سیدمسعود رضوی*

برجام بر بستر تاریخ و دیپلماسی

مذاکرات وین در حالی پیش می‌رود که هر روز با گمانه‌زنی و حاشیه‌های افزون بر متن، کم و بیش، به سطور و صفحات رسانه‌ها بازمی گردد. گاه با گزارش و تحلیل‌های معمولی و گاه با سر و صدای مهیب و غریو بلند.

کد مطلب: ۱۲۴۱۳۱۵
لینک کوتاه کپی شد

دلیلش روشن است؛ برجام می‌تواند معادلات مالی و سیاسی را تغییر دهد و حاشیه را به متن ارجاع دهد و مرتبه و منزلت دولت‌ها و ملت‌ها را مشخص کند. نشان دهد که اقتصادهای برآمده از تنش و جنگ و تحریم، چرا تمایل ندارند میان قدرت‌های بزرگ جهان و منطقه، به ویژه ایران، قرارات و اقتدارات بادوام و پیمان‌های پایدار و سودآور برقرار باشد!

ماجرای برجام، اهمیت زیادی برای جمهوری اسلامی ایران دارد و اگر دیدگاه‌ها و حساسیت‌های دولت‌های دیگر، از قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای را محاسبه کنیم، می‌بینیم که یک واقعة تاریخی و پیمان‌نامه‌ای سرنوشت‌ساز و بااهمیت در روزگار معاصر است. اعتبار برجام را می‌توان با بررسی وضع خاورمیانه و کل جهان دریافت. در واقع از جنگ سرد تا انقلاب اسلامی، و سپس جنگ‌های متناوب و مداوم در کل جهان اسلام، از شمال افریقا و مصر و لیبی تا خاورمیانة عربی، و نهایتاً کانون بسیار حساس منطقه از عراق تا افغانستان، در التهابات و تنش‌های دامنه‌دار می‌سوزند. همین تنش‌ها و جنگ و گریزهاست که در منطقه‌ای غنی و پرمایه، به فقر و ناامنی و ضعف و استضعاف انجامیده و کل منطقه از صلح و توسعه و امید به آینده تهی شده است.

رقابت و تقابل سبب شده تا پای دولت‌ها و ارتش‌های ثالث به خاک و آب خاورمیانه باز شود و از امریکا و رژیم غاصب صهیونیستی، تا روسیه و اتحادیة اروپا و حتی چین که نیازمند بازارهای فراگیر و باثبات است، به جای تعامل قانونمند، به فکر بازارگرمی و استفاده از مشکلات و تنش‌ها برای سودورزی و بهره‌گیری از شرایط نامتوازن هستند. همان که در زبان عامه، ماهیگیری از آب گل‌آلود خوانده شده است. انصافاً جز مردم ایران و افغانستان و برخی دیگر از کشورها، کاسبان و راهزنان زیادی به سودها و سرمایه‌های افسانه‌ای رسیده‌اند، چنان که قصه‌های چهل دزد بغداد در مقابل ماجراهایی چون بابک زنجانی و رضا ضراب و خاوری و… مضحکه‌ای کوچک بیش نیست!

عقل سلیم در مردم‌داری و مملکت‌پروری، بی هیچ تفریق و تبصره‌ای، سیاستگران و مدیران عالی کشور را به دفاع از منافع ملی حکم می‌کند. به اینکه بایسته است ما خود سررشته‌دار باشیم و شایسته است هر معامله و فرصتی را با اراده و مدیریت بر اساس منافع روشن و مشخص خود به پیش ببریم. بر همین قاعده، باید بدانیم که حضور روسیه و چین یا امریکا و اتحادیه اروپا، تنها تابعی از متغیرهایی است که ما قرار داده‌ایم و در معاهدة برجام هم ما هستیم که تصمیم می‌گیریم و پیشنهاد می‌دهیم و از سود و مواهبش بهره‌مند خواهیم شد، یا از محدویت‌ها و مضار آن آسیب خواهیم دید. همة نمایندگان حاظر و ناظر بر اساس منافع جاری یا آتی در این میز و میدان گرد آمده و چانه می‌زنند، و عقلا دانند که در چنین عرصه‌ای طرف‌های ناظر هم نداریم، همه ذی‌نفع و طماعند و اگر برای منفعت و مواهب آن نیامده باشند، باید در اصل و اساس حضورشان شک کرد. واقع‌بینی بنیاد موفقیت است و اسیر تبلیغات شدن و ماندن، آفت افرادی است که اهلیت سیاسی ندارند یا تازه پای بدین تیه و وادی نهاده‌اند. اگر چنین است، زودتر از متخصصان باتجربه و افراد میدان دیده و آزموده بهره گیریم که سرد و گرم روزگار را کشیده و تلخ و شیرینش را چشیده باشند.

اظهار نظرهای گاه و بیگاهِ شخصیت‌های سیاسی و مقامات کشورهای ثالث حاضر و ناظر، یکی از مبادی خطای تبلیغاتی است که در مواردی موجب آسیب و تفرقه یا رکود و حتی توقف گفتگو و مناظرات بوده است. این شخصیت‌های همواره حاضر و ناظر، به مثابه نوک پیکان تبلیغات رسانه‌ای، نباید کسری از تحولات را به سوی دیگری مخالف خواست و منافع ما سوق دهد. اصل بر آن است که هیچ فایده و نتیجه‌ای نمی‌تواند رضایت ما را جلب کند مگر آنکه مردم ایران از آن منتفع شوند و امنیت سیاسی و نظامی و اقتصادی ایران، در دایرة هژمونی طبیعی منطقه تضمین شود. این نکته را ما دانسته و می‌دانیم، اینک باید به تمام طرف‌ها تفهیم کنیم.

