در گفتوگو با حسن خجسته معاون سابق صدای جمهوری اسلامی ایران
باید مختصات سپهر رسانهای جدید را دقیق شناخت
تهران (پانا) - جنگ تبلیغاتی دشمن مسألهای مهم بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه تنفیذ ریاست جمهوری آیت الله رییسی به آن اشاره کردند.
بهگزارش ایران، طبق بیانات رهبر انقلاب دشمنان هزینه هنگفتی برای تسلط بر افکار عمومی صرف میکنند و رسانهها باید در زمینه کار تبلیغاتی و حرکت تبلیغاتی تمهیدات هوشمندانهای در پیش گیرند. حسن خجسته معاون سابق صدای جمهوری اسلامی ایران و استاد دانشگاه نیز معتقد است اثر کارکرد رسانههای بیگانه بر تغییر رفتار جامعه نقش بسزایی داشته است. او معتقد است برای آنکه بتوانیم در فضای کنونی رسانهای تأثیرگذار باشیم اول باید به بلوغ در انعکاس اخبار جامعه برسیم و سپس برای گرفتن آرایش رسانهای مناسب سپهر رسانهای کشور را بشناسیم. با این پژوهشگر عرصه رسانه درباره جنگ تبلیغاتی، بررسی فضای رسانهای کشور، چگونگی انعکاس اخبار گفتوگویی کردهایم که میخوانید.
براساس سخنان مقام معظم رهبری امروز تحرک دشمنان علیه ما بیش از تحرکات امنیتی و اقتصادی، تحرکات تبلیغاتی و جنگ نرم و تبلیغات رسانهای است. نظر شما دراین باره چیست؟
جمهوری اسلامی ایران به دلایل مهمی دشمنان سازمان یافتهای دارد. این دشمنان در حوزههای گوناگون مثل نظامی اقتصادی و فرهنگی در حال تلاش و آسیب زدن به کشور هستند و در این زمینه سرمایهگذاری گستردهای انجام میدهند. چرا که جمهوری اسلامی فینفسه یک آنتیمدیا برای دشمنان است. بدین معنا که جمهوری اسلامی حرفهای نوینی برای حکومتها، دولتها و روابط انسانی دارد و... پس ما حرف جدیدی برای گفتن داریم. برای مثال ما در تفکر بنیادین خودمان نسبت به جایگاه زنان عکسالعملها و احساسات خاص داریم. برای ما جایگاه زن بسیار والاست و پیشترها در ذات روابط اجتماعی مراعات خاصی برای زنان در نظر داشتیم که امروزه به دلیل تزریق تفکر مدرن این مراعاتها در حال نابودی است. در تفکر جدید برداشت نادرستی از حقوق زنان ارائه شده است. ما ایرانیها از دیرباز عکس العملهای ارتباطی داشتیم و این در حافظه تاریخی ما وجود دارد. برای مثال قدیم ترها مردم هر جا به هم میرسیدند سلام میکردند. کوچکترها برای بزرگترها احترام خاصی قائل بودند. اما در حال حاضر به دلایل مختلف این عکسالعملهای ارتباطی روز به روز کمرنگتر میشود. بر ضد جمهوری اسلامی ایران کار
رسانهای پر قدرت صورت میگیرد. برای آنکه جمهوری اسلامی همان طور که اشاره شد حرفهایی دارد که این حرفها برای بسیاری کشورها مسموم است.
شما تغییر رفتار جامعه را بر اساس تبلیغات دشمنان چگونه ارزیابی میکنید؟
بهتازگی متنی در فضای مجازی دیدهام که در این متن آمده بود در «اتوبوسهای ژاپنی مردم به ترتیب صندلی به این صورت که نفر اول در صندلی اول نفر دوم در صندلی دوم و الی آخر مینشینند اما ایرانیها رفتارشان اینگونه نیست و به صورت شلخته و پراکنده در اتوبوس مینشینند» بگذریم که نوشتار متن را به یکی از کارگردانان معروف نسبت داده بودند که پرواضح بود خبر کذب است و ژاپنیها هم به ترتیب در صندلیها نمینشینند. اما حالا چرا ما ایرانیها در اتوبوس پراکنده مینشینیم و چرا منتقل کننده پیام اینچنین ریزبینانه به چینش افراد در اتوبوس اشاره میکند و ما را در مقام قیاس در نظر میگیرد؟ این رفتار و واکنش ما از تئوری بیزاری غربیها نشأت میگیرد و به ما تزریق شده است و گرنه در جامعه سنتی ما چنین چیزهایی وجود نداشت چرا که شهرها کوچک بودند و مردم همدیگر را میشناختند. این تغییر رفتارها به مرور در همه جوامع رخ داده است و فقط مختص ما نیست.
اگر ما امروزه سوار اتوبوس می شویم و ترجیح میدهیم در صندلی خالی بنشینیم تا آنکه کس دیگری در کنار ما باشد برای آن است که نمیدانیم چه عکسالعملی باید نشان دهیم. این رفتارها به کنشهای ارتباطی ما در جامعه برمیگردد.
کنشهای ارتباطی چه رفتارهایی را در جامعه شامل میشود؟ و در کل ارزیابی شما از رفتار کنشگرانه افراد در فضای کنونی کشور چیست؟
تصور کنید دانشجو هستید و استاد شما در راهرویی ایستاده و شما مجبورید چند بار از این راهرو عبور کنید. دفعه اول سلام میدهید که نمونه بارز کنش ارتباطی است دفعه دوم که از کنار او میگذرید سری تکان میدهید یا اجازه میخواهید که این هم باز کنش ارتباطی است. اما دفعه سوم نمیدانید چه رفتاری داشته باشید پس سعی میکنید راه خود را کج کنید تا استادتان را نبینید. سومین رفتار در این مثال نشان دهنده ضعف ارتباطی است که جامعه ما درگیر آن شده است. فرهنگ سنتی ما آغشته به تفکرات مدرن شده و کنشهای رفتاری ما در نبود آموزش دچار سرگردانی شده است.
جامعه جدید همچنین مبتنی بر رقابت مادی است. به همین دلیل همه در حال فشار آوردن به یکدیگر هستند. به اندازهای که وارد جامعه جدید شویم این فشار بر افراد بیشتر میشود. در این جامعه هر کسی میخواهد خود را ثابت کند و افراد چند معیار مهم دارند؛ اعم از ثروت، زیبایی و قدرت جایگاه اجتماعی. به همین دلایل رقابت در میان افراد جوامع در حال توسعه زیاد است. این رقابت در طول تاریخ هم بوده اما اینچنین عمومیت نداشته است. شاید یکی از حوزههایی که نیاز است متفکران جذب آن شوند علتیابی همین تغییر رفتارهاست. چرا بعضی رفتارهای خوب قبلی بد شده و یا برخی رفتارها از بین رفته و جایگزین شده است؟
رسانهها چگونه میتوانند در میان انبوه هشتگها، ترندها و... تأثیرگذاری خود را حفظ کنند؟ در حال حاضر شاهد آن هستیم که حتی برخی رسانهها و حتی چهرههای رسانهای نیز برای دیده شدن دست به انعکاس هرگونه خبری میزنند. نظر شما در اینباره چیست؟
خود غربیها تا دهه ۷۰ هر اتفاقی که رخ میداد در رسانهها منعکس میکردند. بعد از مدتی مشاهده کردند مردم احساس ناامنی میکنند. آنها به طور خودکار و طبیعی به بلوغی رسیدند که نباید این را پخش کرد. برای مثال میزان اسید پاشی سالانه در انگلیس حدود ۵۰۰ اتفاق است. آیا بازتابی از اخبار اسید پاشی در انگلیس شنیدهایم؟ خیر. قبلاً که رسانههای برادکست بود از شبکههای محلی اخبار منعکس میشد نه از شبکههای سراسری. یا برای مثال طبق آمار بیشترین جنایت در چهار کشور اول شورای امنیت است یعنی امریکا، روسیه، فرانسه و انگلیس. آیا افراد از این آمار تصوری دارند؟ حال در کشور ما اگر یک اسید پاشی رخ میدهد با مدلهای برجستهسازی رسانهای مطرح میشود و مردم جامعه تحت فشار قرار میگیرند.
