دکتر منصور ساعی*
شکاف دیجیتالی
این روزها، ویروس کرونا به صدر دغدغههای مردم دنیا بدل شده است و طبیعتاً یکی از جدیترین ساحتها که تحت تأثیر کرونا با تحولاتی جدی مواجه شد «سبک زندگی روزمره» و البته «الگوی مصرف» مردم است و طبیعتاً جامعه ما نیز از این قاعده مستثنی نیست.
کرونا در کنار ابعاد زیستی و سلامت، ساحتهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را با چالشها و تحولاتی همراه کرد، اما با این حال، با وجود تبعات منفی و آثار سوئی که بههمراه داشت در بسیاری از حوزهها، اثرات مثبتی برجای گذاشت.
کرونا نه تنها ایران بلکه در بسیاری از کشورها بهعنوان «کاتالیزور» عمل کرد و به نوعی نیروی پیشران تغییر در خیلی از حوزهها شد؛ از آن جمله میتوان به سیاستهای ارتباطی و رسانهای و سیاستهای فناورانه اشاره کرد. از چند سال قبل، همواره این دغدغه در کشور مطرح بود که برخی فرایندهای اجتماعی همچون بخشی از «تعاملات جامعه» و «تعامل جامعه با سازمانها» را بهسمت دیجیتالیزه شدن سوق دهیم.
سبک خاصی از زندگی که بهدنبال شیوع کرونا بر ما تحمیل شد، الگوی مصرف را در تمام دنیا تغییر داد و «فرایند دیجیتالیزه شدن» را چه در مرحله سیاستگذاری و چه در مرحله اجرا تسریع کرد. همچنین کرونا عرصه را برای گذر از بسیاری از خط قرمزها و چالشهای قانونی در مسیر الکترونیک شدن فراهم کرد. بنابراین، نوعی تغییر رفتار در عرصه سیاستگذاری را نیز بهدنبال داشت.
در این فضا، مقاومت مصرفکننده و مخاطب برای دریافت خدمات آنلاین از قبیل خدمات اقتصادی و بانکداری، آموزشی و... نیز به نوعی شکسته شد و همچنین ارتباطات انسانی آنلاین بین خانوادهها توسعه چشمگیری یافت و جایگزینی برای دورهمیهای فیزیکی شد.
به نظر میرسد بهدنبال شیوع ویروس کرونا، جامعه بهسمت نوعی «الگوی مصرف رسانهای» حرکت کرده و این سبک مصرفی را پذیرفته است اما با این حال، باید پرسید که چقدر زیرساختهای ارتباطی ما برای این حجم حضور در رسانههای آنلاین آنچنان که باید آمادگی دارد؟ بهنظر میرسد در ایامی که با شیوع کرونا دست و پنجه نرم میکنیم، برای مصرف رسانهای به پهنای باند بیشتر، زیرساختهای ارتباطی غنیتر و اینترنت ارزانتر نیاز داریم.
واقعیت این است که کرونا، با وجود اثرات مثبتی که در بحث تسریع فرایند دیجیتالیزه شدن داشت، به «شکاف دیجیتال» در جامعه نیز انجامید و نمیتوان از این بُعد ماجرا چشم پوشید. دیجیتالیزه شدن به نحو نسبتاً قابل قبولی در کلان شهرها عملیاتی شد اما در مناطق حاشیهایتر و محرومتر آیا ما توانستیم به قدر کافی بسترهای لازم را برای این مهم (دیجیتالیزه شدن) فراهم کنیم؟
واقعیت این است که زیرساختهای ارتباطی و خدمات آنلاین باید به شکل عادلانه و برابری در جامعه توزیع شود تا مناطق حاشیهای و محرومتر به نوعی با نابرابری در دسترسی به اطلاعات و خدمات در سطوح مختلف اقتصادی، فرهنگی و آموزشی مواجه نشوند تا گرفتار «شکاف دیجیتال» شویم. واقعیت این است که اگر نتوانیم سطح و کیفیت زیرساختهای ارتباطی را به شکل برابری در جامعه توزیع کنیم، در آینده با نوع جدیدی از نابرابری اجتماعی مواجه خواهیم شد چراکه شکاف دیجیتال میتواند شکافهای اجتماعی را تقویت کرده و فاصله بین داراها و ندارها را بیشتر کند و منجر به هرچه بیشتر به حاشیه رانده شدن گروههایی از مردم در جامعه شود.
دیجیتالی کردن فرایندهای اجتماعی و رفتن به سمت الگوی مصرف رسانهای میتواند به حذف برخی از مشاغل بینجامد و این امر، خود نیز میتواند بحث نابرابری اجتماعی را در جامعه تقویت کند.
بنابراین، تغییر الگوی مصرفی مردم و رفتنشان بهسمت «مصرف رسانهای» یا به تعبیری عملیاتی شدن دیجیتالیزه شدن در خیلی از ساحتها، با وجود موهبتهای بسیار، چنانچه به شکل برابری در جامعه توزیع نشود، خود میتواند به یکی از عرصهها برای به حاشیه راندن هرچه بیشتر گروههای بیصدای شهری بدل شود و چه بسا نابرابری اجتماعی در جهان پساکرونای رسانهای شده به صدر مسائل جامعه صعود کند.
*استاد ارتباطات و هیأت علمی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی
منبع: ایران
ارسال دیدگاه