گفت و گوی پانا با مادر شهید محسن حججی
آنها که تا پای جان ایستادند
تهران (پانا) - از دست دادن فرزند برای هر پدر و مادری اتفاق بسیار سختی است، با این حال هستند کسانی که راضی میشوند فرزندانشان، جان خود را در مسیر باورها و ایمان به خداوند نثار کنند. مادر شهید محسن حججی یکی از این افراد است که فرزندش را با رضایت قلبی برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه فرستاد.
شهید محسن حججی،۱۶ مرداد سال ۱۳۹۶ توسط داعشیان اسیر شد. وی دو روز بعد از اسارتش به مقام شهادت نائل آمد. در راستای چهارمین سالگرد شهادت محسن حججی، خبرنگار پانا، گفت و گویی با مادر این شهید انجام داده است که در ادامه از نظر میخوانید.
از چگونگی اعزام شهید به سوریه بگویید، آیا شما در جریان بودید؟ با وجود همسر و فرزند کوچک راضی بودید به سوریه برود؟
بله.ایشان به خاطر دفاع از حرم حضرت زینب و امنیت کشور به سوریه میرفتند. سال ۹۴ نمیدانستم ولی سال ۹۶ بود که راضی شدم برود. به من نگفت، من هم موافق نبودم. سری آخر که میخواست برود ما را برد مشهد، آنجا از ما رضایت گرفت وگفت:« مادر دعا کن من بروم سوریه شهید شوم. دعا کن یکبار دیگر قسمت شود و من بروم و شهید شوم. نمیدانم چرا شهادت نصیبم نمیشود، نارنجک کنارم میافتد منفجر نمیشود، گلوله از بیخ گوشم رد میشود ولی به من نمیخورد. مادر برایم دعا کن». دو ماه قبل از رفتنش که ماه مبارک رمضان هم بود برای من و پدرش بلیت گرفت و ما را برای ۱۰ روز به مشهد برد. تمام این ۱۰ روز زیارتنامه و زیارت عاشورا و نماز میخواند و در حرم بود. فقط سحر و افطار میدیدمش. روزهای آخر دیگر سحر و افطار هم نمیآمد، در حرم میماند. آن شب که رضایت میخواست بیستویکم ماه رمضان و شب قدر بود. من هم دیدم خیلی بیتاب است که برود، گفتم به خاطر اینکه این راه را انتخاب کردهای و این راه را دوست داری رضایت میدهم بروی.
یعنی از سال ۹۵ به سوریه رفتند؟
سال ۹۵ به مدت ۴۵ روز رفت و بعد آمد. بعدش تا یک سال دیگر نرفت. در همین یک سالی که این جا بود حال و هوای دیگری داشت. اصلا در حال خودش نبود. اگر چیزی از او میپرسیدی جوابت را میداد اما گویا حواسش اینجا نبود. فقط فکر رفتن بود و میگفت:«مامان دعا کن من یکبار دیگر بروم.»من هم مخالفت میکردم. اما وقتی دیدم علاقه دارد و واقعا میخواهد به خاطر حضرت زینب(س) و دفاع از حرم ایشان برود حرفی نمیزدم. میگفت:«اگر ما نرویم ما هم میشویم مثل این کشورها و اگر نرویم ما هم امنیت نداریم.» من هم رضایت دادم و گفتم:«برو، سپردمت به حضرت زینب(س).»
الگوی او در این راه چه کسی یا کسانی بودند؟
شهدا و خانواده از الگوهای ایشان بود. یکی از بهترین الگوهای شهید که زندگی و شهادتش را از ایشان دارد سردار شهید حاج احمد کاظمی هستند.
بهترین اخلاق و برترین خصوصیات شهید چه بود؟
احترام به پدر و مادر و همسر از برترین اخلاقش و ایمان و اعتقاد به ائمه اطهار هم از برترین خصوصیاتش بود.
وقتی دلتنگ پسرتان میشوید چه میکنید؟
بلند میشوم و سر مزارش میروم و سر خاکش برای او سوره هایی از قرآن میخوانم.
بهترین خاطره شما از پسرتان چیست؟
همان روز های آخر که در ایران بود باهم سفر مشهد رفتیم و شبهای قدر در حیاط حرم امام رضا باهم بودیم. آن روزها جزو بهترین خاطراتم بود.
توصیه شهید حججی به جوانان امروز چه بود؟
خواهران حفظ حجاب و برادران الگو گرفتن از شهدا. به خواهرهایش گفت صبور باشید و برای مادر مانند حضرت زینب(س) باشید. به برادرش هم گفت وقتی من نیستم جای من را پر کن و در راه اسلام قدم بگذار.
اگر حرف ناگفته ای دارید بفرمایید.
انشالله همه از شهدا الگو بگیرند و ادامه دهنده راه شهدا باشند.
خبرنگار دانش آموز: سعیده یدی آزمایی
ارسال دیدگاه