در غرب اما اگر یک نفر ۱۰ نفر را کشت خبرش پخش میشود وگرنه آمار روزانه مرگ با هفت تیر در امریکا بالاست که منعکس نمیشود. پس میتوان گفت کشورها به خاطر حفظ امنیت اجتماعی به یک بلوغ رسانهای رسیدهاند که اگر برخی اخبار را منعکس کنند خطر بیشتری دارد تا آنها نشر ندهند. من به اهالی رسانه توصیه میکنم کتاب فیلترهای خبری را برای انتشارات ایران است مطالعه کنند.
این کتاب در مورد کشف روابط ساختاری رسانههای امریکایی است. در این کتاب آمده است عالم رسانه عالم ویژهای است. اینکه ما باید از حالت پدافندی به حالت آفندی در بیایم این در گرو آن است که درک درستی از رسانه پیدا کنیم. باید بدانیم در سپهر رسانهای در حال انجام وظیفه هستیم که ویژگیهای منحصر به فردی دارد.
به نظر شما با توجه به بمباران خبری و آسیبهای ناشی از آن، اخبار را در شرایط کنونی جامعه چگونه باید انعکاس داد؟ آیا باید هر چه هست را انعکاس داد؟
چند سال پیش در نمایشگاه مطبوعات در نشریهای حضور داشتم. صاحب آن نشریه به من گفت فلان فساد را من افشا کردم. من به صاحب نشریه گفتم آفرین اما در حال حاضر مردم چه تصوری از جامعه دارند؟ الان تصور حاضر در جامعه آن است که ما فاسدترین کشور عالم هستیم. حالا واقعاً اینگونه است؟ خیر! از او پرسیدم اسم فلان نفر را چند بار به عنوان اختلاسگر شنیدهای گفت حدوداً ۴۰ بار! به او گفتم درک عمومی مردم از رسانه یعنی ۴۰ نفر ۴۰ بار نه یک نفر ۴۰ مرتبه بازنشر! این تفکر به خاطر نحوه ارائه خبر به جامعه است. کسی منکر آن نیست که رسانهها وظیفه دارند با فساد مبارزه کنند اما این بازی قاعده خاص خودش را دارد. اینها خطاهای حرفهای است. تکرار یک موضوع برای مردم تکرار نیست برای مردم یک خبر جدید است.
در این مسائل کسی مقصر نیست. در مورد این مسائل باید میان اصحاب رسانه بحث و جدل شود تا یک ساختار و قاعده مشخص توسط رسانهها تلخیص و استفاده شود. فرض کنید اگر خبری منعکس شود بخش زیادی از سرمایههای کشور خارج میشود؟ آیا ما باید این خبر را منعکس کنیم یا خیر؟ اکثر افراد رسانهای به این سؤال پاسخ خیر میدهند. پس اغلب افراد به صورت فردی تا حدودی قواعد بازی را بلدند و میفهمند. انتقال اینگونه اخبار مانند دادن خبرفوت است. هیچکس به خانوادهای که تازه عزیزش را از دست داده مستقیماً نمیگوید پدرت مرد. بلکه سعی میکند خبر را تلطیف کند یا مقدمهای آماده کند ولی به هر جهت خبر را باید انعکاس دهد. اینکه ما به یک نفری مستقیم بگوییم پدرت مرد خدمت نیست اما به ناچار باید خبر را منتقل کنیم. در نتیجه ما در کارهای فردی میدانیم در انعکاس اخبار چه کنیم یا میفهمیم اخبار را بسته به شرایط منتقل کنیم. به زبان سادهتر مراعات داریم. اما در کارهای اجتماعی شاید تحت فشار باشیم. حال چرا تحت فشار هستیم؟ فرض کنید آن خانواده که پدرشان از دنیا رفته دشمنانی دارند و پس از انعکاس خبر دشمنان این خانواده خوشحال میشوند.
