محمدجواد مهریار*
بصیرت جناب عمار از منظر علمای اهل سنت
بصیرت، میوه درخت تقوا، و نعمتی است که به راحتی نمیتوان آن را بهدست آورد. چه بسیار انسانهایی که در طول تاریخ، عمر خود را با عبادت پروردگار عالَم سپری کردند، ولی با لحظهای درنگ از اطاعت ولی زمان خود و غافل شدن از یاری رساندن به او، در زمره اهل باطل وارد شدند.
در حقیقت، استقامت در مقابل فتنهها و شناخت راه حق از باطل، تنها به وسیله بصیرت حاصل میشود. بصیرت، ویژگی مهمی است که در کلمات بزرگان دین، به عنوان بینایی قلب معرفی میشود. ترمذی، عالم مشهور اهل سنت، در مورد اهمیت بصیرت به نقل از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مینویسد که حضرت فرمودند: «نابینا کسی نیست که از نظر بینایی کور باشد، بلکه نابینا کسی است که بصیرت ندارد.»[۱]
در بین افراد جامعه، گاهی اشخاصی وجود دارند که به عنوان معیار و شاخص شناخت حق از باطل معرفی میشوند؛ بصیرت و معیت با حق، دو فضیلت بینظیری است، که برای جناب عمار، صحابی جلیلالقدر رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) در کتب شیعه و اهل سنت معرفی شده است. آنچه که مشخص است در هنگام فتنه و امتحان، حق و باطل به هم آمیخته میشوند و تنها راه تفکیک آنان از یکدیگر، بصیرت است.
حاکم نیشابوری، محدث نام آشنای اهل سنت مینویسد: «ابومسعود انصاری با گروهی بر حذیفه وارد شدند و از فتنهها سؤال پرسیدند. حذیفه در پاسخ گفت: همواره بر مدار قرآن باشید و با آن همراهی کنید و در هنگام فتنهها از ابن سمیه تبعیت کنید؛ زیرا او همواره با کتاب خدا است. از حذیفه پرسیدند: ابن سمیه چه کسی است؟ حذیفه در پاسخ گفت: عمار بن یاسر. از پیامبر خدا شنیدم که به عمار میفرمود: تو از دنیا نمیروی، تا آنکه گروهی نابکار تو را به قتل میرسانند.» ذهبی و حاکم نیشابوری هر دو این روایت را صحیح میدانند.[۲]
همچنین بخاری در صحیح خود مینویسد: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از کنار عمار عبور میکردند؛ تا او را دیدند دست بر سر او کشیدند و گرد و خاک را از سر و روی عمار پاک کردند. سپس فرمودند: ای وای از مصیبت عمار؛ گروه نابکار او را میکشند؛ عمار آنان را به سوی بهشت دعوت میکند و آنها عمار را به سوی آتش فرا میخوانند.»[۳]
به گواهی مورخین، در هر دو لشکر میدان صفین، اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) حضور داشتند. عدهای در لشکر امیرالمومنین علی (علیهالسلام) و تعدادی نیز فریب خورده و در لشکر معاویه حضور داشتند. هنگامیکه جناب عمار وارد عرصه شد، با معرفی حق و صاحب آن، سبب شد برای همیشه، پرده از ظلم و نفاق طاغوتی همچون معاویه برداشته شود. نکته مهمی که در روایات اهل سنت به آن اشاره میشود، ملازم بودن عمار با حق است؛ از سوی دیگر، با تحقیق پیرامون حق در کتب حدیثی اهل سنت به این نتیجه خواهیم رسید که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) وجود مبارک امیرالمومنین علی (علیهالسلام) را همراه دائم حق و حق را جزء لاینفک از سیره امیرالمومنین علی (علیهالسلام) معرفی کردهاند.
«ابوثابت تیمی میگوید: خدمت جناب امسلمه مشرف شدم. ایشان را در حالیکه گریان بود و از علی (علیهالسلام) یاد میکرد دیدم. امسلمه به من گفت: از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که میفرمود: علی با حق است و حق با علی است و این دو از هم جدا نمیشوند تا در روز قیامت، کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.»[۴]
نتیجه از احادیث ذکر شده آنکه، بصیرت جناب عمار و مدارحق بودن ایشان، سبب شد تا حق که همان امیرالمؤمنین، علی (علیهالسلام) بود، به تمامی مردم معرفی شود و حتی کسانیکه سبب شهادت حضرت عمار گشتند ـ یعنی معاویه و لشکریان شام- تا ابد به عنوان فرقه باغی (طغیانگر) در عالم شناخته شوند. هر چند جناب عمار هدفش معرفی مقام امیرالمؤمنین، علی (علیهالسلام) به تمامی مسلمانان و تأکید بر حق بودن ایشان بود، ولی باید گفت اگر مولا علی (علیهالسلام) از همان لحظات اول بعد از رحلت پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) به حکومت رسیده بودند، هیچگاه مسلمانان به مشکل بیبصیرتی در دین و دنیای خود، گرفتار نمیشدند.
ابنطیفور، عالم مشهور اهل سنت، در کتاب بلاغات النساء، به نقل از صدیقه طاهره، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) مینویسد که ایشان فرمودند: «به خدا سوگند! اگر خلافت را که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در اختیار على (علیهالسلام) قرار داده بود، از او غصب نمیکردند، ... برکات، از آسمان و زمین بر آنان نازل میشد. ولی خداوند آنها را به گناهی که مرتکب شدند، (عدم پذیرش خلافت) عذاب و بازخواست خواهد کرد.»[۵] در پایان باید گفت، بصیرت همانند قطبنمایی است که همواره و برای همه انسانها راه حق را از باطل، تبیین و مشخص میکند.
پینوشت:
[۱]. أبوعبدالله ترمذی، نوادر الأصول، محقق: عبدالرحمن عمیرة، دارالجیل - بیروت، ج۱، ص۲۱۱. « قَالَ رَسُول الله (ص): لَيْسَ الْأَعْمَى ... من تعمى بصیرته»
[۲]. حاکم نیشابوری، المستدرک على الصحیحین، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، دارالکتب العلمیة - بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۱. «عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِيِّ، قَالَ: دَخَلْنَا مَعَ أَبِی مَسْعُودٍ الْأَنْصَارِيِّ ... تَكُونُ آخِرَ رِزْقِكَ مِنَ الدُّنْيَا» هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحٌ عَالٍ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ»
[۳]. بخاری، صحیح البخاری، محقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، چاپ اول، ۱۴۲۲هـ، ج۴، ص۲۱. «أَنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ، فَمَرَّ بِهِ النَّبِيُّ (ص)... وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ»
[۴]. خطیب بغدادی، تاریخ مدینة السلام، محقق: بشار عواد معروف، دار الغرب الإسلامی - بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۲ هـ، ج۱۶، ص۴۷۰. «عَن أبیثابت التیمی، قال: دخلتُ على أم سلمة ... علی الحوض یوم القیامة.»
[۵]. ابن طیفور، بلاغات النساء، تصحیح وشرح: أحمد الألفی، مطبعة مدرسة والدة عباس الأول - قاهره، ۱۳۲۶ هـ، ص۲۳. «ویالله لو تکافئوا على ... وسیأخذهم الله بما کانوا یکسبون.»
*کارشناس دینی
ارسال دیدگاه