«قصههای مجید» توقیف شده است؟
تهران (پانا) - هوشنگ مرادی کرمانی میگوید که به رغم نیمقرنی که از اولین چاپ «قصههای مجید» میگذرد، اما دیدید که به خاطر اضافهکردن یک جمله در کتاب درسی به داستان مجید چه جنجالی درست شد؟ چند کتاب را میشناسید که اگر چنین کاری با آن بکنند، همه دربارهاش حرف بزنند؟
بهگزارش شهروند، هوشنگ مرادی کرمانی یکی از موفقترین نویسندگان ایرانی است. بیشترین اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی از آثار او انجام شده است، بیشترین ترجمهها از کتابهای او شده و البته داستانهای این نویسنده تقریبا همگی تیراژهای قابل توجهی دارند. از همه مهمتر اینکه هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده «قصههای مجید» است. مجموعه داستانی که تقریبا به جرأت میتوان گفت که هر آن کسی که در این سرزمین نفس کشیده، داستانی از آن را خوانده، یا شنیده، یا دست کم اپیزودی از آن را در تلویزیون یا حتی سینما تماشا کرده است.
اوضاع فرهنگ و هنر ما اما چنان بهسامان است که حتی هوشنگ مرادی کرمانی هم گلایههایی دارد.
گلایههای آقای نویسنده
هوشنگ مرادی کرمانی اما از چه چیزی میتواند گلایه داشته باشد؟ مرور صحبتهای آقای نویسنده در این مورد راه به پاسخی عجیب میبرد. در واقع گلایههای هوشنگ مرادی کرمانی بیش از هر چیزی به «قصههای مجید» مربوط است که بیش از بیشتر کتابهای دیگر در دل مردم جا گرفته و بیش از دیگر آثار مشابه جایزه برده و ترجمه شده است. با این حال همان طور که ایسنا گزارش داده، این کتاب را این روزها نمیتوان در کتابفروشیها پیدا کرد؛ آن هم به عنوان کتابی که از زمان اولین انتشارش در سال ۱۳۴۹، در تمام نیمقرن و یک سال اخیر معروفیت و محبوبیت شگفتانگیزی داشته و علاوه بر پخش از رادیو، تلویزیون و البته سینما بارها و بارها جوایز مختلفی ازجمله جایزه «کتاب سال جمهوری اسلامی ایران» را نیز به دست آورده که نشان از مقبولیت این مجموعه ۵ جلدی در میان دولتمردان نیز دارد؛ این یعنی که در مواجهه با «قصههای مجید» عملا با یک کتاب کلاسیک سر و کار داریم که ناموجودبودنش میتواند حواشی و شایعات زیادی به دنبال داشته باشد.
هوشنگ مرادی کرمانی در این زمینه گرانی و کمبود کاغذ را مقصر اصلی میداند: «حرفی در این مورد ندارم. به هر حال به عنوان نویسنده دوست دارم این کتاب منتشر شود، اما زمانی که نمیشود، کاری از من برنمیآید. خود ناشر هم البته این را میداند. اما فراموش نباید کرد که این کتاب ۷۰۰ صفحه است و به همین دلیل هم فکر میکنم این روزها گران دربیاید».
هوشنگ مرادی کرمانی در ادامه با اشاره به اینکه «نمیدانم این کتاب از چه زمانی چاپ نشده» میگوید که چاپنشدن «قصههای مجید» بیش از اینکه به نویسنده مربوط باشد، به ناشر ربط دارد؛ اما با این حال بیشترین آسیب را در این میان نویسنده میخورد: «با این حال مسأله من هم هست. زیرا از این راه زندگی میکنم و کرایه خانه میدهم. همچنین دوست دارم که مردم این کتاب را داشته باشند، زیرا معروفترین کتاب من است و بیشتر از کتابهای دیگرم خوانده میشود. بنابراین از نظر موقعیت مالی این اتفاق برایم خوب نیست».
اهمیت «قصههای مجید»
هوشنگ مرادی کرمانی میگوید که میداند «قصههای مجید» کتاب مهمی است. او دلایل اهمیت این کتاب را در این موارد خلاصه میکند: «این کتاب طنز همهکسخوان است، یعنی حتی بزرگسالان نیز آن را میخوانند و تجدید خاطره میکنند. همچنین کتابی است که در دل مردم جا باز کرده، جایزههای متعدد برده، به زبانهای دیگر ترجمه شده و به کشورهای مختلف سفر کرده است. حتی چند داستان این کتاب در کتابهای درسی بچهها هم آمده و حتی به کتاب درسی بچههای هلند و صربستان هم راه پیدا کرده است».
هوشنگ مرادی کرمانی با اشاره به اینکه «قصههای مجید در کنار «ماهی سیاه کوچولو» و «قصههای خوب برای بچههای خوب» جزو معروفترین کتابهای کودک ایرانی است» دوام این کتاب را یکی دیگر از دلایل اهمیتش میداند: «اصولا کتابها هرکدام زمانی دارند، گل میکنند و خوانده میشوند و دربارهشان بحث میشود و تمام. حتی اگر سریال تلویزیونی هم شوند، باز تمام میشوند و مردم بهتدریج فراموش میکنند؛ اما این کتاب همیشگی است و حداقل بیش از ۴۰ سال است که دوام آورده».
این نویسنده خاطرنشان میکند که «مجید تنها شخصیت کاغذی معاصر است که او را هم در روستا میشناسند و هم در شهر، از زمانی که «قصههای مجید» چاپ شده، چهار نسل عوض شده اما این کتاب همچنان سرپاست. اخیرا یک جمله در کتاب درسی به داستان مجید اضافه کردند و دیدید چه جنجالی شد، شما چند کتاب را میشناسید که اگر چنین کاری با آن بکنند، همه دربارهاش حرف بزنند»؟
ماجرای نامگذاری خیابان
هوشنگ مرادی کرمانی به ماجرای نامگذاری خیابان به نام چهار نویسنده کودک نیز گریزی میزند: «دیدید ما چهارتا را رد کردند و کسی هم صدایش درنیامد. اگر ما چهار نفر را کنار بگذارید، چه دارید؟ بقیهاش کو؟ ما هر کدام سبک و موقعیتی برای خود داریم که متفاوت از هم است، همهمان مثل صمد بهرنگی نیستم یا مثلا جبار باغچهبان، هر کدام یکجور هستیم اما فلهای گفتند این چهار نفر نباشند، با توجه به اینکه شورای شهر بر این مسأله تأکید داشت، نمیدانم با چه مصلحتی قبول نکردند»!
ارسال دیدگاه