روایت‌های یک معلم کوچ‌رو

شهرکرد(پانا) - مدیر مجتمع آموزشی عشایری کوچ رو شهید شاهمرادی در یکی از مناطق صعب العبور چهارمحال و بختیاری، از معلمان فداکار عشایری است که با تمام دشواری ها و کمبود امکانات این مدارس، به تک تک دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی از چهارمحال و بختیاری تا خوزستان آموزش می دهد و با عشایر به صورت فصلی کوچ می کند.

کد مطلب: ۱۱۷۲۳۴۴
لینک کوتاه کپی شد
روایت‌های یک معلم کوچ‌رو

در دورترین و صعب العبورترین مناطق عشایری استان چهارمحال و بختیاری، آنجا که استان های خوزستان و اصفهان و لرستان به هم می رسند و جایی که زیبایی های طبیعت با غرور، دل هر بیننده ای را تسخیر می کند، همانجا که کوه های پربرف و دشت های پرگل در زیر آسمان آبی تابلوهای بی بدیلی از قدرت خدا را می آفرینند، ایثارگرانی را می بینیم در لباس معلمی و با چهره های آفتاب سوخته که به معنای واقعی ترک خانه و کاشانه کرده و رسالت معلمی خویش را بر هر کار دیگری اولویت بخشیده اند.

داراب موسایی، معلمی که ۲۳ سال در مناطق عشایر کوچ رو استان چهارمحال و بختیاری در حال تدریس است، خود را خادم دانش‌آموزان عشایر معرفی می کند و می‌گوید: «تنها عشق می تواند کسی را 23 سال در این منطقه و در کنار این مردم باصفا، مهربان و مهمان نواز اما محروم و رنج دیده نگه دارد.»

این معلم عشایری در پاسخ به اینکه فعالیت های آموزشی و پرورشی در این مناطق چگونه صورت می گیرد، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره محمد بهمن بیگی، بنیان گذار آموزش و پرورش عشایری در ایران عنوان می کند: «این برنامه ها مطابق برنامه درسی مصوب و متمرکز کشوری در مدارس عشایری کوچ رو در حال اجراست، ولی وضع فیزیکی و کوچ رو بودن مدارس عشایری به معنای واقعی آموزش و پرورش را در این مدارس، متفاوت از سایر مناطق می کند.»

او تاکید می کند: «مدارس عشایری کوچ رو که مطلقاً از شهرستان کوهرنگ هستند، شامل ۱۲ مدرسه ابتدایی، یک مدرسه متوسطه پسرانه و یک مدرسه متوسطه دخترانه است که همگی تحت مدیریت یک مجتمع آموزشی و پرورشی به نام«مجتمع شهید شاهمرادی» به صورت کوچ رو در حال فعالیت هستند.»

موسایی می گوید: «هر کدام از این مدارس با توجه به زمان کوچ خانواده های عشایری، برنامه و زمان تدریس متغیر دارند و این برنامه تابع کوچ همان طایفه است. مثلاً «دبستان شقایق» زمان شروع و پایان سال تحصیلی اش مطابق برنامه سالانه استان خوزستان و شهرستان گتوند بوده است، در حالی که مدارس بخش مرکزی شهرستان کوهرنگ اغلب از ابتدای مهرماه و تا پانزدهم آبان ماه به استان خوزستان کوچ می‌کنند یا عشایر بخش بازفت معمولاً از پایان مهر ماه تا پایان آبان‌ماه به استان خوزستان کوچ می‌ کنند. پس معلمان عشایر هم لزوماً برنامه تدریس خود را با کوچ عشایر تنظیم می کنند و از ابتدای سال تحصیلی چادرهای مدارس را برپا کرده و با شور و عشق تدریس را آغاز می‌کنند و هرگاه عشایر اقدام به کوچ می کنند معلمان عشایری نیز با آن ها کوچ کرده و سپس در منطقه و «وارگه» جدید به تدریس شش پایه مشغول می‌شوند که هر سال در کوچ پاییزه به استان خوزستان رفته و در کوچ بهاره به استان چهارمحال و بختیاری برمی گردند.»

موسایی در ادامه با لحنی که در پشت آن احساس رضایتی موج می زند خاطرنشان می‌کند: «روند و کیفیت آموزش در مدارس عشایری کوچ رو طی بازدیدهای گروه های آموزشی مسئولان اداره آموزش و پرورش عشایر و مدیر کل و معاون آموزش ابتدایی اداره کل آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری، کیفیت آموزش در مدارس عشایری بسیار مطلوب ارزیابی شده است.»

این معلم عشایر بختیاری در خصوص مشکلات تدریس در مدارس عشایری کوچ رو تصریح می کند: «مشکلات تدریس در مدارس عشایری کوچ‌رو بسیار است که بزرگترین آنها نبود عدالت آموزشی است. یکی از مشکلات بارز این مدارس که باز هم متاثر از کوچ عشایر است این است که خانواده های عشایری در یک روز و همزمان کوچ نمی‌کنند، بنابراین برای معلمان عشایری یک مدرسه ۲۰ دانش آموزی را به جای ۶ پایه به ۲۰ پایه تبدیل می کند و معلم باید تک تک دانش آموزان را جداگانه آموزش دهد تا شاید بتواند آنها را هماهنگ کند که اغلب تمام روز و حتی شب ها هم مجبور به تدریس است تا عقب ماندگی دانش‌آموزان جبران شود.»

مشکلات مدارس عشایری چیست ؟

او همچنین در خصوص سایر تنگناهای موجود در مدارس عشایر می گوید: «معلمان عشایر کوچ رو در چادرهای مدارس بیتوته کامل دارند و در مدارس عشایری امکانات و حداقل هایی برای معلم وجود ندارد و فاقد برق، گاز و آب آشامیدنی مناسب هستند. از سویی دیگر در باد و باران، اغلب چادرها پاره و واژگون شده، تمام یا بخشی از وسایل مدرسه، معلم و دانش آموزان از بین می‌رود.»

مدیر مجتمع آموزشی شهید شاهمرادی در ادامه تشریح می کند: «مدارس عشایری کوچ رو در پنج شهرستان استان خوزستان از جمله باوی، هفتگل، شوشتر، گتوند و مسجد سلیمان پراکنده می شوند و این یکی دیگر از چالش های پیش روی ما است، زیرا برای بازدید متداول از یک مجتمع آموزشی می بایست در یک دوره دو هفته ای مدارس یک مجتمع را با خودروی شخصی و طی مسافت ۲۵۰۰ کیلومتر سرکشی کنیم و هر آموزگار باید مسافت قریب به ۸۰۰ کیلومتر را برای رسیدن به دانش آموزان طی کند، بدون دریافت هیچ گونه حق کوچ یا کمک هزینه یا بنزین سهمیه ای.»

او درباره روزها و خاطرات شیرین خدمت با لبخندی که حاکی از مرور صدها خاطره زیبا در ذهنش بود بیان می کند: «خدمت به محروم‌ترین دانش‌آموزان کشور زیباترین و شیرین ترین روزهای عمر من بوده است، اما یکی دیگر از جذابیت های معلمی در این مناطق علاوه بر نقش معلمی این است که معلم عشایر باید نقش های مختلف دیگری از جمله مدیر، سرایدار، نگهبان، کارگر، راننده، کاتب، حامل، مسئول خرید، مشاور، ضامن، مصلح اجتماعی، قاضی و غیره را نیز ایفا کند و همین موضوع باعث به وجود آمدن خاطراتی می شود که در این مجال نمی گنجد. از دیگر جذابیت‌های معلمی در عشایر می‌توان به وجود دو بهار در سال برای یک معلم عشایری اشاره کرد یکی بهار خوزستان و دیگری بهار چهارمحال و بختیاری است.»

موسایی در خصوص نیازهای دانش آموزان عشایری، با لختی درنگ و آهی که از اعماق وجودش بر می خاست عنوان می کند: «نیازهای آموزش و پرورش عشایری زیاد و متنوع است. از تهیه کانکس چرخدار برای مدارس گرفته تا تامین برق و صفحات خورشیدی و رایگان کردن کتب و لوازم التحریر و سایر مایحتاج دانش آموزی. همچنین اختصاص یک دستگاه خودرو کمک دار مجهز به وسایل آزمایشگاه علوم و وسایل کمک آموزشی برای مدارس عشایری نیاز است. افزایش اعتبارات سرانه های آموزشی و پرورشی مدارس کوچ رو، برقراری حق کوچ و حق رفت و آمد برون استانی، برقراری سهمیه سوخت، شیفت مخالف برای معلمان، راه اندازی مدرسه متوسطه دوم دخترانه و پسرانه برای دانش آموزان عشایری نیز از دیگر ضرورت های این مدارس است.»

در مدارس عشایری برق نیست که بتوان از گوشی هوشمند استفاده کرد

این معلم فداکار در خصوص آموزش مجازی در ایام شیوع بیماری کرونا در مدارس عشایری توضیح می دهد: «با توجه به نبود برق، استفاده از گوشی تبلت و فضای مجازی برای آموزش دانش آموزان عشایری وجود ندارد، به همین خاطر از شهریور ماه سال جاری تاکنون کلیه آموزش ها به صورت حضوری و با سرکشی آموزگاران و آموزش تک تک دانش آموزان صورت گرفته است که این موضوع جای بسی تامل دارد.»

او با بیان خاطره‌ای خاص از دوران خدمت خود در مناطق عشایری و سختی های اقامت در چادر، خاطرنشان می‌کند: «یادم می آید که در سال تحصیلی ۸۱-۸۰ در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان که برای سحری بیدار شده بودم باران ملایمی شروع به باریدن کرد. من چراغ روشنایی را آماده کردم و دو عدد گوجه و یک تخم مرغ را برای سحر روی چراغ علاالدین گذاشتم. باران نم نم می بارید. صدای خوردن قطرات باران بر روی چادر، موسیقی دل انگیزی می نواخت. آرام آرام بر شدت قطرات باران و باد افزوده شد و ناگهان میخ یکی از طناب های چادر کنده شد. سراسیمه به بیرون از چادر رفتم سنگی پیدا کرده و میخ را در زمین کوبیدم. هنوز میخ محکم نشده بود که میخ کناری هم در اثر فشار باد از زمین جدا شد. بلافاصله به کوبیدن آن مشغول شدم میخ سوم نیز کنده شد. این سه میخ که در کنار هم بودند و شدت فشار باد و باران روی آنها بود، در جهت باد بودند و من مجبور شدم هر سه میخ را تا پایان شدت بارندگی با دست نگه دارم زیرا در صورت واژگونی، چادر قطعاً دچار آتش‌سوزی می‌شد و همه وسایلم می سوخت. باد و باران هر لحظه شدیدتر می شد. پاهایم را محکم بر زمین نگه داشتم و از واژگونی چادر جلوگیری کردم. حدود ۴۵ دقیقه تا ۱ ساعت در همین وضعیت باد و باران را تحمل کردم تا شدت باران کاهش یافت. از همه لباس هایم آب روان بود. دود ناشی از سوختن املت چادر را پر کرده بود. درون چادر پر از آب شده و همه وسایلم خیس شده بود تا اینکه از رادیو صدای اذان صبح شنیده شد و وقت سحر گذشت.»

مدیر مجتمع آموزشی عشایری شهید شاهمرادی چهارمحال و بختیاری، در پایان از تلاش خود و همکارانش در جهت جلب و هدایت کمک های خیران به دانش آموزان این مناطق می گوید و خواستار آن است تا ما نیز با او در این زمینه مشارکت کنیم‌.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار