایی خدمت کنم.»
این معلم فداکار ادامه داد:«این یکی دو ماهی که همسر و دخترم شهرستان بودند سه روز در هفته کلاس داشتم. صبح ها به صورت مجازی تدریس می کردم، عصرها هم در پارک به دانش آموزانی که گوشی نداشتند درس می دادم. شب ها هم که با بچه ها برای کارتن خوابها غذا درست می کردیم و بقیه روزها که کلاس نداشتم به بیمارستانهای کرونایی می رفتم و بدن بیماران کرونایی را ماساژ می دادیم باآنها صحبت کرده و به آنان رسیدگی می کردیم.»
این آموزگار فعال در ادامه اضافه کرد: «بعد از یکی دو ماه که همسر و دخترم از شهرستان برگشتند، چون همسرم خیلی حساس بود یک هفته اول را نمی گذاشت از خانه بیرون بروم، ولی بعد از یک هفته به بهانه کار کردن در دفتر خبرگزاری دوباره با بچه های جهادی به بیمارستان رفتیم. موقعی که به خانه برمی گشتم کلا لباسهای بیرون را تعویض و تمام پروتکل های بهداشتی را رعایت می کردم و به لطف خدا مشکلی هم پیش نیامد.»
وی تاکید کرد:«حالا بعد از گذشت دو سال از این ماجرا هنور به جز من، رضا، احسان و کامیار، این موضوع را به کسی نگفته ایم. دوست دارم این حرکتهای مردمی و خداپسندانه بین مردم فرهنگ سازی شود. چون ما بهترین مردم دنیا را داریم. همچنین دانش آموزان زیادی از قبیل رضا، کامیار و احسان در مدارس زیاد هستند.»
این معلم در پایان با بیان اینکه حالا شبها با خیال راحت و آسوده سرم را بر روی بالش می گذارم اذعان کرد: «فداکاری، اساسی ترین و ضروری ترین ویژگی یک معلم است، معلمی یکی از تاثیرگذارترین و شریف ترین شغل های جهان است، معلم بودن یعنی انسان سازی و تنها به تعلیم و تربیت خلاصه نمی شود، بلکه باید تمامی جوانب شخصیت دهی شاگردان را در نظر داشته باشیم و به رشد و پرورش آنها بپردازیم.»
ارسال دیدگاه