انعکاس اخبار اجتماعی به صورت بیقاعده دروغ نیست. اما خیرخواهانه هم نیست. دشمنان ما در حال حاضر اینگونه عمل میکنند اخبار را که دروغ نیست بزرگنمایی کرده و منعکس میکنند تا به جامعه فشار بیاورند. اخبار در ظاهر یکی هستند اما در باطن این چنین نیست. به همین دلیل شاید اولین کاری که رسانهها باید انجام دهند ویژگی سپهر رسانهای جدید را درک کنند. اینها مسائلی است که باید در دانشگاهها و سازمانهای رسانهای و... مورد بحث قرار بگیرد تا سپهر رسانهای جدید شناخته شود.
این توهم نیست!
بیژن مقدم
روزنامه نگار
برخی هر چند اندک همچنان فکر میکنند ما درگیر «توهم توطئه» هستیم و با عالم و آدم سر جنگ و ستیز داریم.
بخشی از اینها جوانند و ممکن است اطلاعات کافی نداشته باشند اما بخشی دیگر جمجمههای خود را در اختیار رسانههایی قرار دادهاند که صبح تا شام این القائات را تکرار میکند و طبیعی است که چنین انگارههایی را در ذهن آنها کاشته باشند.
ما توهم توطئه نداریم
اگر نبرد دو جبهه «اسلام و کفر» که قدمتی ۱۴۰۰ ساله دارد و نبرد «فقر و غنا» را که شاید به درازای تاریخ بتوان ردپای آن را یافت کنار بگذاریم و راه دور نرویم، میتوان مبدأ نبرد اخیر را ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ قرار بدهیم که فرو ریختن پایههای یک رژیم سلطنتی موروثی در این کشور و آغاز انقلابی به رهبری امام، صاحبان قدرت در جهان و منطقه خاورمیانه را در بهت فرو برد و آینده چرب و شیرینشان را به محاق کشید.
طبیعی بود آنها از هر شیوهای برای برانداختن و خاموشی طنین انقلاب بهره بگیرند که گرفتند، اما کارساز نبود وامروز خیلی از آنها دیگر نیستند ولی انقلاب هست.
یکی از ابزارهایی که طی بیش از چهار دهه اخیر روز به روز تیزتر و برّانتر شده ابزار «رسانه» است.
بههمین دلیل میزان سرمایهگذاری آنها روی رسانههای مثلث «غربی - عبری و عربی» هر روز بیشتر میشود.
امروز بعد از سالها تجربه و مرور فعالیت آنها درمییابیم که روشها پیچیدهتر و نرمتر، یورشها سهمگینتر، در گرفتن نتیجه صبورتر و در پنهان کاری شیطانیتر عمل میکنند.
این جنگ تبلیغاتی گسترده است که به آنها کمک کرده تا چند دهه برنامه صلحآمیز هستهای ایران را تحت عنوان جلوگیری از ساخت جنگ افزارهای اتمی سر دست بگیرند و بهعنوان دستاوردی بزرگ در گرفتن رأی از مردم خود از آن سوء استفاده کنند و یا حتی کشورهای منطقه را چون گاو شیرده بدوشند.
همین ابزار تبلیغاتی و رسانهای است که به آنها فرصت داده است تا پیچیدهترین و هوشمندترین تحریمهای تاریخ بشریت را علیه مردم ایران اعمال کنند.
همین ابزار تبلیغاتی است که گاهی آنچنان «تحریفاتی» را رقم میزند که جای شهید و جلاد در ذهن بعضیها جابهجا میگردد.
همین قدرت رسانه است که به آنها فرصت میدهد با پوشاندن زشتیهای خود هر آنچه خود دارند را بزک کرده و بهشتی بیبدیل نشان دهند و از آن سو کاستیهای دیگران را به رخ بکشند و با پردهای ضخیم پیشرفتها و زیبایی ها را بپوشانند. با تکرار «جزئیات زشت» چشمها را روی «دستاوردهای بزرگ» ببندند و آینده را سیاه و موجی از ناامیدی را رقم بزنند.
تا آنجا که هر توریست و غیر توریست غربی که پایش به این سرزمین باشکوه باز میشود وقت رفتن نفرین میکند صاحبان مکار رسانههای غربی را که چگونه با«سانسور حقیقت» آنان را فریب دادهاند.
اما این همه ماجرا نیست. امروز دیگر این سلاح تنها در اختیار آنها نیست. جبههای گسترده، مردمی فداکار، جوانانی با ایمان، پرشور و با انگیزه از این سلاح بهره مندند.
آنچه امروز محل گفتوگوست چگونگی استفاده از این ابزار پر قدرت و مؤثر است.
نگارنده بر این باور است زمانی در این جنگ پیروز خواهیم شد که:
۱- اهمیت آن را درست بشناسیم و بدانیم درگیر یک جنگ حقیقی در فضای مجازی و رسانهای هستیم.
۲- در مقابل جنگ کلاسیک دشمن، روی آوردن به نبرد نامتقارن میتواند متضمن پیروزیهای بزرگ باشد.
۳- باید نبرد را به زمین دشمن کشاند واز زبان و رسانههای سرزمینی او بیشترین بهره را گرفت.
۴- پایبندی به اخلاق و ارزشها وجه تمایز حضور نیروهای انقلاب با دیگران در هر عرصهای است.دشنام، تحقیر، تهمت و دروغ در این مبارزه و جهاد جایی ندارد.
۵- هرچند نیازمند تک تیراندازهای هوشمند و مجرب هستیم اما وجود آنها مجوزی برای تکروی نیست. همافزایی، همگرایی و حرکت جبههای یک ضرورت است.
۶-وجود اختلاف سلیقه و نظر در هر گروه، جبهه و دستهای طبیعی است و باید به آن احترام گذاشت.مهم اصول و ارزشهای مشترک است. به همین دلیل باید از چنگ زدن بهصورت نیروهای هم رزم پرهیز کرد.
۷- «تبیین» رکن مهم این نبرد است که میتواند آثار «تحریف» را بزداید، غبارها را کنار بزند و رد پای دروغها را بشوید.
۸ - خسته نشدن و امید داشتن شرط حضور در این نبرد رسانهای است.هرچند نباید انتظار داشت همه از درجات ایمانی یکسانی برخوردار باشند اما میتوان خود و دیگران را به صبر و حق توصیه کرد.
۹- کار را باید کار «جهادی» دید نه کار اداری.کار جهادی کار عادی و روزمره نیست. سراسر انگیزه شور همت و تلاش است. در این مدل شب و روز و محل و موقعیت و امکانات و غیره معنا ندارد هرجا که باشی در خدمت یک جبهه هماهنگ گستردهای.چه در نقش سرباز چه فرمانده.
۱۰- دولت جدید که محل امید مردم است باید با توجه به ظرفیتهای رسانهای کشور ضمن برداشتن موانع از پیش پای فعالان رسانهای، چتر حمایت خود را بر سر همه رسانههایی بگستراند که منافع ملی و ایستادگی در برابر تهاجم دشمن برایشان موضوعیت دارد.
ارسال دیدگاه