از جمله تبلیغات تازه در برجام، عرض اندام کشور سعودی و مداخلات و اظهار وجودهای متناوب و گاه خلاف عرف و ادب اماراتی‌هاست. اخیرا باد برشان داشته که ما نیز باید در میز مذاکره صندلی داشته و طبق نظر و خواست ما باید در برجام کرسی عربی هم گرم شود! در میان کشورهای حاضر و برآمده در حاشیه جنوب خلیج فارس، دیدگاه و سیاست یکسانی دیده نمی‌شود. برخلاف عمان و حتی قطر که حدشناسند و خط و ربط مشخصی دارند، بحرین سیاست خصم آلودی را دنبال می‌کند و امارات در ارزیابی قدرت خود و همسایگان تراز نادرستی در دست گرفته است.

چهار اهرم اماراتی‌ها و مرافقان مالی ایشان، در منطقه سبب توهّم سیاسی در دیپلماسی آن‌ها شده است و ما با منطق و قدرت طبیعی و نظامی، باید بزرگان آن‌ها را متوجه راهبرد خطا و گاه خطرناکشان بنماییم. نخست، خریدهای نظامی ظاهرا مدرن که عمدتا شامل جت‌های جنگنده امریکایی مدرن (مثل اف ۳۵) مثل و میراژهای فرانسوی نسل جدید می‌باشد. دوم باز کردن پای رژیم صهیونیستی به منطقه و دادن جایگاه و پایگاه در کنار ایران بدانان است. سوم استفاده و سوءاستفاده از اهرم تحریم و اقتصاد به زیان شهروندان ایرانی و کشاندن پول ایرانیان به ملک و تجارت و توریسم است. و سرانجام ایجاد پل‌ها و اتحادیه‌های منطقه‌ای و خلاف منافع ملی ایران از طریق عربستان سعودی و بحرین در جنوب، ترکیه و بخشی از کشورهای نوپدید قفقاز در شمال ایران و بالاخره پاکستان و امارات اسلامی طالبان در افغانستان است.

برجام از تمام زوایا و جهات، با این پازل تبلیغی، که آشفته بازاری برای ارعاب و بهره‌گیری امنیتی و اقتصادی علیه ایران است، ربط دارد. یک دستگاه بزرگ تبلیغاتی، به شیوه‌ای ظاهرا نامرتبط اما کاملا مربوط و منسجم، در لحظات حساس پا به میدان سیاست و اقتصاد می‌گذارد تا اصل معاهده به نام ایران و بر اساس هژمونی بزرگترین و طبیعی‌ترین قدرت منطقه به سرانجام نرسد. فرجامِ برجام، اگر به شیوة ابلاغِ مورد نظر ایران به تأیید و امضای قدرت‌های بین‌المللی، به ویژه امریکا و اتحادیه اروپا و چین و روسیه برسد، به معنای تأیید اقتدار طبیعی و منطقی ایران است و این همه پول و تبلیغ و رسانه و ادعا و زد و بند و…، برای آن است که کشورهای سست بنیاد و بی‌تاریخ نگذارند این مرتبه و منافَع به دولت و ملت ایران برسد و در نهادهای بزرگ جهانی و تاریخ معاصر ثبت شود. رک و راست بگوییم که این کشورها دوست ندارند منافع و اقتدارات ایران در عهدنامه‌ای بازگو و تضمین شود که یک سوی آن ایران است و سویه دیگر اتحادیه اروپا و انگلستان، ایالات متحده امریکا، چین و روسیه قرار گرفته باشد. نفس چنین موازنه دیپلماتیک و اقتصادی، به معنای پذیرش موقعیت ویژه و قدرت بلامنازع ایران در حد منطقه و حتی در سطح جهانی است. برای امارات و سعودی و ترکیه، و به ویژه در خیال تیرة رژیم اشغالگر صهیونیستی، ایران تحریم شده و منزوی، بدون اعتبار بانکی و فاقد روابط و مناسبات فعال و ثروت وافر و مؤثر، سودمندتر و قابل تحمل‌تر است تا ایرانی قدرتمند و منشاء قدرت و ثروت و تجارت که می‌تواند امنیت و آیندة منطقه را تأمین و تضمین نماید و سررشته تجارت را از بیگانگان خواهد ستاند و در عرصه انرژی و سرمایه‌گذاری، دست باز خواهد داشت تا جایی که اتحادیه اروپا و کل کشورهای حاشیه مدیترانه در سایه تجارت و انرژی ایران به ثبات تازه‌ای دست خواهند یافت.

برای درک مجدد اهمیت موضوع، لازم است به عقب بازگردیم. به خاطر داریم که چند سال قبل در هنگامة امضای برجام، چگونه نتانیاهو و بن سلمان سراسیمه رهسپار ژنو شدند و دربارة برخی شرکای متظاهر و ناهمراه نیز اسناد و گزارش‌های تاریخی و گفتگوی وزیر خارجه سابق موجب هشیاری است. وقت آن است که دیپلماسی و منافع کشور بر اساس منافع ملی و راهبردهای امنیتی ایران، به نقطه تحول و بارآوری برسد و ملت ایران و مردم منطقه از مواهب صلح و توسعه و تجارت و تولید بهره‌مند شوند. برجام تنها یک معاهده سیاسی نیست، یک نقطه عطف تاریخی است و اقتصاد و منزلت و امنیت را در پرتو مناسبات منصفانه در ایران و پیرامون جاری خواهد کرد. ‏

*تحلیلگر

منبع: اطلاعات

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار