رهام یعقوب زاده*

روایت خودباوری در «بچه مهندس »

در میان سریال های رمضانی ۱۴۰۰، «بچه مهندس ۴» سریال آشنایی است که مخاطبان از پیش آن را دنبال می کرده و به همین دلیل از یک تعلیق فرامتنی برخوردار است. به ویژه اینکه روند خود قصه خود روایتی زندگینامه ای بوده و مخاطب شاهد بزرگ شدن و رشد کردن کاراکترها و تحولات درونی و رخدادهای بیرونی زندگی شخصیت های اصلی آن بوده است و حالا در ادامه این داستان با قصه آنها همراه شده است.

کد مطلب: ۱۱۸۱۴۷۴
لینک کوتاه کپی شد
روایت خودباوری در «بچه مهندس »

از این حیث سریال «بچه مهندس ۴» به شکل پیشینی مخاطب پذیرتر از سریال های دیگر بود و در واقع مخاطبان خاص خود را داشت. گرچه این یک امتیاز برای این سریال و عواملش محسوب می شود اما از سوی دیگر کار آنها را سخت تر هم می کند چرا که باید به کنجکاوی مخاطب که از فرایند این تعلیق ایجاد شده پاسخی اغناء کننده بدهد.

این روایت زندگینامه ای و پرتره داستانی دگرچه حول شخصیت جواد جوادی صورت بندی شده اما صرفا یک قصه فردمحور نیست و در پس آن یک گفتمان یا یک برهه از تاریخ معاصر قابل ردیابی است. به ویژه در فصل چهارم که سویه های اجتماعی قصه پررنگ تر شده و معاصریت بیشتری یافته است.

در واقع سریال بچه مهندس از فصل یک تا چهار خود روندی از فردیت تا جمعیت را طی کرده است. به این معنا که فصل به فصل، نه فقط ساحت درونی قصه و روابط و مناسبات آنها بسط و گسترش یافت که ساحت بیرونی درام هم پررنگ تر شده و لحن و بیانی اجتماعی تر گفت. وقتی از فردیت به جمعیت حرف می زنیم مقصود توجه قصه نه فقط به شخصیت ها و پرسوناژه های خود که روایت یک نسل است. نسل جوانی که فراز و نشیب های زندگی فردی او به موازات تحولات اجتماعی روایت می شود و قصه هر چه به جلوتر می رود این دو بعد ماجرا بیشتر با هم مماس می شود.

شاید بتوان گفت بچه مهندس ۴ در یک قلمرو درون متنی یک تحول یا چرخش ژانری را تجربه کرد و از یک ملودرام خانوادگی به ملودرام اجتماعی رسید. گرچه در این فرایند عناصر و مولفه های خانوادگی و عاطفی و فردی قصه هم حفظ شد و این دو بخش قصه در یک درهم تنیدگی دراماتیک، کلیت و هویت سریال را حفظ کند تا انسجام و یکپارچی در منطق داستان مخدوش نشود.

در واقع بچه مهندس ۳ را می توان داستانی با سه ضلع فردیت، دانشگاه و جامعه دانست که در بستری خانوادگی صورت بندی می شود. شاید آنچه که به عنوان کارویژه بچه مهندس ۴ برجسته می شود تبدیل جواد جوادی از یک شخصیت به یک قهرمان است. یک قهرمان علمی-ملی که در زمینه طراحی و مهندسی پهباد می درخشد و به همین واسطه قصه وارد فاز نظامی و فناوری های نظامی هم می شود که خود این برای مخاطب جذاب است. ضمن اینکه در این فصل پای ضد قهرمان ها هم وارد قصه می شود که به شکل گیری یک دوقطبی دراماتیک منجر شده و به تعلیق آن عمق بیشتری می بخشد.

از سوی دیگر فضای دانشجویی و دانشگاهی که در قسمت قبلی هم بود همچنان در این قسمت وجود دارد که با چالش های تازه ای هم همراه شده و همچنان یکی از پر تنش ترین لوکیشن قصه است. همین مولفه کمک می کند تا تصویر خشک و کلیشه ای از فضای دانشگاه بشکند و به لایه های درونی درام گره بخورد. در عین حال تکنیک در اینجا نه به معنای سینمایی و نمایشی آن بلکه به معنای فن وجلوه های مهندسی هم بازنمایی می شود و در درون موقعیت های خشک مهندسی نیز می توان ظرفیت های دراماتیک خلق کرد. اما فراتر از همه این عناصر و مولفه ها، بچه مهندس ۴ تلاش کرده تا به شکل پررنگ تری نسبت به فصل های قبلی بر مسئله «خودباوری نسل جوان» در جامعه امروز تاکید کند و قصه خود را با دغدغه های بزرگتر و عمومی تر در تقویت روحیه ملی همراه کند.

شاهد نوعی نگاه تحلیلی-انتقادی به موانع توسعه یافتگی به ویژه در زمینه های فناوری وعلمی هستیم که به روایتی دراماتیک تلاش می کند برخی مناسبات داخلی یا سنگ اندازی ها و دشمنی های بیگانه را در ارتباط باتوسعه علمی وفنی کشور به تصویر بکشد ومخاطب را باسرگرمی به خودآگاهی اجتماعی برساند یا به تاملی منتقدانه دعوت کند. ضمن اینکه مسئله «خودباوری» را به «خودسازی» گره می سازد تا از نسبت بین آنها، نظام اخلاقی قصه صورت بندی شود و البته مانع از شعار زدگی شود چرا که فقط از آرمان ها حرف نمی زند دشواری های این راه را هم به نمایش می گذارد. راهی که بدون خودباوری و خودسازی به مقصود نمی رسد. این پیامی است که می تواند سویه های اخلاقی و فلسفی ماه رمضان که یک تجربه خودسازی است را به مثابه پیام قصه به تصویر بکشد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار