حسین کنعانی مقدم*

رسالت ملی در قبال دولت

مأموریت راهبردی آمریکایی‌ها و برآوردهای محاسباتی آن‌ها برای نفوذ و شکست دادن کشورمان نه‌تنها از طریق هجمه نظامی و گزینه‌های امنیتی ممکن نیست بلکه نتیجه معکوس داشته و ملت ایران را نیرومندتر و متحدتر از گذشته خواهد کرد.

کد مطلب: ۱۲۳۶۴۴۹
لینک کوتاه کپی شد

ازاین‌رو، ایجاد شکاف و اختلاف درونی در حاکمیت و سپس تسری دادن آن به میان مردم، حربه قطعی آن‌ها برای به‌اصطلاح تسلیم کردن جمهوری اسلامی به شمار می‌آید. عملیات روانی و تبلیغاتی به‌منظور وارونه‌نمایی واقعیت‌ها و دستاوردهای کشور و القای ناامیدی و برداشت مأیوس‌کننده از آینده به خورد افکار عمومی داده می‌شود، مهم‌ترین شگرد این روزهای دشمنان خارجی و برخی ناآگاهان داخلی است.

در این میان، جلسات مستمر و دوستانه قوای سه‌گانه از جمله نشست روز گذشته حاکی از آن است که عزم نهادهای حاکمیتی بر ضریب دادن به ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های یکدیگر است و اتفاقات امیدوارکننده‌ای که در سرفصل‌های مهم امروز کشور می‌بینیم، این موضوع را ثابت می‌کند. از باب مثال، در مسئله واکسیناسیون سراسری، دولت به‌عنوان پیشران اصلی ماجرا به ایفای نقش خود پرداخت اما شوق هم‌افزایی قوه مجریه با سایر قوا، به تشریک‌مساعی آن‌ها به بهترین شکل ممکن ختم شد. این موضوع در دولت قبلی به هر دلیلی انجام نشد اما در دولت جدید، پویش واکسیناسیون با ضریب نفوذ بالا در حال نزدیک شدن به ایستگاه‌های پایانی است.

این در حالی است که برخی از رسانه‌ها که اکثریت آن‌ها دلسوز انقلاب و کشور هستند، با رفتار غیرمنطقی تلاش می‌کنند که نقاط ضعف یا حتی نکات مورد ابهام را برجسته کنند و جالب اینجاست که راهکارهای آن‌ها همان‌هایی است که چندین سال در مدار اجرا قرار داشت. خب، قطعاً دولت، مجلس و قوه قضائیه نه‌تنها از انتقادات استقبال می‌کنند بلکه بنابر سبک و سیاق اخیرشان، به دنبال افکارسنجی و دریافت نظرات عمومی هستند. انتقاد یک بخش کار است ولی مهمتر از آن، ارائه راهکارهای قابل‌اجرا و مفید به حال امروز کشور است، در غیر این صورت، انتقاد حالت بهانه‌جویی به خود گرفته و به فرصتی برای عقده‌گشایی بدل می‌شود.

انتقاد حتی مسئله قوای سه‌گانه نیست چراکه گاهی پیش می‌آید که فردی به‌درستی یک خطا یا یک رویه نادرست را تشخیص می‌دهد اما قادر به ارائه راهکار نیست. مثل رهگذری که متوجه آتش‌سوزی در قسمت عقب بدنه یک خودرو می‌شود، جایی که از دید راکب به دور است - و آن را به راننده تذکر می‌دهد اما توان و تخصص رفع آن ایراد را ندارد. نهادهای حاکمیتی نیازمند نگاه انتقادی رسانه‌هایی هستند که بتوانند با پایش و رصد دقیق رویدادها و پیامدهای کشور، خطرات را گوشزد کرده و در مقام کارشناس و متخصص، به ارائه راهکار برون‌رفت از شرایط موجود بپردازند. انتظار این است که اگر توان ترسیم راه خروج از مشکلات را ندارند، دستکم به دور از غرض‌ورزی و شائبه ورود به بازی‌های رسانه‌ای، به‌موقع و بدون اغراق، اعلام‌خطر کنند و اجازه ندهند که رقابت‌های جناحی به‌جای منافع ملی کار کند.

نکته اینجاست که عمده انتقادات، ناظر به مسائل معیشتی و موضوع مذاکرات هسته‌ای و تحریم‌هاست. این در حالی است که برای حل این مسائل، یک پویش ملی و سراسری نیاز است و وقتی از تعامل قوا سخن به میان می‌آید، تمرکز فقط بر روی رؤسای آن‌ها نیست، بلکه همه زیرمجموعه‌های آن‌ها باید پا به رکاب باشند.

افزون بر این، جدای از مسائل جناحی و رقابت‌های سیاسی، نمی‌توان برای کشور، نسخه پیشرفت نوشت اما نسخه‌های بومی را کنار گذاشت و راه چاره را فقط در توافق با کشورهای بدعهد و بدذات خارجی دید. بن‌مایه قدرت ملی و قوی شدن، شناخت پتانسیل‌های داخلی و بکارگیری آن‌ها از مجرای مدیریت‌های قوی و امتحان پس داده است زیرا آزمون و خطاهای گذشته نشان داده که نگاه درون‌زا و مبتنی بر شناخت و استفاده به هنگام از ظرفیت‌های بومی، شرط حیاتی و لازم برای پیشرفت کشور به شمار می‌آید.

تجارب سده‌های اخیر نیز حاکی از آن است که الگوهای مختلف توسعه نیز هیچکدام قادر نیستند در بلندمدت به نیازهای کشور پاسخ دهند و الزامات حکمرانی ایجاب می‌کند که مبانی داخلی و ملی در مسیر توسعه بکار گرفته شوند. این مبانی نه‌فقط اقتصاد درون‌زا بلکه همه مؤلفه‌های کشور از جمله فرهنگ، مذهب، تاریخ، زیست‌بوم و ... را در برمی‌گیرد و نمی‌توان گفتمان غربی را به‌عنوان معیار و شاقول کشورمان در نظر گرفت. زیرساخت‌های غربی اعم از معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی، فلسفه و ... تفاوت‌های ماهوی با مبانی شرقی دارد.

با این حساب، تحلیل‌هایی که برون‌رفت از مشکلات کشور را در قاب تبعیت از نظام سلطه، غفلت از منابع عظیم انسانی و مادی داخلی می‌بینند، نه‌تنها سنخیتی با چشم‌اندازهای کشور ندارند بلکه موجب تبدیل‌شدن فرصت‌ها به تهدید شده و امنیت کشور را نیز به خطر می‌اندازند.

نکته پایانی اینکه هم‌افزایی مسئولان در امتداد یک چشم‌انداز و یک هدف، مسئولیت و مأموریتی است که هرچند در ظاهر بر عهده قوای سه‌گانه است، اما در عمل، جامعه خواص نیز در این مسیر، وظایف مهمی بر عهده دارند. بازخوانی روش‌های گذشته و مقایسه تطبیقی آنچه در سال‌های نه‌چندان دور عاید کشور شد، با امروز که توافق با قدرت‌های جهان یک موضوع جداگانه و منهای مسائل اقتصادی است، این نتیجه را به دست می‌دهد که فرصت دادن به دولت، حمایت از برنامه‌هایش و نقد منصفانه، راهگشا و از همه مهمتر، امیدبخش، فراتر از اینکه یک وظیفه حرفه‌ای باشد، یک رسالت ملی است و همه باید در کنار یکدیگر، از هر نوع اظهارنظر و اتخاذ رویکرد مغایر با منافع ملی اجتناب ورزند.

*دبیرکل حزب سبز ایران

منبع: حمایت

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار