برای جشنواره‌ها عکاسی نمی‌کنیم!

تهران (پانا) - انسان همیشه حسرت لحظه‌های از دست رفته را خورده و سال‌ها با خاطرات خوب و بد آن زندگی کرده است. لذت یک لحظه‌ شیرین سال‌ها در ذهن انسان می‌ماند و برای زنده نگه داشتنش بارها آن را به زبان می‌آورد و تجسم می‌کند. کلمات با تمام قدرت‌شان نتوانستند پاسخ انسان جست‌وجوگر و کمال‌گرا را در تاریخ، علم، فرهنگ و... بدهند.

کد مطلب: ۱۲۰۸۶۵۰
لینک کوتاه کپی شد
برای جشنواره‌ها عکاسی نمی‌کنیم!

به‌گزارش ایسنا، سال‌ها خاطره نوشتیم، رویا پردازی کردیم، قصه نوشتیم و قصه شنیدیم، اما "شنیدن کی بود مانند دیدن" می‌خواستیم آن جا باشیم و عین لحظات را ببینیم.

سال‌ها پیش یک فرانسوی به نام لوئی داگر در سال ۱۸۳۷ به فناوری‌ای دست یافت که تصویری مثبت، مستقیم و پایدار بر صفحه‌ی نقره اندود ثبت می‌کرد و آن را داگروتیپ نامید. تا اینکه در ژانویه ۱۸۳۹ آکادمی علوم فرانسه داگرئوتیپ را به‌عنوان یک اختراع فنی به ثبت رساند. دولت فرانسه که به اهمیت این اختراع پی برده بود با تخصیص مقرری ماهانه برای داگر و شریکش از آنان خواست که در یک گردهمایی در پاریس در ۱۹ آگوست ۱۸۳۹ جزئیات فنی داگروتیپ و چگونگی کارکرد این فرایند را برای عموم شرح دهند. دولت وقت فرانسه، در آن روز، اختراع جدید یعنی «عکاسی» را به‌عنوان هدیه‌ای رایگان به تمام جهان اعلام کرد.

به همین مناسبت پای سخن هنرمند ممتاز فدراسیون جهانی عکاسی "سعید عرب‌زاده" جوان و پرانرژی بوشهری با بیش از ۶۵ مقام بین المللی و و داور چندین جشنواره بین‌المللی نشستیم.

لطفا خودتان را معرفی کنید، چی باعث شد که وارد رشته عکاسی شدید؟

من سعید عرب‌زاده متولد ۱۳۶۴ در شهرستان دشتستان هستم از سال ۱۳۸۹ عکاسی رو شروع کردم و در سال ۱۳۹۰ از انجمن سینمای جوان مدرک عکاسی دیجیتال ام را زیر نظر شهرام ملکی‌زاده گذراندم و به‌دلیل محدودیتی که در زمینه آموزش عکاسی در استان بوشهر در آن زمان وجود داشت با ارتباط گرفتن با شهرهای دیگر سعی کردم آموزش هایم را ارتقاء دهم و سطح کیفی کارم را بالاتر ببرم که اینکار از طریق ارتباط با عکاسان مختلف به صورت مجازی و کم کم شروع شد. در ابتدا چشم انداز (Landscape) که هنوز هم به آن ژانر علاقمند هستم و دوست دارم و در حال حاضر به عکاسی سفر (Photo Travel) می‌پردازم و موفق به کسب جوایز مختلفی در جشنواره‌های داخلی و خارجی شده‌ام که این تنها قسمتی از کار عکاسی من بوده است و عقیده دارم برای پیشرفت نیاز دارید که تجربه کنید و بسیاری از تجاربی که تا به اینجا بدست آورده‌ام ناشی از شکست‌هایی بوده است که در ابتدا در این مسیر برایم رخ داد.

چه اتفاقی افتاد که به خودتان گفتید عکاسی مسیری است که می‌خواهم در آن حرکت کنم؟

به صورت اتفاقی وارد عکاسی شدم و در واقع عکاسی باعث شد از مشغله‌ها و دغدغه‌های زندگی فاصله بگیرم و دنیا رو به شکل دیگری ببینیم. هرچند قسمت‌های از عکاسی این دغدغه‌ها رو هم در درون خودش دارد.

از چه زمانی شروع به آموزش عکاسی کردید و به نظرتان چه تغییراتی در آموزش عکاسی اتفاق افتاده است، آیا این تغییرات به نفع هنر عکاسی بوده است یا به ضررش؟

از سال ۱۳۹۲ شروع به آموزش عکاسی کردم البته قبل از اون ویرایش عکس رو آموزش می‌دادم، ولی در حال حاضر به دلیل منابع بسیار زیادی که در اینترنت و فضای مجازی وجود دارد سرعت آموزش عکاسان بسیار بالا رفته مقداری هم باعث شده که عکاسی آسان به نظر برسد درصورتی که نیاز به تمرین و تجربه فراوان دارد.

همونطور که خودتان گفتید ابزارهای جدید و دیجیتال باعث آسان به نظر رسیدن هنر عکاسی شده است و حجم زیادی از هنرجویان را به این سمت کشانده است، این موضوع رو چطور ارزیابی می‌کنید؟

به‌یقین در جهت پیشرفت است، اما همیشه از نمای بیرون کارها آسان به نظر می‌رسد، اما وقتی وارد فضای عکاسی می‌شوید متوجه می‌شوید که تنها فشار دادن آن دکمه نیست و دوربین فقط یک وسیله است برای ثبت که نیاز به یک نگرش و زاویه دید متفاوت دارد و این زاویه دید و نگرش نیاز به پروش و خلاقیت که چطور دنیای اطراف را ببینید و با نگاه قوی به موضوعی ساده پرداخت که بتواند تاثیر گذار باشد.

تحصیلات آکادمیک یا آزاد کدامیک را روش بهتری برای پیشرفت در هنر می‌دانید؟

بحث هنر خیلی گسترده است و برای ورود به هر شاخه‌ای باید تاریخچه‌ای از آن هنر رو بدانید و کم کم به یک دیدگاه برسید. در زمینه عکاسی هم به همین شکل است به طوری‌که ما در سینما هم سینمای تجربی را داریم، اما تحصیل به صورت آکادمیک باعث می‌شود شما نگرش متفاوت تری به دنیای اطرافتان داشته باشید و تجربه بدون فضای آکادمیک کامل نیست و نیاز به مطالعه دارد و همچنین فضای آکادمیک بدون تجربه کامل نیست و نیاز است مواردی که سال‌ها مطالعه و تحقیق کردید رو در فضای واقعی تجربه کنید، در نهایت شما هم به صورت آکادمیک و تجربی می‌توانید شروع و ادامه بدهید.

چرا باید عکاسان و به طور جامع‌تر هنرمندان در جشنواره‌ها شرکت کنند؟

در واقع جشنواره‌های یکی از راه‌های ارائه کار است و دلیل انتخاب جشنواره از سوی هنرمندان آشنایی با دیگر هنرمندان و آثارشان و سرعت در دیده شدن آثار خود فرد است این موضوع به‌دلیل تبلیغات قبل و بعد از جشنواره‌ها در رسانه‌ها است همچنین در بسیاری از جشنواره‌ها نمایشگاه بر پا می‌شود و حتی کتابی تولید می‌شود که این باعث معرفی ماندگار شدن هنر و هنرمند می‌شود.

با توجه به هزینه بالای شرکت در جشنواره‌های بین‌المللی چطور می‌توان جشنواره‌های معتبر را شناسایی کرد؟

برخی از جشنواره‌ها هزینه‌ای برای ثبت نام دریافت می‌کنند و برخی دیگر رایگان هستند با یک جست‌وجوی ساده در اینترنت می‌توانید جشنواره‌های رایگان را پیدا کنید، در حال حاضر سایت‌های ایرانی زیادی برای معرفی این جشنواره‌ها وجود دارد همچنین جشنواره‌هایی با هزینه ثبت نام بسیار کم هم وجود دارد که در سایت‌های مثل کلوپ، عکس فوکوس، دوربین دات نت، و عکاسی دات کام می‌توان در آن‌ها را دید، اما اینکه چه جشنواره‌ای معتبر است به سال برگزاری، میزان جوایز، نمایشگاه و کتابی که در پایان ارائه می‌دهد مربوط می‌شود.

آیا جشنواره‌ها عامل محدود شدن زاویه دید و روایت هنرمندان هستند؟

دید شخصی افراد متفاوت است و اینکه در جشنواره شرکت کنیم یا نه به سلیقه افراد برمی گردد، اما مهم‌ترین مسئله این است که عکاس برای جشنواره عکاسی نمی‌کند در واقع ما برای نشان دادن زاویه دید و نوع نگاهمان به دیگران عکاسی می‌کنیم و بعد بر اساس موضوعی که جشنواره‌ها ارائه دادند اگر به موضوعی که ما عکاسی کرده‌ایم مرتبط بود و موضوعیت داشت در آن جشنواره شرکت می‌کنیم.

با توجه به اینکه شما تجربه داوری چندین جشنواره بین المللی عکاسی رو دارید معیار سنجش در داوری جشنواره‌ها چیست؟

اول از همه موضوع آن جشنواره است که آیا عکس‌های دریافتی در چارچوب قوانین این جشنواره قرار گرفته است؟ بعد از آن بر اساس زیبا شناسی، خلاقیت و نوآوری نسبت به موضوع همچنین پردازش و یونیک بودن در اولویت قرار می‌گیرد.

عامل موفقیت‌های شما در عکاسی چه بوده است؟

تنها چیزی که باعث بهبود کیفیت کارم شده است تلاش و استمرار در این زمینه است و پیشنهاد می‌کنم برای موفقیت در اون سطحی که کار می‌کنید تلاش و استمرار داشته باشید.

سخت‌ترین شاخه عکاسی کدام است؟

وقتی در مورد عکاسی صحبت می‌کنیم به‌دلیل ژانرهای زیاد به صورت دقیق نمی‌توان گفت کدام شاخه عکاسی سخت‌ترین است در واقع تمام ژانرهای مختلف عکاسی سختی‌های خاص خودش را دارد و هر کس از دید و ژانر خودش به این مسئله نگاه می‌کند، اما به نظر می‌رسد عکاسی طبیعت بی‌جان (Still Life) جزء سخت‌ترین‌ها باشد به‌دیل اینکه از ایده تا اجرا مثل چیدمان، نورپردازی، انتخاب لنز و... به عهده عکاس است.

به نظر شما نقطه پایان برای یک عکاس کجاست؟

در واقع و به طور کلی نقطه پایان هر کاری زمانی اتفاق می‌افتد که ما مدعی بشویم که در آن کار و حرفه بهترین‌ هستیم و این نقطه پایان هر تخصصی است، اما بسیاری از افراد به خاطر شکست‌های که متحمل می‌شوند کنار می‌روند و به خودشان می‌گویند من برای اینکار ساخته نشده‌ام در صورتی‌که هر زمان شکست خوردیم باید به این فکر کنیم که چرا این شکست برای من رخ داده و چرا این اتفاق افتاده است؟ نقاط مثبت و منفی را بررسی کنیم، نقاط مثبت نقاطی است که ما بد هستیم و نقاط منفی نقاطی است که در آن ضعف داریم که باید نقاط مثبت رو پروش بدهیم.

آخرین دستاوردی که به دنبالش هستید، چیست؟

هیچ کس از فردا اطلاع ندارد و آینده قابل پیش بینی نیست هر روز نسبت به روز قبل باید پیشرفت کنیم و در زمینه کاری که فعالیت می‌کنیم باید موفق‌تر شویم و انتهایی وجود ندارد و من هنوز آخرین دستاوردم را به‌دست نیاورده ام.

توصیه تان به عکاسانی که به‌تازگی وارد این رشته شده‌اند، چیست؟

سعی کنید هر روز مطالعه کنید و نمونه کار خوب ببینید و برای فردایی بهتر تلاش کنید، تمرین زیاد باعث موفقیت شما در آینده خواهد شد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار