دانش آموزان با تلاش، ادب و ایمان به موفقیت در زندگی می رسند

کاشمر(پانا) - یک معلم نمونه کاشمری گفت تلاش درتحصیل، احترام به والدین، نماز اول وقت و عشق به اهل بیت زمینه ساز موفقیت بزرگ در زندگی است.

کد مطلب: ۱۱۸۱۴۱۹
لینک کوتاه کپی شد
دانش آموزان با تلاش، ادب و  ایمان به موفقیت در زندگی می رسند

محمد فیض، دبیر نمونه علوم تجربی و کارشناس ارشد فیزیک در گفت وگو با پانا گفت: «من به دانش آموزان عزیزم توصیه می کنم که حتماً درس شان را جدی بگیرند و درکنار درس حتما به پدر و مادرشان کمک کرده و تا می توانند احترام بگذارند و دست بوسشان باشند و دراقامه نماز اول وقت و حتی الامکان به جماعت کوتاهی نکنند. چون به نظر من موفقیت یعنی عاقبت بخیری در زندگی دنیا و اگر روزی که دنیا را ترک کردیم، خدا ازما راضی باشد موفق واقعی هستیم و تلاش در تحصیل و احترام به والدین و نماز اول وقت و عشق به اهل بیت زمینه ساز آن روز بزرگ موفقیت است. در ضمن با توجه به شرایط موجود حتماً اوقات فراغت را به یک حرفه ای مشغول شوند که در آینده بتوانند در کسب روزی حلال با مشکل مواجه نشوند.»
وی درباره خاطرات شیرین و تلخ معلمی خود گفت:« انتخاب بهترین خاطره بسیار سخت است زیرا سرتاسر کار معلمی خاطره است و هر کدامش مزه خاص خودش را دارد، سال اول خدمتم در یک روستای دورافتاده بودم، البته برای آن زمان که وسیله کم بود و هیچ کس ماشین نداشت و فقط همه با ماشین عمومی روستا رفت و آمد می کردند و ما هم هر دو یا سه هفته یک بار به کاشمر می آمدیم برای پرکردن اوقات فراغت مان حدود ده توپ فوتبال تهیه و زمینی در روستا را برای فوتبال آماده کردیم و تیم فوتبال راه انداختیم، کم کم جوانان روستا استقبال زیادی کردند و عصرها از مدرسه به آن زمین فوتبال می رفتیم و تا شب بازی می کردیم و جمعه ها هم با روستاهای اطراف مسابقه برگزار می کردیم و خوش بودیم.»

وی ادامه داد: «به پیشنهاد مدیر مدرسه شبانه روزی که خداوند رحمتشان کند به مدرسه شبانه روزی رفتم که دانش آموزانش از حدود ۶۰ روستا در آنجا تحصیل می کردند و من به زودی با آنها روابط خوبی پیدا کردم و با وجود سخت گیری های زیاد ولی باز هم با دانش آموزان در اوقات فراغت و در خوابگاهای آنها حضور فعال داشتم و خاطرات بسیار شرینی رقم خورد، امّا در یک شب زمستانی ساعت حدود یک شب یکی از دانش آموزان متوجه شد که از موتورخانه گرمایشی آموزشگاه دود غلیظی خارج می شود. متأسفانه موتورخانه زیر خوابگاه ها بود و انتهای موتورخانه مخزن بزرگ گازوئیل که من و سرپرست و سرایدار که می دانستیم اگه آتش سوزی ادامه پیدا کند، احتمال انفجار و جان باختن بسیاری از دانش آموزان وجود دارد. سریع دست بکار شدیم و من بلافاصله شخصاً به محل آتش نشانی رفتم و چند کپسول بزرگ اطفا حریق آوردم چون تلفن شان را جواب ندادند و در ضمن یک کارمند بیشتر نداشت و آن هم تازه کار بود، بالاخره سرایدارمان که خدا رحمتشان کند یک کپسول اطفا حریق برداشت و به داخل موتورخانه رفت، ولی سریع بیرون آمد و گفت: خیلی دود هست نمیشه رفت داخل و ازبیرون آتش و دود زیاد دیده می شد. شب سردی بود. بسیار لحظه سختی بود. یک نگاه معنی داری به هم کردیم که باید کاری کرد اگر آتش به مخزن برسد و با انفجار دیگر هرگز خودمان را نخواهیم بخشید. از طرفی تنفس در آن جا سخت و گرمای آتش زیاد، سریع دو پارچه خیس به صورتمان بستیم وکپسول ها را برداشتیم و گفتیم هر طور شده باید آتش خاموش شود. دو نفری به داخل رفتیم و کپسول ها را حمل می کردیم و می پاشیدیم و جلو می رفتیم. ولی بعد از مدتی کپسول ها تمام شد و آتش همچنان بود بیرون آمدیم و این دفعه فقط یک کپسول بزرگ داشتیم که سه نفری آن را پایین بردیم، سرایدار مدرسه حدود ۱۵ دقیقه تحمل کرد و با پاشیدن آتش خاموش کن بالاخره آتش را خاموش کرد، البته او تا دو روز بستری بودند و دوده از شش ها و دستگاه تنفس وی خارج می شد.»
وی در مورد شرایط درس خواندن دانش آموزان در سال جاری، گفت:« با شرایط ویروس کرونا حقیقتا چون بنده هیچ تجربه اینگونه نداشتم و حتی وزارت آموزش و پرورش آمادگی این شرایط را نداشتند مانند یک شوک ابتدا نمی دانستیم باید چکار کرد و حتّی زیر ساختها اصلاً آماده نبود، ولی کم کم شرایط بهتر شد و کمی تجربه پیدا کردیم. زیر ساختها مثل سرعت انتقال پیام ها بهتر شد، به نظر من شاید بتوان آموزش را یه طور جمع و جور کرد، آن هم برای دانش آموزان خودکار ولی می دانیم که مسائل روحی و روانی و آن بازی های کودکانه محیط مدرسه و شیطنت های کلاس و محیط مدرسه و راه مدرسه که ‌خود جزء آموزشهای مخفی است و در روحیه و نشاط روحی بسیار موثر است، حتّی در روابط اجتماعی هیچ چیز جای کلاسهای حضوری را نمی گیرد. انشالله که شرایط خوب بشود و مثل قبل دیدار چهره به چهره ایجاد شود.»
فیض در مورد شاگردان موفقش گفت: «شاگردان زیادی را دیدم که موفق بودند. چون به جامعه درحال خدمت رسانی بودند و برای همه آنها احترام زیادی قائلم و از دیدنشان بسیار خوشحال می شوم. بعضی از آنها همکار من هسنتد. عده ای شاغل بانک هستند و عده ای شغل آزاد دارند، ولی باور کنید همه آنها برایم عزیز و دوست داشتنی هستند.»

ابوالفضل مودب

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار