مصطفی پورصدوقی*

قرآن شناسی با تعبیری زیبا از نگاه علامه حسن‌زاده آملی

انسان که عصاره هستی است و به لحاظ هدف الهی خود، به سوی محبوب و معشوق در حرکت است، قطره‌ای است که تنها وصول به دریای هستی را می‌جوید و موجی است که آسودگی خود را در لقای الهی دیده و تنها به یاد او آرام می‌گیرد.

کد مطلب: ۱۲۲۰۲۱۸
لینک کوتاه کپی شد
قرآن شناسی با تعبیری زیبا از نگاه علامه حسن‌زاده آملی

قرآن، همان وسیله وصول به دریای هستی و آرام بخشی است که کامل‌ترین کلام و بالغ‌ترین حجت است. قرآن، گلستانی است که عطر آیاتش، نسیم فرح‌بخش حیات طیب را به مشام جان می‌کشاند و بوستانی است که اجزائش، سعادت را به سوی قلب‌ها می‌گشاید.
مقام معظم رهبری، در پیام تسلیت «علامه حسن زاده آملی»، به نکته مهمی اشاره کردند و گفتند: «نوشته‌ها و منشأت این بزرگوار، منبع پر فیضی برای دوستداران معارف و لطائف بوده و خواهد بود، ان‌شاءالله.»[1]
بر این اساس، تعبیرات و نوشته‌های زیبای قرآن شناسی را از کتب علامه حسن زاده آملی ورق می زنیم و از این منشأ پرفیض استفاده می کنیم.

ایشان در کتاب «انسان و قرآن» خود نوشتند:
قدر خود بشناس و مشمر سرسرى خویش را، کز هر چه گویم برترى
آن که دست قدرتش خاکت سرشت حرف حکمت بر دل پاکت نوشت
تعلیم و تأدیب، باید در متن اجتماع و اطوار و شئون حقیقت ما قرار بگیرد، نه در حاشیه زندگى ما؛ اگر آن توفیق را یافتیم، و ان‌شاءالله مى‌یابیم، که قرآن در متن اجتماع و حقیقت ما پیاده بشود نه در حاشیه زندگى ما، مثلاً فقط در طاقچه خانه و در جیب ما باشد، آن‌گاه صاحب مدینه فاضله خواهیم شد و به کمال انسانى خود نایل خواهیم آمد.
در نظر بگیرید باغبانى بخواهد نهال‌هایى را پرورش دهد، این باغبان دستورالعمل و بینش و دانش و تجربه‌ها و آدابى در تربیت و تأدیب نهال دارد، باید این تجربیات و دستورات را در متن نهال پیاده کند که در چه وقتى باید آبش بدهد و چگونه و تا چه حدى تغذیه‌اش کند و در چه زمانى به پیراستن آن، دست به کار شود و هم‌چنین در مورد دیگر آداب و دستوراتى که یک نهال می‌خواهد تا رشد کند و به کمالش برسد باید این آداب و دستورات در متن حقیقت او پیاده شود تا به حالش سودی داشته باشد.
این‌چنین است مَثل قرآن با ما «إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِی لِلَّتِی هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِیرًا؛[اسراء/9] همانا این قرآن، خلق را به راست و استوارترین طریقه هدایت می‌کند و اهل ایمان را که نیکوکار باشند، به اجر و ثواب بزرگ بشارت می‌دهد.»

