محمود خاقانی*
آینده ایران در جهان انرژی
تمامی نامزدهای برگزیده شورای نگهبان برای جلب رأی مردم روی حل مشکل معیشتی مردم تمرکز کردهاند. راهحلهایی که دادهاند همان راهحلهای دولتهای قبل است که بیشتر آنها در اجرا ناکارآمد معرفی شدهاند؛ اما مشکل کجاست و باید چه کرد؟
به نظر میرسد که مشکل اصلی کشور، اقتصاد رانتی و وابستگی این اقتصاد به اقتصاد دلارهای نفتی است که هنوز نامزدهای دولت سیزدهم نیز دراین رابطه برنامهای ارائه نکردهاند. نکته جالب توجه این است که بخشی از مشکلات کنونی کشور ریشه در تصمیم مجلس هفتم دارد. مجلس هفتم برای هموار کردن روی کار آمدن دولت نهم با افزایش تدریجی بهای فرآوردههای نفتی بهمنظور تخصیص یارانههای آشکار و پنهان سوخت مخالفت کرد (در بخشهای دیگر اقتصاد بهمنظور بهبود اقتصاد کلان و کاهش آلودگی آب و هوا) و برای مثال قیمت بنزین را در لیتری ۸۰ تومان تثبیت کرد.
در طول عمردولتهای نهم و دهم و یازدهم مجالس هشتم و نهم و دهم تصمیمات مشابهی گرفتند. در آذرماه سال ۹۶ مجلس دهم اجازه نداد بودجهای که دولت دوازدهم برای سال ۱۳۹۷ پیشنهاد داده بود تا درصورت خروج ترامپ از برجام با افزایش تدریجی بهای فرآوردههای نفتی و انرژی کشور آمادگی لازم را داشته باشد به تصویب برسد. بعد در آبانماه ۹۸ آن تصمیم به شکل نادرستی گرفته شد و در نهایت مجلس یازدهم با همان روش و نیت مجلس هفتم بودجه سال ۱۴۰۰ را برای هموارسازی مسیر روی کار آمدن دولت سیزدهم تصویب کرد، اما در چنین فضایی ایران چگونه میتواند بازیگر مؤثر جهان انرژی شود؟
هند اخیراً اعلام کرد که در صورت برداشته شدن تحریمهای ایران با شروطی آمادگی دارد از ایران نفت بخرد. چین نیز درحال حاضر نفت ایران را به ارزانترین قیمت میخرد. روسیه هم از اینکه صنعت گاز ایران قدرت رقابت ندارد، در رقابت با قطر و امریکا سعی دارد بازار جهانی گاز طبیعی را به نفع خود تعریف کند. این درحالی است که ایران بهرغم داشتن ذخایر غنی نفت خام، گاز طبیعی و حتی فرصت توسعه و تولید انرژیهای تجدیدپذیر نمیتواند در بازار جهانی نظیر گذشته ایفای نقش کند.
بنابراین دولت سیزدهم باید با توجه به موقعیت ژئوانرژی ایران بین دریای خزر، خلیج فارس و درواقع هفت دریا یک سیاست کلان دیپلماسی انرژی منطقهای و بینالمللی و همین طور اقتصاد انرژی برای داخل را تعریف کند و به این سؤال پاسخ دهد که در سبد انرژی ایران که در حال حاضر با بحران آب هم دست به گریبان است، چند درصد هستهای؟ چند درصد فسیلی؟ چند درصد تجدیدپذیر؟ چند درصد خامفروشی نفت و گاز؟ چند درصد تبدیل گاز و... به برق و صادرات برق؟ چند درصد زغال سنگ؟ چند درصد کاهش آلودگی آب و هوا؟ چند درصد تبدیل انرژی به آب (آبشیرینکنها)، چند درصد...؟ باید تعریف شود.
در سال ۱۳۸۰ مرحوم دکتر نوربخش در بانک مرکزی با طرحی با موضوع بورس نفت موافقت کرد و وزیر وقت نفت هم دستور لازم را داد و مطالعات لازم انجام شد. متأسفانه، نظام غیرشفاف اقتصاد تحت تسلط کاسبان تحریم و مافیاهای مختلف پس از پایان مطالعه مورد نظر از سال ۱۳۸۴ تاکنون اجازه نداده است که طرح مطالعه شده اقتصاد انرژی برای تجارت فرآوردههای نفتی بین دریای خزر و خلیج فارس در بورس بینالمللی نفت ایران در جزیره کیش برای نجات اقتصاد ایران از وابستگی به اقتصاد دلاری بهخوبی مطرح، اجرایی و فعال شود. در راستای همان برنامه طرح احداث بندر نفتی نکا معاوضه انرژی با انرژی (نفت خام با نفت خام، گاز طبیعی با گاز طبیعی، معاوضه گاز طبیعی با برق، معاوضه نفت خام با فرآوردههای نفتی و... اقتصاد انرژی و تجارت انرژی با حذف دلار - تعریف ارز انرژی، سکه انرژی و...) در دولت هفتم و هشتم تعریف شد. در دولت نهم و دهم متوقف شد. به دولت یازدهم و دوازدهم فرصت بازنگری و اجرا داده نشد اما آیا دولت سیزدهم میتواند؟ در این راستا توجه به این چند نکته ضرورت دارد:
۱- تخصیص منابع مالی، انسانی و سایر منابع در راستای اثبات نظریه ضرورت ایجاد خزانهداری انرژی. منظور نوعی مشارکت سرمایهای برای سرمایهگذاری در طرحهای زیرساختاری جهت فراهم کردن نیازهای گرمایی، سرمایی (خنک کردن)، تولید برق، حمل و نقل و سایر خدمات مورد نیاز مصرفکنندگان انرژی و تعریف (فعال کردن) اقتصاد انرژی در داخل و تعریف دیپلماسی کلان انرژی ایران در منطقه و فرامنطقه (بینالمللی) است.
۲- عملکرد خزانه داری: به جای فروش (Sale) نفت خام در بازار، نفت خام عرضه (Supplied) شود. یعنی نفت خام بهطور مستقیم به مصرف کننده اصلی عرضه شود. با این کار دست واسطهها و کاسبان تحریم با برقراری رابطه مستقیم بین تولیدکننده و مصرفکننده انرژی کوتاه و قطع میشود. با کدام مشتریان قرارداد منعقد شود؟ پالایشگرها، پتروشیمیها و تولیدکنندگان برق و... به ازای چه چیزی؟ به ازای درصدی از برق تولیدی. نفت خام به ازای فرآوردههای نفتی و فرآوردههای پتروشیمی، فرآوردههای نفتی و گاز طبیعی با برق و... معاوضه میشوند. بهرهمندی از فناوری انرژیهای تجدیدپذیر (خورشیدی / بادی) ضروری است. چگونه؟ صاحب فناوری امتیاز و مالکیت فناوری را نمیفروشد، بلکه اجازه استفاده از فناوری به ازای درصدی از برق تولیدی را میدهد. به این گفته میشود معاوضه هوشمند (Smart Swap).در نتیجه اکنون باید دید که برنامه اقتصاد انرژی خرد و کلان دولت سیزدهم چیست؟ اگر این برنامه به درستی تعریف شود، ایران میتواند اصلاحاتی انجام دهد و نقش بازیگر مؤثر جهان انرژی را کسب کند.
*کارشناس بینالمللی انرژی
منبع: ایران
ارسال دیدگاه