دلار نفس برید

تهران (پانا) - دلار پس از فتح قله 32 هزار تومانی با همه فشارها و هیجاناتی که به بازار و عامه مردم منتقل کرد اکنون خود را به محدوده 20 هزار تومان رسانده است.

کد مطلب: ۱۱۸۳۱۵۶
لینک کوتاه کپی شد
دلار نفس برید

به‌گزارش ایران، دلار این روزها مرزهای اقتصاد را درنوردیده و نقل محافل عمومی شده است. گمانه زنی‌ها آغاز شده و هرکس به تعبیری و بیانی تلاش دارد روزگاری متفاوت‌تر از آنچه این روزها تجربه می‌کند برای خود متصور شود.کالاهایی که به یکباره و به بهانه دلار قیمت‌شان سر به فلک کشید و دست طبقات متوسط و پایین جامعه از آنها کوتاه ماند و حالا همه منتظرند با کاهش قیمت ارز دست یافتنی شوند. اتفاقی که جرقه‌اش با بهار 1400 زده شد. زمزمه مذاکرات وین و احیای برجام کافی بود تا دلار سرکش در سراشیبی کاهش قیمت قرار بگیرد. برخی تحلیلگران محدوده قیمتی را حتی با وجود احیای برجام بین 20 تا 25 هزار تومان تعیین می‌کنند و معتقدند این روند کاهشی مقطعی و زودگذر است اما برخی دیگر پیش‌بینی کاهش‌های چشم گیر تری را دارند. با این حال آنچه الان محل پرسش است سنجش اثر و پیامد کاهش قیمت ارز بر فضای اقتصاد کلان است. ما نیز در «ایران» این موضوع را با کارشناسان مطرح کردیم. نگاه‌ها متفاوت بود. از رونق تولید و کاهش قیمت‌ها گرفته تا نامبارک خواندن آن برای اقتصاد کلان و بی‌اثر بودن بر وضعیت معیشت مردم دامنه اظهار نظرها گسترده شد.

معیشت احیا می‌شود اگر صاحبان اقتصاد در سایه بگذارند

عباس هشی
اقتصاددان

ما از سال 1358 تا کنون تحت تحریم‌های ظالمانه قرار داشته‌ایم. اما می‌توان گفت در تحریم‌های دهه 60 به مراتب وضعیت بهتری نسبت به الان داشتیم. چراکه بدون محدودیت می‌توانستیم به کشورهای مختلف نفت بفروشیم و آن زمان امریکا نسبت به بانک‌های جهانی نفوذ نداشت. از اواخر دهه 80 شرایط تحریمی متفاوت‌تر از قبل شد.از این زمان به بعد بود که تمام تعاملات دلاری باید تحت نظارت امریکا می‌بود. در واقع تحریم‌ها از دهه 90 شدت پیدا کرد. با تحریم بانک مرکزی ایران تمام کشورهایی که با ما مناسبات مالی داشتند به چالش‌های جدی برخوردند و آنهایی هم که کالا می‌فروختند تحریم می‌شدند. به بیان دیگر تا پیش از این اتفاق نرخ دلار قابل کنترل بود. حال با توجه به اینکه کل بودجه کشور به‌دلار نفتی متکی است تغییر نرخ دلار از اهمیت ویژه برخوردار می‌شود.از سوی دیگر در دهه 80 به‌دلیل ضعف دولت وقت اقتصاد زیر زمینی رشد قابل توجهی پیدا کرد. با دسترسی این گروه به مقوله صادرات آنها هم به انبار ارزهای خارجی تبدیل شدند. مقصود از اقتصاد زیر زمینی در یک سوهمان خصولتی‌ها هستند که به ارز دسترسی پیدا کردند.در تمام ادوار گذشته تا کنون این گروه‌ها به‌دلیل ارزهای قابل توجهی که در خارج از کشور دارند معمولاً مانع کاهش قیمت ارز می‌شوند. نام دیگرشان کاسبان تحریم است که می‌توان گفت بیشترین آسیب را به‌نظام بانکی کشور وارد کرده‌اند به‌گونه‌ای که بانک مرکزی قادر به انجام وظایف ذاتی خود نیست.حال نیز تلاش‌های دیپلماسی منجر به کاهش قیمت دلار شده است اگر فشار اقتصاد بگذارد می‌تواند از این هم پایین‌تر بیاید.

البته برخی از مردم عادی هم با شدت گرفتن مذاکرات نگران دلارهایشان هستند و آنها را وارد بازار آزاد می‌کنند ؛ موضوعی که بر بازارهای موازی همچون سکه، طلا و مسکن اثر می‌گذارد. پیش‌بینی می‌شود در صورت احیای برجام قطعاً با کاهش بیشتر قیمت دلار مواجه خواهیم بود. در صورت رفع تحریم‌ها و افزایش درآمد ارزی و نفتی دولت باید نظارت و کنترل بیشتری داشته باشد و دست کاسبان تحریم را کوتاه کند.در واقع اینجاست که مدیریت پول‌های اضافه اهمیت پیدا می‌کند و باید برای طرح‌های عمرانی و بخش‌های آسیب زای اقتصاد صرف شود. دولت باید توان مجادله با خصولتی‌ها و اقتصاد زیر زمینی را داشته باشد. از سوی دیگر با رفع تحریم‌ها می‌توان نفت فروخت اما پشت کانتر بانک‌های جهانی گرفتار می‌شویم چون با مانعی بزرگتر از تحریم یعنی «اف‌ای‌تی‌اف» رو‌به‌رو می‌شویم ؛ موضوعی که پیش از تحریم‌ها قابل رفع بود اما به اشتباه آن را به تحریم ارتباط می‌دهند.حال با واکاوی ادامه روند کاهش دلار و بررسی اثر آن بر اقتصاد باید گفت تولید داخلی با دلار ارزان رونق پیدا می‌کند. قطعاً کاهش قیمت دلار باعث رونق تولید و ارزان شدن بهای کالا و خدمات مصرفی مردم و به تبع آن کاهش نرخ تورم می‌شود. همه اینها به شرطی محقق می‌شود که بتوان منافع شخصی صادرات چی‌ها و کاسبان تحریم را کنترل کرد.

مهم ثبات نرخ ارز است

میثم رادپور
کارشناس بازار ارز

در بررسی دلایل کاهش نرخ ارز باید به این نکته اشاره کرد که به روشنی واضح است تغییر دولت در ایالات متحده و کاهش تشنجات سیاسی دلیل عمده این اتفاق است. علاوه بر آن همواره در شرایط بد اقتصادی موضوع خروج سرمایه به انحای مختلف اتفاق می‌افتد.مثلا برخی به‌دلیل نگرانی دلار می‌خرند و در خانه نگه می‌دارند یا برخی دیگر به شیوه‌های مختلف سرمایه را از کشور خارج می‌کنند تا ارزش ریالی دارایی‌شان را حفظ کنند.حال با آرام‌تر شدن فضای سیاسی خروج سرمایه نیز کم می‌شود. موضوعی که الان در اقتصاد ما دیده می‌شود. با از سر گرفتن مذاکرات برجامی و کاهش تنش‌ها فشار از بازار کاسته شده و تقاضاهای غیر تجاری دلار برای پوشش ریسک و نگرانی نیز کاهش یافته است. از سوی دیگر ما با یک جهش ارزی مواجه بودیم و همواره پس از چنین جهشی کاهش قیمت‌ها دور از انتظار نیست. مشابه همین اتفاق در سال 92 تکرار شد. با روی کار آمدن آقای روحانی و کم شدن فشارهای سیاسی قیمت دلار هم کاهش پیدا کرد تا اینکه در سال 94 با امضای برجام نتایج آن به وضوح دیده شد و با ثبات نسبی در نرخ ارز مواجه شدیم. الان نیز با آغاز دور جدید مذاکرات درباره احیای برجام فشار اضافه ناشی از خروج سرمایه برداشته شده و حتی برخی در حال فروش ارزهایشان هستند. در نهایت هم با افزایش قیمت نفت و قیمت‌های کالایی درآمدهای ارزی کشور هم افزایش یافته است. اما در خصوص آثار و نتایج این کاهش باید گفت در شرایط کلی برای اقتصاد نوسانات ارزی اتفاق مبارکی نیست. بی‌ثباتی نرخ ارز چه در جهت کاهش قیمت و چه افزایش آن همواره اقتصاد را اذیت می‌کند. آنچه کمک می‌کند کسب و کارها بتوانند مستمر به فعالیت‌شان ادامه دهند ثبات قیمت ارز است.

در شرایط کاهش قیمت برخی دست از فعالیت می‌کشند تا قیمت دلار دوباره افزایش یابد البته این رفتار در زمان افزایش نرخ ارز هم دیده می‌شود. از سوی دیگر ما چوب تورم و افزایش قیمت کالاها و خدمات را خورده‌ایم. آیا با کاهش قیمت قرار است قیمت اینها هم کاهش یابد؟ آیا منجر به بهبود وضعیت معیشتی افراد جامعه می‌شود؟
متأسفانه ما با پدیده چسبندگی قیمت‌ها رو به رو هستیم. بعد از افزایش قیمت کالاها و خدمات با برطرف شدن علت و بهبود شرایط هم قیمت‌ها پایین نمی‌آید. از دیگر نتایج کاهش قیمت ارز آسیب جدی به تولید داخلی است چون واردات را به صرفه می‌کند. برخی مزایای این اتفاق را افزایش ارزش پول ملی می‌دانند اما باید پرسید چه حاصلی دارد؟آیا منجر به ارتقای وضعیت معیشتی مردم می‌شود؟
نکته قابل تأمل آنکه بسیاری از کشور‌ها همچون امریکا و چین درگیر جنگ ارزی هستند با این توضیح که چین می‌خواهد تا مدت‌ها ارزش یوان را در مقابل دلار پایین نگه دارد.چون منجر به افزایش صادرات می‌شود.
بنابراین موضوع ارتقای ارزش پول ملی به خودی خود ارزش محسوب نمی‌شود.در پایان نیز باید به این نکته اشاره کرد که تصور نمی‌شود کاهش قیمت به‌صورت مستمر و بیش از این ارقام ادامه داشته باشد بلکه بیشتر یک رویداد موقتی و مقطعی محسوب می‌شود.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار