بهزاد عمرانی خواننده گروه موسیقی بمرانی از فعالیت خود در برنامه «هم رفیق» میگوید
موسیقی هیچگاه متوقف نمیشود
تهران (پانا) - مدت زمانی است عرصه و اجرای موسیقی مسیر دیگری را هم در پیش گرفته و به شبکههای تلویزیونی چون رسانههای شبکه نمایش خانگی راه پیدا کرده و خوشبختانه این اجراهای زنده توانسته مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند.
بهگزارش ایران، بهطور مثال برنامه «هم رفیق» که این روزها سروصدای بسیاری کرده و فصل نخست آن چندی پیش به پایان رسید. یکی از بخشهای جذاب این برنامه جدا از حضور میهمان و صحبتهای آنان، اجرای گروه بمرانی بود که توانستند عملکرد خوبی برای مخاطبان داشته باشند. این گروه موسیقی فعالیت خود را در سال ۱۳۸۷ و در فضای مجازی و کافهها و سپس آهنگسازی و اجرای زنده در تئاتر شروع کرد و در مدت زمان کوتاهی توانست بسیار خوب ظاهر شود اتوبوس قرمز، مخرج مشترک، گذشتن و رفتن پیوسته، سیزدهچهل و احتمالاً قهرمانی در کار نیست از آلبومهای رسمی این گروه است و در کنار آن با کارگردانان سینمایی چون فریدون جیرانی و کمال تبریزی همکاری داشته و در عرصه تئاتر هم با حسن جودکی، سجاد افشاریان، سیامک صفری، فرهاد آئیش و... کار کرده اند. به انگیزه اجرا در برنامه «هم رفیق» گفتوگویی با خواننده این گروه بهزاد عمرانی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
گفتوگو را با اجرای شما در «هم رفیق» آغاز میکنیم؛ از تجربه خود در این برنامه بگویید. آیا این حضور و اجرا ایده شما بود یا تهیه کننده برنامه؟
شروع کار در«همرفیق» برای ما بسیارسخت بود، بهدلیل اینکه فرصت اندکی برای تمرین و اجرا داشتیم، چرا که دو هفته به آغاز برنامه تماس گرفتند و گفتند پیشنهاد تهیه کننده این است که گروه بمرانی در بخش اجرای زنده این برنامه حضور داشته باشند و قطعاتی را در آیتمهای مختلف برنامه اجرا داشته باشند و ما مجبور شدیم این موزیکها را در مدت زمان اندکی تولید کنیم و حدود ۷قطعه برای آیتمهای مختلف برنامه از جمله ورود میهمانان و پایان برنامه ساخته شد. البته گویا برخی دوستان پیشنهاد کرده بودند دراین مدت زمان کوتاه گروه بمرانی بهترین گزینه و انتخاب است و میتوانند این کمک را داشته باشند. نکته دیگر اینکه برخی از میهمانان برنامه با کارهای ما آشنا بودند و قطعات مورد علاقه خود را درخواست میکردند یا گاه آقای شهاب حسینی پیشنهادهایی داشتند که اجرا میشد. البته من براین نظرم اگر فرصت و زمان بیشتری وجود داشت قطعاً بخش موسیقی برنامه پویاتر بود اما متأسفانه زمان برنامه بسیار فشرده بود و روزی ۲ یا ۳ قسمت ضبط انجام میشد و براین اساس این فرصت وجود نداشت تا درحین برنامه تغییرموسیقی یا تولید محتوا داشته باشیم.
نکته دیگر اینکه ما اطلاعاتی از میهمانان برنامه نداشتیم و اگر شناخت و فرصت بیشتری بود سعی میکردیم موزیکهایی براساس شخصیتهای میهمانان برنامه طراحی و تولید کنیم و در واقع در زمان بیشتر به ایدههای بیشتری فکرمیکردیم. جالب است بدانید اغلب تهیه کنندگان برنامههای تلویزیونی تمرکز و انرژیشان بر دکور برنامه است و کمتر به این موضوعات توجه دارند. البته نگاه ما بیشتر کمک به این پروژه بود و بهدنبال شهرت و پول نبودیم به این دلیل که مدیای ما و کسانی که «بمرانی» را میشناسند و آثار ما را گوش میدهند میدانند هدف ما هیچگاه اینگونه نبوده و ما طرفداران عزیز خود را خواهیم داشت. اگرچه حضور دراین برنامه موجب شد مخاطبان بیشتری کسب کنیم هرچند برخی از این دوستان انتقاد و گلایه داشتند و براین نظر بودند حضور و اجرا در هم رفیق که بهصورت یک «شوی تلویزیونی» است جایگاه و سطح فعالیت «بمرانی» را پایین آورده است که من با این دیدگاه مخالف هستم، چرا که کار ما موزیک است و باید ساز بنوازیم تا به این شکل یک گروه موسیقی ادامه حیات پیدا کند بویژه دراین دوران سخت کرونا. البته پیش از این هم درتئاتر فعالیت داشتیم و همچنین فعالیت در بخش موزیک فیلم. بهطورکلی باید بگویم گروه بمرانی علاقهمند به چالش دراین نوع فعالیتها است.
جرا در این گونه برنامهها چه تأثیر منفی در گروههای موسیقی خواهد داشت که موجب انتقاد مخاطبان گروه بمرانی شده است؟
بعد از اتفاقات آبان ۹۸ بمرانی از جمله گروههای موسیقی بود که تصمیم گرفتیم هیچگاه با تلویزیون همکاری نداشته باشیم و در برنامهای شرکت نکنیم اما یکی از دلایل حضور ما در «هم رفیق» رسانه نمایش خانگی بود که نگرش آن متفاوت از تلویزیون است و ممانعتی در نشان دادن ساز ندارند. البته اساساً اجرا در برنامههای تلویزیون سختیهای خودش را دارد و شاید به بدترین شکل ممکن هم باشد؛ بهعنوان مثال در برنامه «خندوانه» آقای رامبد جوان مانیتوری برای اجرای کار ما وجود نداشت و از جهتی پیشنهادشان لب خوانی بود تا اجرای زنده و این مشکلات موجب شد تا از این اجراها صرف نظر کنیم. وقتی تلویزیون ساز را نشان نمیدهد به معنای بد بودن این هنر است براین اساس اگر موسیقی بد است چرا در برنامههای تلویزیونی موزیسین دعوت میشود؟ مگر کارموزیسین غیر از نوازندگی و خوانندگی است! بههمین دلیل من تصمیم گرفتم در برنامههایی که با نشان دادن ساز مشکل دارند شرکت نکنم اما با وجود این پلتفرمها چون برنامههای شبکه نمایش خانگی شرایط کمی بهترشده وعلاوه بر دعوت از گروههای پاپ موزیک و موسیقیهای سنتی سبکهای جدیدی از موسیقی هم فرصت اجرای برنامه دارند. البته اگر
این دوران نبود و کرونایی وجود نداشت و کنسرتها برقرار بود ممکن بود نوع برخورد و تصمیمگیری ما برای حضور دراین برنامهها تغییر کند.
برنامههایی چون «همرفیق» با حضور شهاب حسینی، یا «ام شو» مجید صالحی و حتی خندوانه تأکیدش بر اجرای زنده موسیقی است. از دیدگاه شما علت باب شدن چنین برنامههایی چیست؟ آیا بهدلیل جذب مخاطب بیشتر است یا روندی است که در دنیا هم رایج بوده؟
از نظرمن این انتخاب بهدلیل جذب مخاطب است به این دلیل که اغلب برنامههای تلویزیونی ما الگوبرداری از غرب است البته ایرادی برآن وارد نیست و ایده جالبی است و به نظر من هر برنامهای که موجب شود ساز و موسیقی بیشتر به مردم شناسانده شود و موزیسینهای غیر پاپ هم معرفی شود میتواند مفید و تأثیرگذار باشد و از آن استقبال میکنم و تأکید میکنم بودن این برنامهها بهتر از حذف آن است. حتی فرصت خوبی است برای کسانی که به هر دلیل نمیتوانند در کنسرتهای ما حضورداشته باشند. البته تعداد اینگونه برنامهها که به نوعی موسیقی محور هم میتواند باشد محدود و معدود است و همین تعداد اندک هم میتواند به مرور زمان به ایدههای نو برسد و پختهتر شود و اگر این روند ادامه داشته باشد قطعاً شاهد اتفاقات بهتری خواهیم بود و این الگوبرداریها تنها یک کسب تجربه است. حتی این برنامهها میتواند در بهتر شدن فعالیت گروههای موسیقی هم تأثیر بسزایی داشته باشد؛ بهطور مثال عدهای در صفحات مجازی پیام میگذاشتند و انتقاد داشتند چرا صدای خواننده گروه بمرانی اینگونه است یا چرا نوع فعالیتشان الگوبرداری از بیتلز است و... این اتفاقات همیشه بوده و هست و به
نظر من نباید با این باور و دیدگاه که تو آدم ایدهآلی برای آن مخاطب نیستی کار را کنار گذاشت و متوقف کرد.
از دیدگاه شما آیا تولید چنین برنامههایی میتواند فرصت خوبی برای گروههای جوان یا تازه کار موسیقی باشد؟
همانطور که ابتدای صحبتهایم اشاره کردم اگر تهیه کننده یا کارگردان برنامه بخواهد مدت زمان کوتاهی را در نظر بگیرد تا یک برنامه تولید شود و هدف فقط انجام یک کار باشد قطعاً نمیتواند اتفاق خوبی برای هر گروه موسیقی باشد اما اگر برنامهریزیهای منسجم و اصولی صورت بگیرد و تفکری در شکلگیری آن باشد این فرصت اتفاق خوبی است. باید بگویم «همرفیق» به آن شکل که در تصور مردم است آوردهای برای گروه «بمرانی» نداشته و میتوانست اتفاقات بهتری بیفتد البته از این همکاری پشیمان هم نیستیم و تجربه دیگری بود.
با این حساب اگر فصل دوم «همرفیق» تولید شود همکاری خواهید داشت؟
بستگی دارد! به این دلیل میگویم که در کنار یک زمانبندی درست و منظم باید صداقت و اخلاق کاری هم رعایت شود. روز نخست که پیشنهاد این همکاری مطرح شد، میهمانان برنامه را هم معرفی کردند اما آرام آرام میهمانان برنامه تغییر کرد و شاید شخص بنده علاقهای نداشته باشم در برنامهای ساز بنوازم یا بخوانم که فلان شخص میهمان برنامه است و متأسفانه وقتی گروه «بمرانی» وارد این همکاری شد در یک عمل انجام شده قرار گرفت و نتوانستیم کنارهگیری کنیم براین اساس اگر بخواهد همکاری مجددی صورت بگیرد نیاز است این مسائل رعایت شود. البته تک تک میهمانان برنامه قابل احترام و بزرگوار هستند و حضور و دیدارشان دراین برنامه افتخار ما است.
میهمانان برنامه دخالت و نظری در اجرای موسیقی شما داشتند؟ آیا آشنا به فعالیت گروه «بمرانی» و قطعات شما بودند؟
هشتاد درصد میهمانان، «بمرانی» را میشناختند. بهطور مثال دوستی قدیمی با آقای هوتن شکیبا که یکی از میهمانان برنامه بود موجب شد در یک بخش برنامه همخوانی داشته باشیم و این کار در فضای مجازی بسیار سر و صدا کرد. یا خانم شبنم مقدمی دیگر میهمان «همرفیق» با برخی از آثار گروه ما آشنا بود و از علاقهمندی خود به ترانه «دوری» گفت و حتی پیشنهاد کردند بهصورت همخوان اجرایی داشته باشیم که البته حواشی بهوجود آمد و این کار از روی سایت «همرفیق» برداشته شد و این موضوع انتقادات بسیاری داشت. نکته دیگر اینکه برخی از قطعات یا تصاویر بهصورت ضبط و ادیت شده در برنامه استفاده میشد که مورد تأیید و علاقه ما نبود. بهطور مثال گاهی اوقات میهمان برنامه از موضوعی صحبت میکرد که کاملاً مخالف آن بودیم و متوجه میشدیم تصویر لبخند ما در پاسخ صحبتهای این میهمان است و این موضوع کمی آزاردهنده بود که شاید در اغلب برنامههای تلویزیونی مرسوم باشد. اما بهطور کلی پیشنهاد اجرا در کنار هنرمندان تجربه جالب و خوبی بود و براین نظرم جایگاه انجام چنین کارهایی در چنین برنامههایی است که بهصورت یک شوی تلویزیونی تعریف میشود که بهصورت fan بوده نه یک
سالن کنسرت.
تمامی ترانهها و قطعات به پیشنهاد خود گروه بود؟
بله. تیتراژ نخست تلفیق قطعه «ای حبیب من ای عزیز من...» است که بندهایی به این شعر اضافه کردهایم و چون یک کار آشنا و فولک برای مردم است این انتخاب صورت گرفت. «یار آمد یار آمد...» که با اعلام حضور میهمان برنامه اجرا میشود، قطعهای از آقای مهرپویا با تنظیم جدید. قطعه دیگر «ای دوست ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم...» قبلتر موسیقی آن ساخته شده بود و قطعه دیگر«دلتنگم» شعر و موسیقی آن در همان مدت زمان دو هفته سروده و ساخته شده است. یک تعداد کار هم برای تغییر آیتمها در نظر گرفته شده بود که از پیش این قطعات آماده شده بود.
یعنی اگر کرونا نبود و کنسرتها برقرار بود این همکاری را قبول نمیکردید؟
بهطور قطع نمیتوانم بگویم قبول نمیکردیم اما قطعاً در تصمیمگیری ما بسیار اثرگذار بود بویژه اینکه مسائلی که اشاره کردم از جمله صداقت بسیار مورد تأیید ماست و به هرحال هر گروه دارای یک سلیقه است و باردیگر تأکید میکنم تنها چیزی که از آقای شهاب حسینی دریافت کردیم احترام بسیارو ارزش گذاشتن به جایگاه یک گروه موسیقی است که ۱۳ سال سابقه فعالیت دارد و این موضوع برای ما بسیار اهمیت داشت.
آقای شهاب حسینی بهعنوان مجری این برنامه چقدر با موسیقی شما آشنایی دارد؟ آیا پیشنهادی در اجرای کارهای شما داشتند؟
آقای حسینی پیش از ضبط برنامه به استودیو ما آمدند و قطعاتی را که ساخته بودیم، اجرا کردیم و مورد توجهشان قرار گرفت و آرام آرام مشتاق شدند از آهنگهای خودمان هم در برنامه اجرا کنیم تا میهمانان بشنوند. البته آقای حسینی گوش خوبی برای موسیقی دارند و آشنا به موسیقی هستند.
اجرای زنده موسیقی در چنین برنامههایی با اجرا در کنسرت به لحاظ سازبندی و آمادگی کامل چه تفاوتی دارد؟
قطعاً تفاوت بسیاری خواهد داشت.اجرا دراین گونه برنامه تلویزیونی وقتهای تلف شده بسیاری داشت که میتوانست بهدلیل قطعی برق یا دیر آمدن میهمان برنامه یا مسائل دیگر باشد و در آن بخش از زمان برای آنکه حوصله حاضران در سالن به سر نیاید اجرای کنسرتی از قطعات گروه داشتیم تا آنجا که آرام آرام مخاطبان بیشتری پیدا کرد و از این وقتهای تلف شده بسیار استقبال کردند و این ارتباط برای ما هم بسیار لذت بخش بود.اما بهطور کلی باید بگویم اجرا در کنسرت متفاوت از این برنامهها است. اجرای کنسرت انتخاب مخاطب موسیقی است و برای آن ارزش قائل است و هزینه میکند و بلیت تهیه میشود و باید به این حسن انتخاب احترام گذاشت و در مقابل آن گروه موسیقی هم آزاد است ایدههای خود را اجرا کند اما قطعاً در یک برنامه تلویزیونی این آزادی وجود ندارد و تریبونی برای موزیسین نیست و تنها موظفیم کاری که به ما محول شده و یک برنامه تعریف شده را اجرا کنیم.
می توان اینگونه استنباط کرد مخاطبان یک کنسرت آشناتر به موسیقی و اجرای آثار هنرمند مورد علاقه خود است اما شرکت کنندگان یک برنامه تلویزیونی افرادی هستند در گروه سنی مختلف و حتی شناخت خوبی هم از موسیقی یا آثار شما ندارد. این ارتباط حسی در برنامه «هم رفیق» چگونه شکل گرفت؟
به دلیل کرونا و رعایت دستورالعملهای بهداشتی اغلب شرکت کنندگان حاضر در سالن ثابت بودند و این آشنایی در طول برنامههای مختلف شکل گرفته بود البته برخی از این مردم عزیز شناخت خوبی از موسیقی ما داشتند و حتی درخواست قطعه مورد علاقه خود را داشتند و رابطه احساسی خوبی بین ما و تماشاچیان بود حتی افرادی که سن و سال بیشتری داشتند و این اتفاق جالبی بود. درواقع برای من لذت بخشترین قسمت «هم رفیق» ارتباط گروه «بمرانی» با تماشاچیان حاضر در برنامه بود.
با توجه به اینکه رسانه ملی ما ساز را نشان نمیدهد تولید چنین برنامههایی چقدر در مخاطب تأثیرگذار است؟
قطعاً تأثیرگذارخواهد بود. بارها این مثال را گفتهام که موسیقی کارتون پلنگ صورتی که یک اثر ماندگار و جهانی است وآشنای همه مردم به این دلیل که این آهنگ بواسطه شنیده شدن از یک رسانه که شاید ناخواسته هم باشد در ذهن مردم جای گرفته بنابراین تولید چنین برنامههایی هم میتواند تأثیرگذار باشد.
کمی هم از تجربه اجرا در برنامه «خندوانه» بگویید؟
در فصل یک خنداونه صحبتهایی با آقای رامبد جوان داشتیم و پیشنهادهایی برای اجرای موسیقی داشتند اما چون درگیر ضبط آلبوم بودیم فرصت چندانی نداشتیم. براین اساس قرار شد با توجه به محدودیت اجرای قطعات در تلویزیون هر از چندگاهی اجرایی در این برنامه داشته باشیم اما چون نمایش ساز در تلویزیون ممنوع بود تصمیم گرفتیم با استفاده از یک سری از اپلیکیشنها که در موبایل نصب میشود سازهای خود را از طریق همین اپلیکیشنها اجرا کنیم و با کمک موبایل یک اجرای گروهی برگزار شد که با توجه به محدودیت تلویزیون بسیار مورد توجه قرار گرفت اما متأسفانه بعد از اجرای ما اعلام شد سازنواختن با دستگاه موبایل در تلویزیون ممنوع است و این موضوع موجب شد دیگر اجرای گروهی برگزار نشود و بهخاطر رفاقت و دوستی با آقای جوان خود من بهعنوان خواننده گاهی دراین برنامه اجرا داشتم.
گروه موسیقی «بمرانی» دراین مدت زمان که کرونا موجب توقف یا تعطیلی برنامههای هنری بود به چه کارهایی مشغول بوده؟
اوایل کرونا آلبوم جدید ما با عنوان «احتمالاً قهرمانی در کار نیست» منتشر شد که به همراه چند ویدئو کلیپ بود و جالب است بدانید با توجه به این اتفاقات این آلبوم به نسبت آلبوم قبلی ما «گذشته و رفتن پیوسته» بسیار مورد توجه قرار گرفت و دربخش پیش فروش این اثر حتی از آلبوم قبلی ما سبقت گرفت و بواسطه ویدئو کلیپها بسیار خوب شنیده شد.اما متأسفانه بهدلیل کرونا هیچ فعالیتی نداشتیم و در حال حاضر آرام آرام مشغول جمعآوری آلبوم جدیدمان هستیم هرچند که نمیدانیم چه سرنوشتی خواهد داشت به این دلیل که دولت جدیدی بر سرکار خواهد آمد و شاید مخالف فعالیت این نوع از موسیقی باشد اما با این تفاسیر همچنان تلاش و تمرکز خود را روی کار جدید گذاشتهایم و اثری متفاوت خواهد بود و شاید صدای حال اکنون ما باشد. نکته دیگر اینکه ما در دوران کرونا یکی از کنسرتهای خود را بهصورت آنلاین منتشر کردیم و همچنین در پروژهای که خانم مرضیه برومند مطرح کردند که موضوع آن صبر و مقاومت دراین شرایط است دراین پروژه شرکت کردیم.در ایام نوروز هم آهنگی منتشر کردیم با نام «اگر میتونی» که مورد استقبال قرار گرفت.
گروه «بمرانی» در ژانرهای مختلفی چون راک، بلوز، کانتری، بالکان و جیپسی فعالیت میکند و این سبک از موسیقی در قالب موسیقی تلفیقی تعریف شده، نوع سبک موسیقی شما چه نوع مخاطبانی را در برمی گیرد؟
انتخاب عنوان تلفیقی یا فیوژن جدا کردن دیگر موسیقیها چون راک، بلوز، کانتری و... از موسیقی پاپ است اما من براین نظرم گذر زمان موجب شده مردم به این نوع موسیقیها بیشتر علاقه پیدا کنند و روز به روز شاهد این علاقهمندی و گرایش هستیم و شاید علت آن تکرارآثار باشد یا شنیدن آثار جدید باشد بویژه نسل جوان جامعه .
چه اتفاقی موجب تغییر ذائقه شنیداری جامعه یا نسل امروز موسیقی شده؟
در واقع فضای مجازی و اینترنت کمک بسیاری به شنیده شدن داشته است. البته این رسانه نقاط منفی هم داشته و به نظر من مدیای اینترنت در رشد سلیقه مردم بسیار تأثیرگذار بوده و خوراک بیشتری در اختیار مخاطب میگذارد.
البته گروه «بمرانی» هم از همین شنیده شدنها الگوبرداری کرده و شکل گرفته بویژه آثار غربی!
اساساً با شنیدن یک موسیقی ایدهای خلق میشد. البته زمانی که این گروه تشکیل شد که حدوداً ۱۴ سال گذشته است فعالیت ما در کافههای شهر بود آن هم برههای از زمان که اجرای موسیقی در کافه جرم بزرگی بود اما امروز این سختگیریها بسیار کمتر شده.نکته دیگر اینکه آن زمان اینترنت به این گستردگی در اختیار مردم نبود اما امروز دسترسیها آسانتر شده و فکرمی کنم همین اتفاق در سلیقه خوب یا بد مردم تأثیرگذار است.
آیا بعد از بیش از یک دهه فعالیت گروه بمرانی در انتخاب و خلق اثر به یک هدف و ثبات رسیده است؟
خیر و هنوز که هنوز است میشنویم و ایده می گیرم.من بر این باورم اگر شنیدن کارهای مختلف را متوقف کنید نمیتوانید به یک ایده خوب برسید.باید دائماً جستوجو و تحقیق کرد تا اطلاعات بیشتری کسب شود و این موضوع تنها به موسیقی خلاصه نمیشود حتی در عرصه کتاب، فیلم و... هم باید اینگونه بود.
سبک موسیقی شما منتقدی هم داشته؟
بله، خیلی زیاد و این طبیعی است. البته توجه به تشویق و انتقاد مخاطب در روند کاریمان تأثیری ندارد و هر کاری را که برایمان لذت بخش است، انجام میدهیم.بارها گفتهام افرادی موجب نابودی یک موزیسین میشوند که او را دوست دارند چرا که براساس این علاقه شخص را مجاب میکنند هر کاری را که مورد علاقهشان است، انجام بدهند و اشتباهی صورت نمیگیرد و این یعنی به پایان خط رسیدن یک موزیسین. من همیشه سعی کردهام کاری که از پس آن بر میآیم انجام بدهم نه آنچه بر من تحمیل شود.
موسیقی راک، پاپ و دیگر سبکهای از این دست چقدر نیاز جامعه است که تولید شود؟ آیا ارتباطی با هنرمندان پاپ دارید؟
بهطور کلی هر نوع موسیقی نیاز جامعه است و هر موسیقی جایگاه خود را دارد اما در خصوص ارتباط با هنرمندان باید بگویم هیچ رابطهای نیست و اساساً باید بگویم موزیسینها با هم خوب نیستند. خود من پیش از کرونا بواسطه آشنایی با دوستانی که در تئاتر فعالیت میکنند در طول هفته به چهار تئاتر دعوت میشدم اما طی سال حتی یک کنسرت هم دعوت نشده ام.
آنچه در تعریف موسیقی راک آمده یک موسیقی اعتراضی است آیا بواسطه این تعریف آثاری در خصوص مشکلات اجتماعی، سیاسی و... تولیدکرده اید؟ آیا این نوع موسیقیها تاریخ مصرف دارد.
من موسیقی راک را یک موسیقی دغدغهمند مینامم و دراین رابطه کارهایی چون« میری تو خودت»، «حالت درونی»، «از پیشم نرو» و «خارجی» قطعاتی بودند که از یک دغدغه نشأت گرفتهاند. البته آثار عاشقانه هم به نوعی یک دغدغه است و در ژانر موسیقی راک به نسبت موسیقی پاپ به گونه دیگر تعریف میشود.نکته دیگر اینکه هر موسیقی میتواند تاریخ مصرف داشته باشد اما موسیقی هیچ گاه فراموش نمیشود بهطور مثال آثار برخی از بزرگان موسیقی دنیا حتی بعد از ۲۰ سال از تولید آن توانسته مخاطبان خود را جذب کند. شما بگویید دراین ۱۰ سال اخیر چه آلبوم موسیقی سنتی منتشرشده که توانسته بازار را به خود جذب کند و ماندگار شود!یک اثر هنری باید از روی عشق و علاقه و بدون هیچ انگیزه تولید شود تا بتواند جایگاه خود را پیدا کند.
درخصوص آلبوم سیزده چهل بگویید و ایده ساخت یک موسیقی از آثار گذشتگان.
این آلبوم دغدغه ذهنی ما بود. موزیکهایی که در دهه چهل ساخته شده بود و بهدلیل آنکه آن دوران هنرمندان پاپ بی شماری فعالیت داشتند این آثار کمتر شنیده و دیده شد در حالی که در زمان خود آثار پیشرویی بودند و ما تصمیم گرفتیم این کارها را با تنظیم جدیدی بازخوانی کنیم. من هیچ گاه به موسیقی که نیاز جامعه است فکر نمیکنم یا اینکه حرف مردم چه بوده و چه هست، البته من در کنار همین مردم زندگی می کنم. قطعاً دغدغه آنها دغدغه من هم است اما ترجیح میدهم کار خودم را انجام بدهم و هدفم را دنبال کنم.
از تجربه خود در عرصه سینما و تئاتر بگویید، اعتمادی که این هنرمندان شناخته شده به یک گروه موسیقی تازه کار داشتند وگروه بمرانی هم توانست سربلند شود.
آغاز این کار از یک اجرای پرفورمنس در تئاتر بهوجود آمد که توانستیم با قدرت روی صحنه ظاهر شویم. البته گروه ما از ابتدا علاقهمند به فعالیتهای تئاتری بود و آرام آرام توانستیم در این عرصه حضور پیدا کنیم. بعد از آن پیشنهادهایی در عرصه سینما داشتیم. ما در یک برهه از زمان مجوز فعالیت نداشتیم و بهصورت زیرزمینی فعالیت می کردیم. براین اساس تنها راهی که میتوانستیم برای مردم موزیک بنوازیم در تئاتر بود و درواقع دروازه فعالیت و موفقیت ما از تئاتر آغاز شد. البته قبلتر در کافهها فعالیت میکردیم و آرام آرام توانستیم روبه جلو حرکت کنیم.
بهعنوان سؤال آخر، ارزیابی شما از شرایط امروز فعالیت موسیقی نسل جوان چیست؟
به نظر من موسیقی هیچ گاه متوقف نمیشود وبه مرور زمان جایگاه خود را پیدا خواهد کرد و تنها کار ما این است که به فعالیت خود ادامه دهیم.
نگاهی به اجرا و حضور گروههای موسیقی در شبکههای نمایش خانگی ما میخواهیم دیده شویم
نسیم قاضیزاده
منتقد
وقتی شما رسانهای دارید به وسعت مخاطبین هشتاد میلیونی و در آن محرومیتی بیدلیل همچون عدم نمایش ساز وجود دارد و در هیچکجای دیگری چنین محدودیتی وجود ندارد-بخوانید سالنهای کنسرت، معابر شهری، کافهها و رستورانها، جشنها و مراسم رسمی و...- بالاخره این آب راهش را پیدا میکند و خودش را از این محدودیت درمیآورد. این قصه گروههای موسیقی در ایران است؛ گروهها و افرادی که عمرشان را پای سازها و حرفهشان گذاشتهاند و دلشان نمیخواهد تنها نصیبشان ایستادن پشت گلدانها، پشت خواننده، پشت دیوارها و پارتیشنها باشد، آنها حق خودشان میدانند که علاوه بر شنیده شدن، دیده شوند. موسیقیدانان نجیب ایرانی خوشبختانه طی سالهای اخیر - واقعاً اخیر- راهشان را در شبکههای نمایش خانگی پیدا کردهاند. با عزت و احترام دعوت میشوند، بهشان دستمزد قابل قبولی داده میشود و میتوانند فرصت دیدار با مخاطبان میلیونیشان را داشته باشند.
مخاطبشناسی سلیقه موسیقی پلتفرمها را شاید باید مهمترین بحث در زمینه ترویج موسیقیهای پخش شده از آنها دانست. مسئولان پلتفرمهای نمایش خانگی هم به خوبی مخاطبشناسی کردهاند و دیدهاند که حضور گروههای موسیقی و اجراهای زنده آنها میتواند چندین برابر به جذب مخاطب آنها کمک کند. در این راه از مشاوران خوب بهره گرفتهاند و سلیقه عموم افرادی را که به شبکههای نمایش خانگی سر میزنند در نظر گرفتهاند. جالب اینجاست که سلیقه این مخاطبان سلیقه مخاطبان صداوسیما نیست. مخاطبانی که ترجیح میدهند انتخابگر این شبکهها باشند، به نظر میرسد علاقهمندی بیشتری به گروههای موسیقی تلفیقی و معاصر دارند تا اینکه جریان غالب پاپ یا سنتی را دنبال کنند. یکی از این دلایل را شاید در خوانندهمحوری گروههای پاپ و سنتی باید دانست که پیوسته تریبون صداوسیما را میتوانند باوجود عدم نمایش ساز از این رسانه بزرگ داشته باشند و شاید دیگر جذابیت و منحصر به فردیشان را برای مخاطب نداشته باشند.
ضمن اینکه یادمان نرود مخاطب پلتفرمهای نمایش خانگی برای تماشای برنامههای مورد علاقهاش هزینه پرداخت میکند، زمان میگذارد و انتخاب میکند. در میان انتخابکنندگان بیشتر مخاطبانی وجود دارند که پیش از این، با جریان روز موسیقی و کنسرتها آشنا بوده و آن را دنبال میکردهاند. بهعنوان مثال گروه موسیقی بمرانی با وجود اینکه در برنامهای چون خندوانه یا رادیو هفت که هر دو از پرطرفدارترین برنامههای رسانه ملی هستند، اجرا داشتند اما هرگز نتوانسته بودند با سازهایشان که بخش عمدهای از هویت این گروه است، یا با آزادیهای حرکتی که در اجرایشان وجود دارد در این رسانه ظاهر شوند. مخاطب صداوسیما هم بعید است که چندان علاقهای به شنیدن مداوم آواهای احتمالاً عجیب و غریب آنها داشته باشد. برعکس، پلتفرمی همچون نماوا در برنامه هم رفیق، بمرانی را بهعنوان گروه ثابت برنامهاش انتخاب میکند و اعتباری که شایسته گروهی خلاق با سبک کمتر شنیده شده آنهاست را به آنها بازمیگرداند. همینطور بود درباره برنامه ام شو که گروهی همچون عجم بند را برای اجرای تیتراژ برگزیده بود و از گروههای برتر موسیقی تلفیقی همچون ولشدگان، پالت و امثالهم دعوت کرد. این روزها هم برنامه پیشگو در حال نمایش است و همین روند را ادامه داده، گروههایی چون سیریا، حیدو هدایتی، امیراشکان غلامی، چارتار، داماهی، دال، دارکوب یا بالزن از میهمانان این برنامه بوده و هستند که جریان تلفیقی موسیقی ایران در دست آنهاست.
ارسال دیدگاه