احمد مسجدجامعی*
امام رضا(ع) و درفش ایرانیان
یکــــی از کتابهــای خوبی که در سلسله انتشارات آستان قدس رضوی منتشر شده «مشاهیر مدفون در حرم رضوی» است که زیر نظر گروهی از نویسندگان تا کنون در 5 جلد عرضه شده است.
اسم کتاب گویای آن است که دانشنامهای است خاص مشاهیری که در طول تاریخ در جوار حضرت رضا در خاک آسودهاند. چه آنها که قبرشان اینک پیداست و چه آنان که بنا بر مدارک و مأخذ در آن حرم به خاک رفتهاند. نگاهی به این اثر نشان میدهد که در طول تاریخ ایرانیان و شیعیان در اقصی نقاط، حرم رضوی را نقطهای امن برای منزل آخرت میدانستهاند. البته امنیت این حرم تنها به منزل آخرت محدود نیست و در زندگانی دنیا هم حرم رضوی منطقهای محترم بوده است. بگذریم از کسانی که گفتهاند اگر حرم پیامبر در مسجدالنبی نبود آنجا را ویران کرده بودیم. مراجعه به تاریخ نشان میدهد در این ۱۲۰۰ سال، هر سلسلهای که در ایران یا قسمتی از ایران حکومت کرده حرمت این حرم را پاس داشته و افتخار کرده تا چیزی بر آن بنا و موقوفات آن بیفزاید. بههمین سبب بسیاری از تأسیسات آستان قدس رضوی از کهنترین نمونههای آن تأسیسات در جهان است. مانند کتابخانه نفیس و کمنظیر آن که شاید قدیمیترین کتابخانه موجود جهان اسلام باشد. همین موضوع هم اسباب اعتماد بیشتر به آن مجموعه شده است. گرچه شهر مشهد در حوادث تلخ بارها مورد هجوم واقع شد ولی حرم رضوی غالباً حرمت داشته و اگر از حمله
وحشیانه روسها که جایی در این سرزمین نداشتند، در سال ۱۲۹۰ شمسی به حرم و گنبد حضرت امام رضا(ع) بگذریم که با مقاومت جانانه مردم روبهرو شد، مورد دیگری نمییابیم.
حتی مغولان با آن همه خونخواری و میل به ویرانگری چنین نکردند. تیموریان جهانگشا نیز خاطر این حرم را پاس داشتند و بر آن افزودند. در حملات ازبکها نیز حریم حرم حفظ شد. باری امام رضا از روز نخست که پا به ایران نهاد تا امروز ملجأ و پناهگاه مردم بوده و برکات آن جریان داشته است و هر گروه و سلسلهای که بر سر کار آمده این را میدانسته و پاس داشته است. از این روست که نام رضا بهصورت تنها یا اضافه به نامی دیگر از نامهای محبوب و پرتکرار ایرانیان در همه زمانها بوده است. روزی در نخستین جشنواره امام رضا(ع) به صراحت گفتم، پرچم روی گنبد رضوی همان درفش جاودانی ایران است. چرا که در واقع حضرت رضا در دوران حیات خود الگویی از امام و پیشوا برای همه مسلمانان ارائه داد و ایرانیان که افتخار میزبانی ایشان را داشتهاند بیشتر به این الگو توجه کردهاند. مورخان بیشتر بحث میکنند که هدف مأمون از ولایت عهدی ایشان چه بود؟ در حالی که سبب پذیرش ایشان در اوج قیامهای علویان و اختلافات وسیع دو برادر (امین و مأمون) بر سر خلافت و توابع اختلافات آنها و تضعیف عباسیان وجه مهمتر ماجراست. اگر مأمون به هدف خود رسیده بود، میباید به ولایت عهدی
ایشان ادامه میداد. امام رضا هدف خود را در تغییر مناسبات خلافت با مسلمانان جستوجو نمیکرد بلکه رویکرد ایشان به سمت طبقه علویان و عموم مسلمانان و مردم بود و آشکار و پنهان نشان داد که حتی اگر علویها بر سر کار باشند باید دید خلافت آنها با خلافت اموی و عباسی چه تفاوتی خواهد داشت. جز آنکه بهجای مأمون یکی از منسوبان به خاندان علوی بر سر کار است. در حالی که از نظر حضرت رضا محتوای حکومت و پایههای اخلاقی نظام اهمیت تام و تمام داشت و بارها بر آن تأکید کرد. در روایتی از ایشان در کتاب عیون اخبارالرضا، ایشان به یک علوی تذکر دادند که فضایل مربوط به آل محمد(ص) شامل همه علویها نیست و باید تقوا داشته باشید. بههر حال در همان مدت ولایت عهدی نمونههایی از یک حاکم اسلامی از نظر علم و عمل نشان دادند که نه با مأمون مطابق بود و نه با علویان مدعی خلافت. این تفاوت کاملاً به چشم ایرانیان میآمد. ایرانیان که در همین ری، حتی پس از شهادت حضرت، سکههای ایشان را دست به دست میکردند و گاهی از طریق همان دارالضرب حکومتی ری، سکه جدیدی بهنام ایشان میزدند. بههمین سبب است که از آن روزگار تا اکنون حضرت رضا شخصیت مقدس و محبوب همه طوایف
باقی ماند و مایه قوام و دوام این سرزمین مینویی و این درفش جاودانی ایرانیان شده است.
*عضو شورای شهر تهران
منبع: ایران
ارسال دیدگاه