رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در گفتوگو با پانا:
هشدار درباره پیامدهای کودک همسری؛ فقر عامل تبدیل ازدواج به تجارت نشود
موسوی چلک: کرونا زخم فقر را عمیقتر کرد/ جامعه به خانواده و جمعیتی که به بلوغ فکری رسیده نیاز دارد/ آموزش و پرورش؛ بهترین بستر برای ارتقاء سواد اجتماعی است
تهران (پانا) - طبق گزارش مرکز آمار ایران، در تابستان گذشته ۹ هزار و ۵۸ مورد ازدواج دختران ۱۰-۱۴ ساله و سه مورد ازدواج پسران کمتر از ۱۵ سال ثبت شده است و طبق همین آمار، در تابستان سال ۹۹، ۱۸۸ مورد طلاق دختران ۱۰-۱۴ ساله به ثبت رسیده است. فارغ از اینکه نمیتوان در هر رخدادی، صفر و یک به مساله نگاه کرد و استثنا هم وجود دارد اما بیشتر کودک همسران، قربانی ازدواج زود هنگام خود میشوند. ازدواجی که گاهی سرانجامی ناخوشایند به همراه دارد.
سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در گفتوگو با پانا با اشاره به اینکه یکی از مهمترین دلایل اتفاق کودک همسری به فقر فرهنگی و اقتصادی باز میگردد، اظهار کرد: «کودک همسری موضوعی حساس در جوامع مختلف است. در عین حال بخش مهمی از ازدواج درک متقابل است، بنابراین در فرآیندهای مطالعاتی، فاصله سنی پنج سال را بین مرد و زن پذیرفتهایم. همچنین این فاصله سنی در جامعه نیز معمول است اما وقتی این فاصله زیاد میشود و یک پیرمرد با یک دختر جوان یا یک بچه زیر سن بلوغ ازدواج میکند قطعا زندگی کیفیت لازم را نخواهد داشت. نتیجه چنین ازدواجی نارضایتی، نبود درک متقابل، ضعف توانایی در پاسخگویی به نیازهای طرفین است ضمن اینکه لزوما نمیتوان گفت کسی که در سن پایین است آسیب میبیند بلکه شخصی که در سن بالا است نیز آسیبپذیر میشود.»
وی با اشاره به اینکه «بلوغ» فقط منتهی به بلوغ جنسی نمیشود و بلوغ فکری در هنگام ازدواج بسیار مهمتر است، گفت: «واکنشهای جامعه به کودک همسری به منزله مقابله با امر ازدواج و افزایش جمعیت نیست بلکه جامعه به خانواده و جمعیت با کیفیتی که به بلوغ فکری رسیده است، نیاز دارد.»
موسوی چلک در ادامه گفت: «اگر افراد هنگام پذیرفتن نقشهای جدید، مهارت و دانش لازم را نداشته باشند به خود، دیگران و جامعه آسیب میرسانند. در گذشته چتر حمایت خانوادگی بر سر نو عروس و داماد گسترده بود اما اکنون نیازها، مطالبات و ساختار خانواده همانند گذشته نیست. به دلیل اقتضای جامعه کنونی، ازدواج مناسب و به هنگام در سنی رخ میدهد که فرد بتواند نقشهای جدید را به درستی ایفا کند، مطالبات به حقی داشته باشد. زیرا عوارض ازدواج نامناسب به شکل طلاق، خشونت خانگی و روابط فرا زناشویی خود را نشان خواهد داد.»
وی ادامه داد: «نمیتوان زمان را برای فردی که کودکی را تجربه نکرده است و به واسطه ازدواج مجبور به قبول نقشهای جدید شده است بازگرداند. نقشهای اجتماعی مختلفی که کودک میتوانست آنها را بپذیرد اما نقشهای جدید مانع آن میشود که این نقشها سبب آسیب رسیدن به کودک میشود.»
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران تاکید کرد: «نمیتوانیم به عقب بازگردیم و گذشته را بازسازی کنیم بنابراین آسیبهای وارده در جای خود باقی میمانند. گاهی عمق آسیبها بسیار زیاد میشود، آن قدر زیاد که منجر به اقدام به خودکشی، روابط فرازناشویی و موارد دیگر میشود. باید بدانیم عوارض ناشی از کودک همسری فقط به فرد نمیرسد بلکه خانواده و جامعه به طور مستقیم و غیرمستقیم از عوارض آن در امان نمیمانند.»
موسوی با بیان اینکه فردی که خود کودک است، نمیتواند نقش یک مادر خوب را برای کودک دیگری ایفا کند، گفت: «اگر طلاق هم به این شرایط اضافه شود، فرزند تازه متولد شده شرایط دشوارتری را تجربه میکند. قطعا فقدان و ضعف توانایی در مدیریت چنین شرایطی ممکن است عوارضی ماندگار در فرد به وجود بیاورد. این مادر نمیتواند به درستی فرزندش را تربیت کند بنابراین عوارض آن به جامعه باز میگردد. ممکن است عوارض سرخوردگیها آنی نباشد و در آینده به شکلهای مختلف بروز کند. ضمن اینکه این کودک سرمایه کشور است و این سرمایه ارزشمند را از دست میدهیم.»
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران حرکت به سمت نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی را گامی موثر در فقرزدایی عنوان کرد و گفت: «فقر عوارض زیادی دارد و کرونا زخم فقر را عمیقتر کرد. فقرا بیشتر از همه از کرونا آسیب دیدند. برای جلوگیری از عوارض ناشی از فقر در خانوادههای فقیر، چارهای جز این نداریم که به سمت اجرای نظام چند لایه تامین اجتماعی برویم و با قوانین مختلف از جمله قانون جامع ساختار نظام تامین اجتماعی، قانون احکام دائمی برنامه توسعه و قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه، افراد را بر اساس نیازهایشان به موقع شناسایی و مساعدت کنیم. باید با حمایت اجتماعی و بیمههای اجتماعی آنها را یاری کنیم. نباید بگذاریم تا فقر عاملی برای تبدیل ازدواج به تجارت شود.»
وی با بیان اینکه جبران عواقب کودک همسری کاری بسیار زمانبر است، گفت: «آموزش و پرورش بهترین بستر برای ارتقاء سواد اجتماعی در جامعه است. با توجه به اینکه مهدکودکها و پیش دبستانیها نیز به آموزش و پرورش واگذار شده است این نظام ۱۴ سال با جمعیت حدودا ۱۳ میلیونی دانشآموزان سر و کار دارد. این به معنای آن نیست که سایر ظرفیتها را فراموش کنیم اما محوریترین و کلیدیترین ظرفیت برای افزایش سواد اجتماعی آموزش و پرورش است.»
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران درخصوص اهمیت سواد اجتماعی از سوی خانوادهها تاکید کرد: «سواد اجتماعی به داشتن اطلاعات و مهارتهای لازم برای داشتن یک زندگی مطلوب و چگونگی ارتقا سلامت روانی باز میگردد. سواد اجتماعی افراد را نسبت به حقوق خود و حقوق دیگران واقف میکند. ضمن اینکه مهارتهای ارتباطی را آموزش میبینند و میتوانند در عمل از آن بهره ببرند.»
موسوی چلک گفت: «سه ضلع دانشآموز، اولیای دانشآموز و اولیای مدرسه نقش مهمی در فرآیند ارتقاء سواد اجتماعی دارند. زمانی که دانشآموز به بلوغ میرسد، شناخت آسیبهای روانی-اجتماعی، آشنایی با منابع اجتماعی، آشنایی با حقوق دیگران و از این دست موارد میتواند بسیار کمک کننده باشد. بخشی از سواد اجتماعی به خانواده و حقوق اعضای خانواده اختصاص دارد مثل مهارتهای همسرداری و مهارتهای فرزندپروری که وقتی خانواده این مهارتها را فرا میگیرد آن را نسل به نسل منتقل میکند. همچنین وقتی یک معلم را آموزش می دهیم حداقل ۳۰ سال این آموزش را با خود دارد و به دانش آموزان منتقل میکند.»
ارسال دیدگاه