عارف سنائى می گوید: عجب نبود گر از ایمان نصیبت نیست جز نقشى که از خورشید جز گرمى نبیند چشم نابینا / عروس حضرت قرآن نقاب آن‌گه براندازد که دارالملک ایمان را مجرد بیند از غوغا
«سید مرتضى علم الهدی» از کتاب الامالی، روایتى از پیامبر اکرم (صلى‌الله‌علیه‌وآله) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ مَأْدُبَةُ اللَّهِ تَعَالَى فَتَعْلَّمُوا مِنْ مَأْدُبَتِهِ مَا اسْتَطَعْتُمْ إنَّ أصفَرَ البُیوتِ لَبَیتٌ أصفَرَ مِن كِتابِ اللّه؛[2] این قرآن، میهمانی ویژه خداوند است؛ پس تا آن‌جا که توان دارید، از این ضیافت بهره ببرید که تهى‌ترین خانه‌ها خانه‌ای است که از کتاب خدا تهى است.»
لفظ «مادُبه» به ضم دال، طعام مهمانى است. این «مادبه» سفره است، قرآن سفره الهى است. هیچ‌کس از کنار این سفره با دست خالى و تهى برنمى‌خیزد. آن کس که مصحف را گشوده و نوشته‌اش را زیارت کرده است، به همین اندازه از این سفره الهى، لقمه‌اى برداشته است و بهره‌اى برده است که مصداق این حدیث است: «انَّ النظر فى المُصحَف عبادة؛[3] نگاه به قرآن عبادت است.»
آن کس که قرائتش کرد، لقمه بهتر از آن برداشته است و آن کس که به ترجمه تحت اللفظى آن آگاهى پیدا کرد، لقمه بهتر برمى‌دارد و بهره بیشتر مى‌برد و آن کس که مى‌تواند آیات را با یکدیگر تلفیق کند و ترتیب و انسجام بدهد تا نتایجى حاصل کند، او بهره‌هاى بهتر مى‌برد.
بعد از آن، مرحوم «سید مرتضی»، وجهى دیگر در بیان لفظ «مادبه» یاد شده نقل کرده است به این عبارت، که اگر لفظ «مادَبه» با فتح دال خوانده شود، معنی حدیث می‌شود: «این قرآن ادبستان خداوند است، یعنی ادب و دستور الهی است، پس تا آن‌جا که می‌توانید از این ادبستان بیاموزید.» بنابراین معنى «القرآن مادبه الله» به فتح دال، این است که قرآن براى ادب و تقویم خلق است. این معنا، با لفظ «فَتَعْلَّمُوا» مناسب‌تر است.
بنابراین از این «مادبة الله» ادب فرا بگیرید و حد انسانى خودتان را حفظ کنید و نگاه بدارید و بدین دستور، خودتان را راست و درست به بار بیاورید و به فعلیت برسانید.[4] مثلاً شما تشریف به مغازه‌ای رفته که یک چرخ خیاطی بخرید، بعد می‌بینید که صاحب مغازه، یک دفترچه به شما می‌دهد که آداب نگهداری این چرخ در آن نوشته است.

این دفتر به خریدار هشداری می‌دهد که این چرخ خیاطی است نه سراجی (چرم سازی)، پوست را به دهانش نگذار؛ باز و بست کردنش بدین صورت است؛ نخ و پارچه‌اش باید چنین و چنان باشد. این دفترچه، دین چرخ است، دستوراتش باید در متن چرخ پیاده شود تا چرخ سالم بماند و خراب نشود.
هم‌چنین آن دست مبارک و «تبارک الله احسن الخالقین» که این صُنع شگفت انسان را آفرید، کتابی برای نگهداری این صنعت به نام قرآن در کنارش گذاشت؛ دستورات این کتاب، باید در متن احوال انسان واجتماع او پیاده شود تا حیات انسانی را به دست آورد و صاحب مدینه فاضله گردد.[5]

پی‌نوشت:
[1]. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، «پیام تسلیت در پی درگذشت عالم ربانی و سالک توحیدی آیت‌الله حسن‌زاده آملی»، ۴ مهر ۱۴۰۰.
[2]. الأمالی، سید مرتضی، ج1، ص354، دارالفکر العربی. «إن سأل سائل عن الخبر الّذی یرویه نافع عن أبى إسحاق الهجرىّ عن أبى الأحوص، عن عبد اللّه بن مسعود عن النبی صلى اللّه علیه و آله أنّه قال: إنّ هذا القرآن مأدبة اللّه، فتعلّموا مأدبته ما استطعتم؛ و إنّ أصفر البیوت لجوف‌ (لبیت) أصفر من کتاب اللّه تعالى.»
[3]. مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، علامه مجلسی، دارالکتب الإسلاميّة، مروی، ج12، ص499، باب قراءة القرآن فی المصحف، ح5. «قال فقال لی بل اقرأه وانظر فی المصحف فهو أفضل أما علمت أن النظر فی المصحف عبادة.»
[4]. انسان و قرآن، حسن زاده آملی، ج1، ص50-52، انتشارات الزهرا، چاپ دوم، تابستان 69.
[5]. در آسمان معرفت تذکره اوحدی از عالمان ربانی به بنان و بیان حضرت علامه حسن حسن زاده آملی، نشر تشیع، چاپ دوم، تیرماه 1375، ص346.

پژوهشگر دینی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار