جعفر خیرخواهان*
روزهای سرنوشتساز و انتظارات جامعه
با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مشخص شدن فرد و جناح پیروز، مدت زمان باقیمانده تا استقرار دولت جدید و تکیه زدن بر مسند اجرایی، روزهای سرنوشتساز و حساسی است.
روزهایی که سرنوشت چهار یا هشت سال کشور را تعیین خواهد کرد. در واقع کل جامعه از هر صنف و طبقهای هر سخن و حرکت رئیس جمهور جدید را زیرنظر دارند که چه واژگانی بکار میبرد، چه قول و وعدههای جدیدی میدهد، روی چه چیزهایی تأکید میکند، چه اشخاصی را به کابینه خود دعوت میکند و به بیان دیگر چگونه و با چه نیروها و ابزارهایی وارد دنیای جنجالی و پرهیاهوی سیاست میشود.واقعیت این است که مسائل اجتماعی-اقتصادی بسیار پیچیده بوده و دائماً در حال تغییر هستند. پرسشهایی مثل مسیر درست حرکت آینده کشور چیست؟ سیاستهای اقتصادی درست چگونه شناسایی و انتخاب شود و بدرستی اجرا شود و پایدار بماند و با گذشت زمان منحرف و متوقف نشود؟ نظام اداری چگونه با اهداف دولت همراه شود و نتیجهگرا باشد؟ ازجمله پرسشهای مهم و سختی هستند که پاسخ روشن واحد از پیش آماده ندارند و مشروط و اقتضایی هستند.
انتظار میرود مسئولان نه فقط «قیدوبندهای معتبر» بر اعمال خویش وضع کنند بلکه علائم معتبری به شهروندان مخابره کنند که این دفعه واقعاً به قول و وعده خویش عمل خواهند کرد.
گام اول شناخت مقدورات و امکانات و موانع و محدودیتها است و اینکه در مقطع فعلی در مسیر توسعه کشور چه کارهایی واقعاً شدنی و چه کارهایی نشدنی است و از بین کارهای شدنی کدامیک اساسیتر است و از کجا باید شروع کرد. در چالش توسعه اقتصادی، عدهای مشکل را اندک بودن منابع مالی و سرمایهها میدانند درحالیکه مهمتر از منابع، انگیزهها و اطلاعات است چرا که انگیزههای مشوق تولید و سازوکارهای بازخورد اطلاعات برای گرفتن تصمیمات بهتر از ضروریات است. علاوه بر نقش انگیزه و اطلاعات در استفاده بهتر از منابع، طرفهای گوناگون دخیل در جهاد توسعه کشور، باید انتظارات معینی شکل دهند تا تلاشها موفقیتآمیز باشد. در غیاب انتظارات مناسب، شهروندان و سیاستگذاران موفق به اجرای تعهدات ضروری و سرمایهگذاریهای موردنیاز نمیشوند.
انتظارات را دیدگاه افراد در رابطه با وضعیت آتی متغیرهای کلیدی تعریف میکنیم. انتظارات نقش مهمی در فرایند توسعه ایفا میکند چون بسیاری از مسائل توسعه به شکل «مسأله اقدام جمعی» هستند که راهحلش مستلزم هماهنگی گسترده بین تعداد زیادی از مردم است. برای غلبه بر مشکل ناهماهنگی، افراد باید در رابطه با کاری که دیگران میخواهند انجام دهند به اطمینان برسند تا آنها هم مطابق آن واکنش نشان دهند. برای مثال در مورد مالکیت زمین، هرکسی باید انتظار داشته باشد حقوق مالکیتش تضمین میشود و از سوی دیگران مورد احترام خواهد بود. در غیاب چنین انتظاراتی، اصلاحات مدنظر یا شروع نشده یا تداوم نخواهد یافت.
*اقتصاددان
منبع: ایران
ارسال دیدگاه