علی شمس اردکانی*
امنیت انرژی و حیات ملی
از اوایل قرن بیستم که نفت به صورت مبادلهای تبدیل به انرژی مصرفی کشورها شد؛ فراوانی آن در تمام مناطق جهان یکسان نبود.
لذا لازم بود که جریان مبادلهای نفت از مناطق نفت خیز جهان به مناطقی که مصرف کننده آن بودند شکل بگیرد. به این ترتیب بود که انقلاب صنعتی قرن بیستم متکی به نفت شد. برخلاف قرن نوزدهم که جهان وابسته به زغال سنگ بود و حتی کشورهای صنعتی ایستگاههای تأمین زغال سنگ برای تأمین سوخت کشتیهای خود در نقاط مختلف جهان ایجاد کرده بودند.
اما در عصر نفت نه تنها نوع مبادله انرژی عوض شد؛ بلکه احجام و میزان داد و ستد مالی انرژی نیز به میزانی رسید که سابقه نداشت. میلیاردها بشکه نفت در هر سال و میلیاردها دلار برای این مبادله انرژی جابهجا میشد. حتی تا این اواخر حجم مبادلات نفت هر ساله چند درصدی اضافه میشد. تا سالهای اخیر که دیگر مبادله نفت رشد سابق را نداشت و این نشان از تغییر روند مبادله انرژی دارد. در نیمه دوم قرن بیستم یعنی در زمان اولین تحریم نفتی که در ۱۹۶۷ میلادی به وقوع پیوست؛ رئیس جمهوری وقت امریکا عنوان کرد که «امروز دسترسی به انرژی معادل حیات ملی است.» به عبارتی امنیت انرژی حتی از منافع ملی نیز یک پله بالاتر است.
در پایان جنگ جهانی اول ژرژ بنجامین کلمانسو، رهبر سیاسی فرانسه در این جنگ در نامهای به سران وقت امریکا نوشت که «ارزش هر قطره نفت مساوی با یک قطره خون است.» و به ما نفت برسانید. و چنین بود که اهمیت مبادلات انرژی بیان شد و همچنان این اهمیت باقی است. البته امروزه این مهم به سمت دسترسی به شبکههای انرژی بویژه برق تمایل دارد. در این برهه از زمان، ایران نباید مجدداً این موضوع مهم را که معادل حیات ملی محسوب میشود، نادیده بگیرد و از قافله پیشبینیها و تمدن عقب بماند. ایران برای افزایش امنیت ملی میتواند و بایدهاب انرژی منطقه شود. این موضوعی است که همواره ما به آن اشاره داشتهایم اما اکنون میبینیم که امنیت انرژی برای تأمین منافع و ایجادهاب انرژی را ترکیه بهتر از ایران اجرایی کرده است و مرکز مبادلات انرژیهایی شده که خود تولید نمیکند. اما مسأله اینجاست که عدم توجه به این موضوع مهم مساوی است با عدم توجه به حیات و منافع ملی. ضمن اینکه در دهه اخیر آب نیز به این مجموعه اضافه شده است و اگر بخواهیم این مسأله را مورد توجه قرار دهیم، باید بدانیم که پایداری شبکههای آب و برق نیز اکنون جزئی از امنیت انرژی محسوب میشود. از این رو کوتهبینی بزرگترین تهدید برای تأمین منافع ملی و حتی حیات ملی خواهد بود.
ایران فرصت محدودی برای تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه دارد و باید هرچه سریعتر با تمرکز روی این موضوع، روابط بینالمللی را اصلاح و به جهان ظرفیتهای خود را اعلام کند. حتی مبادلات انرژی به این ترتیب باشد که هر کشور همسایه یا همسایگان کشورهای مجاور بخواهد انرژی بخرد یا بفروشد، ایران وارد مبادله با آن کشور شود. نظیر ایجاد ارتباط برقی با کشور روسیه از مسیر قفقاز، تبادل و حتی ترانزیت برق با کشورهای همسایه دیگر.
از این رو، به نظر میرسد که اکنون دولت سیزدهم باید با دقت بالایی به دنبال وزرا و مسئولانی در زمینه انرژی کشور باشد که علاوه بر توان تأمین امنیت انرژی کشور، استراتژی انرژی منطقهای بلد باشند و اینکه تنها بتوانند نفت بفروشند، کافی نیست. منافع و حیات ملی ایران در گرو این رویکرد است.
*کارشناس اقتصاد انرژی
منبع: ایران
ارسال دیدگاه