در گفتوگو با اردوان مجیدی نویسنده کتاب «گذار در بحران» مطرح شد؛
نظام تعلیم و تربیت و ویژگیهای گذار به نظام برتر آموزشی
آموزش مبتنی بر نیاز یکی از ویژگیهای نظام آموزش و پرورش برتر محسوب میشود
تهران (پانا) – نویسنده کتاب «گذار در بحران» یکی از مشخصات دوران گذار به نظام برتر آموزشی را آرائه آموزشهای مبتنی بر نیاز افراد میداند و میگوید در این نظام به جای «معلم و دانشآموز» به تدریج «مربی و شاگرد» خواهیم داشت.
در عوامل ناکارآمدی نظام تعلیم و تربیت به چند عامل اصلی اشاره شده است؛ از جمله اینکه نظام تعلیم و تربیت ما نمیتواند به تنوع و تفاوتهای میان افراد را درک کند و در تغییراتِ سریعِ شرایط و تحول نیازمندیها، نمیتواند پاسخگوی پیچیدگیهای موجود باشد. در حالی که بچههای ما در یک محیط سنتی آموزش میبینند و جامعه آن دوران را پشت سر گذاشته است و امروز در شرایط متفاوتی به سر میبرد.
نویسنده کتاب «گذار در بحران» به تبیین بحرانهای موجود در نظام آموزشی فعلی ایران پرداخت و گفت که نظام تعلیم و تربیت در ایفای ماموریت خود، یعنی تربیت فرزندانمان و در پاسخگویی به نیازهای جامعه امروز و آینده سالهاست که درگیر یک بحران است و تا این نظام به نظامی برتر تحول نیابد، این بحران ادامه خواهد داشت.
وی درباره ریشههای ناکارآمدی نظام تعلیم و تربیت بیان کرد: «وجوه مختلفی از نظام تعلیم و تربیت ما دچار ناکارآمدی است که یکی از آنها «برنامه درسی» و الگوهای برنامه درسی است؛ یعنی مدل برنامه درسی رسمی ما مبتنی بر نیازمندیهای و شرایط امروز جامعه نیست.»
در بخش دوم این گفتوگو از نویسنده کتاب درباره دوران گذار میپرسیم. دورانی که آموزشهای دوره صنعتی را به نظام آموزشی ایده آل یا نظام برتر پیوند میزند.
در دوره گذار به نظام آموزش و پرورش برتر چه ویژگیهایی میبینیم؟
باید این نکته را مد نظر داشته باشیم دوران گذار در نزدیک شدن به نظام برتر یک پله است؛ یعنی تصویری که از نظام برتر وجود دارد و ۲۰ سال پیش آن را در کتاب «نظام برتر» ترسیم کردم، هنوز از نظر من معتبر است؛ شاید تغییرات جزئی در آن اتفاق افتاده باشد، اما ترکیببندی همه آنچه ترسیم کردم را هنوز در دورنمای نظام تعلیم و تربیت میبینم و ما به این سمت حرکت میکنیم.
۲۰ سال پیش در آن کتاب به اتفاقاتی اشاره شده است که اکنون زمینههای بروز آن مشاهده میشود. البته حرکت به سمت نظام برتر گام به گام تحقق پیدا میکند ما اکنون در حال گذراندن پلهای هستیم که به آن دوران گذار میگوییم. امروز ما یک پله به نظام برتر نزدیک شده ایم و در این مرحله خصوصیاتی برای نظام تعلیم و تربیت شمرده میشود که کمابیش آن را احساس میکنیم.
یکی از ویژگیهای دوران گذار این است که در دوره نظام صنعتی الگوی مشخصی را به دانشآموز دیکته میکردیم و این الگو تحویل شاگرد داده میشد و شاگرد باید همان را یاد میگرفت و پس میداد. درحالی که در الگو و مدل جدید، رویکرد خودفراگیری اتفاق میافتد. یعنی هرکس شروع میکند خودش یاد بگیرد؛ همانطور که در دوره بحران کرونا دانشآموزان با این موضوع درگیر شدند و مجبور به خود فراگیری شدند.
آیا خودفراگیری در این دوره، شامل همان آموزشهای پیشین است؟
خودفراگیری این ویژگی را ایجاد میکند که حال که قرار است هرکس خود اقدام به فراگیری کند، میتوان محتواهای مختلفی را در اختیار افراد قرار داد، تا هر دانشآموز متناسب با نیازمندیهای خود این محتوا را انتخاب کند و یاد بگیرد. یعنی بر اساس رویکرد خود فراگیری، رویکرد چندسطحی و متنوع و ویژگیگرا شده هم خود به خود اتفاق میافتد.
به این ترتیب، آموزشهایی که بچهها میگیرند، آرام آرام از مرز کتابهای درسی رسمی خارج میشود و هر یک از بچهها به گونهای متفاوت یادگیری را انجام میدهند و آموزش و پرورش هم آرام آرام یاد میگیرد که اینها را آموزش محسوب کند؛ در حالی که در گذشته تمام این فعالیتها فوق برنامه به حساب میآمد.
یعنی ارتقا یافتن از فوقبرنامه به برنامه؟
بله. امروز هم معلمان و هم نظام آموزش و پرورش درحال درک این مطلب هستند که این یادگیریها جزو برنامه هستند که هر دانشآموز مبتنی بر نیاز خود به سمت یادگیری حرکت میکند و البته همانطور که اشاره شد، آموزش مبتنی بر نیاز یکی از ویژگیهای نظام آموزش و پرورش برتر محسوب میشود در این شیوه مربی از نقش مدرس، که محتوایی را بهصورت مشخص به خورد دانشآموز میدهد، تبدیل به فردی میشود که یادگیری را تسهیل و خودفراگیری او را مدیریت میکند. محتوای لازم را در اختیار او قرار میدهد و برای یادگیری به او مشورت میدهد؛ یعنی در اینجا معلم در قالب یک مِنتور (Mentor) یا کوچ (Koach) عمل میکند. یعنی به جای «معلم و دانشآموز» به تدریج «مربی و شاگرد» خواهیم داشت. مربیانی که مبتنی بر نیازهای شاگردان، دانش و تجربه خود را در اختیار آنها میگذارند و به آنها مشورت میدهند تا شاگردان خود حرکت کنند؛ نه اینکه مربی محتوایی را در اختیارشان بگذارد و آنها عیناً یاد بگیرند.
نظام گذار چه ویژگیهای دیگری دارد؟
در این شیوه گاه دانشآموز ممکن است چیزی را یاد بگیرد که خود مربی بلد نیست و هر دانشآموز میتواند سرعت ویژه خود را در یادگیری داشته باشد؛ یعنی یک دانشآموز با سرعت بیشتر و دانشآموز دیگر با آهستگی و تعمیق بیشتر یادگیری را انجام میدهد. در این شیوه بستههای آموزشی به جای کتاب درسی اهمیت پیدا میکند. این بستههای آموزشی امکان خودفراگیری را مهیا میکنند، یعنی این امکان را فراهم میکنند که دانشآموزان تجربه خودیادگیری را داشته باشند. در واقع بسته آموزشی تنها یک کتاب چندرسانهای نیست، بلکه کتابی است که امکان خودفراگیری را مهیا میکند و این باعث میشود آموزش چندسطحی که از آن صحبت کردیم محقق شود و هر دانشآموز در سطوح مختلف به یادگیری بپردازد. به این ترتیب معلم با شاگردانی مواجه است که هر کدام در یک سطح هستند و مربی مبتنی بر نیازهایشان به آنها کمک میکند که رشد کنند و یاد بگیرند.
تفاوت شیوه آموزشی سنتی با شیوه آموزشهای مبتنی بر نیاز افراد چیست؟
در شیوه مبتنی بر نیاز، معلم به صورت معدلگیری شده آموزش نمیدهد. در شیوه معدل گیریشده و سنتی، یک دانشآموز کمتر از نیاز خود و دانشآموز دیگر بیش از نیاز خود یاد میگیرد؛ اما در شیوه جدید، معلم بر اساس نیازهای هر دانشآموز به او آموزش میدهد. در این شیوه، معلم همراه با دانشآموزان خود زندگی میکند و درگیر مسائل و زندگی بچهها میشود و درگیر ابعاد مختلف یادگیری و مسائل زندگی آنها میشود و کمکشان میکند تا مسائل زندگی خود را حل کنند.
در این فضا ارزشیابی هم متفاوت اتفاق میافتد. ارزشیابیهایی که در نظام آموزشی پیشین وجود داشت، برآمده از محتوای کتابهای درسی بوده و به شکل رسمی و معدل گیری شده سوالاتی به دانشآموزان داده میشد و انتظار میرفت که همه به این سوالات به طور یکسان پاسخگو باشند، اما در شیوه جدید، آموزشها باید پاسخگوی نیازهای اکنون و فردای جامعه باشند.
ارسال دیدگاه