گفتوگو با دو سارقی که در پروندههای جداگانه، ایدههای تازهای برای سرقتهایشان طراحی کردند
از 11 بار گرفتاری یک بیگناه تا سرقت از دختران پولدار
تهران (پانا) - زندان را تجربه کردند و با ایده و شگردی نو دوباره وارد دنیای خلافکاران شدند. سارقانی که هر کدام در پروندههای جداگانه توانستند پولهای زیادی به جیب بزنند. یکی 45 روز و دیگری یکسال تمام به تبهکاریهایش ادامه داد، اما در نهایت هیچ از چشمان پلیس دور نماند.
بهگزارش شهروند، باز همه تبهکارهایشان به زندان و حبس کشیده شد. آنهایی که نقشه کشیدند، سناریو طراحی کردند و با یک ایده حرفهای به سراغ جیب مردم رفتند. یکی تهدید کرد، تصادف ساختگی ایجاد کرد، یکی دیگر با خیال راحت پلاک موتور دیگری را جعل کرد و یکسال تمام دست به دزدی زد. آنها اما در طرح رعد پلیس پیشگیری پایتخت گرفتار شدند.
ماجرای یکسال دزدی
یکسال تمام دزدی کرد. او سرقت میکرد و فرد بیگناهی گرفتار میشد. ۱۱ بار دستگیر شد. در حالیکه حتی روحش هم از سرقتها خبر نداشت. سارق با خیال راحت دزدی میکرد. چون پلاک موتور را جعل کرده بود. یک موتور سرقت کرد. پلاک یک موتور، درست شبیه موتور سرقتیاش را جعل کرد. بعد هم به تبهکاریهایش ادامه داد. تصورش این بود که هیچوقت دستگیر نمیشود، اما بالاخره گرفتار شد. بیش از ۱۰۰ دزدی انجام داد.
سناریوی تازه
او صبح دیروز در حیاط پلیس پیشگیری پایتخت داستان دزدیهایش را روایت کرد: «تازه از زندان آزاد شده بودم. بیپول بودم و بیکار. برای همین فکر کردم که نقشهای بکشم تا دوباره دستگیر نشوم. من زنوبچه دارم. چندبار به جرم دزدی مرا دستگیر کرده بودند. دیگر از زندان و مجازات خسته شده بودم. اول تصمیم گرفتم دیگر خلاف نکنم. ولی مشکلات مالی زیادی داشتم. به هر دری زدم فایدهای نداشت. برای همین تصمیم گرفتم باز هم دزدی کنم، اما نمیخواستم دوباره گیر بیفتم. برای همین کلی فکر کردم تا نقشهای بکشم که مو لای درزش نشود.»
جعل پلاک
منصور، سناریوی حرفهای طراحی کرد. میخواست دزدیهایش به نام فرد دیگری ثبت شود تا خودش گیر نیفتد. فکر دیگری برای فرار از دست قانون به ذهنش نرسید، اما نمیدانست که این راه نیز باز هم او را راهی زندان میکند: «یک روز از کنار پارکینگ خانهای رد شدم. مردی موتورش را به داخل پارکینگ برد. از همان شماره پلاک و رنگ و مدل موتورش را برداشتم. یک موتور درست شبیه به آن را سرقت کردم. بعد هم همان شماره پلاک را جعل کردم و با آن موتور دست به سرقت زدم.»
ایستگاه آخر
مالک اصلی موتور گرفتار شده بود. مالباختگان با برداشتن شماره پلاک، آن را به پلیس میدادند. ماموران نیز به سراغ این مرد میرفتند. او حتی کارش به دادگاه و وثیقه میرسید. تا بخواهد اثبات کند که بیگناه است، باز هم سرقتهای دیگری او را گرفتار میکرد: «از آنجاییکه با شماره پلاک جعلی به سرقت میرفتم، خیالم راحت بود. چون میدانستم که اگر مالباخته یا دوربین مداربسته مشخصات موتورم را ثبت کند، باز هم گیر نمیافتم. مالک موتور با این شماره پلاکی که آن را جعل کرده بودم، گیر میافتاد. برای همین با خیال راحت به کارم ادامه دادم. بیشتر موبایلقاپی میکردم. گاهی هم به باشگاههای ورزشی میرفتم و کیفهای آنها را خالی میکردم. گوشی موبایلشان را میدزدیدم. تا اینکه بالاخره ماموران پلیس مرا شناسایی کردند و دستگیر شدم. اصلا فکرش را هم نمیکردم که دستگیر شوم. گویا مالک اصلی موتور، ۱۱ بار دستگیر شده بود.»
دختران پولدار در تله ۲ سارق سابقهدار
تنها دو ساعت بود که از زندان آزاد شد، اما بلافاصله دوباره تصمیم به دزدی گرفت. خلاف را کنار نگذاشت. این بار با شگردی جدید به سراغ دختران رفت. دخترانی که شاسی بلند و خودروهای لوکس سوار میشدند. تصادف ساختگی میکرد. با دوستش یک باند تشکیل دادند. تصادفهای کوچک و بدون خسارت ایجاد میکردند. بعد از پیاده شدن دختران از خودرو، با تهدید چاقو و قمه اموالشان را سرقت میکردند. مهیار ۴۵ روز با همدستی دوستش دست به سرقت زد. ۹۰ دزدی را در کارنامه قضائی خود ثبت کرد.
مهیار نیز از ماجرای دزدیهایش میگوید: «به جرم دعوا و قدرتنمایی زندانی شده بودم. ۶ ماه برایم حبس بریدند. در زندان بود که این شگرد را یاد گرفتم. به دنبال راهی برای پولدار شدن بودم. همبندیهایم گفتند که این کار خیلی ساده است. چند نفر بودند که به جرم همین نوع سرقت دستگیر شده بودند. برای همین جزئیات نقشهشان را از آنها پرسیدم. وقتی آزاد شدم بیمعطلی به دنبال اجرای نقشه رفتم.»
دزدی با پرایدهای سرقتی
مهیار مستقیم از زندان به سراغ دوستش رفت. با او نقشهشان را مرور کرد. درست دو ساعت بعد از آزادی، سناریو طراحی و آماده اجرا بود. مهیار و دوستش در ابتدا یک پراید سرقت کردند: «با هم بهعنوان مسافر سوار خودروی پراید شدیم. بعد از رفتن به یک محیط خلوت، با تهدید چاقو راننده را از ماشین بیرون پرت کردیم. بعد با همان پراید به سراغ یک خودروی لوکس رفتیم. سعی کردیم راننده زن باشد تا بتوانیم راحتتر سرقت کنیم. با پراید به یک خودروی شاسی بلند زدیم. نه آنقدر که خسارت زیادی برجای بگذارد. دختر جوان توقف کرد و از ماشین پیاده شد. بعد از آن با چاقو و قمه به سراغش رفتیم. گوشی موبایلش را گرفتیم و بلافاصله متواری شدیم.»
دستگیری هنگام سرقت
این دو سارق حرفهای، در ادامه خودروهای بیشتری سرقت کردند. با خودروهای سرقتی به سراغ رانندگان زن رفتند. با ایجاد تصادف ساختگی موبایلهایشان را دزدیدند: «بیشتر، موبایل سرقت میکردیم. چون دیگر فرصت گرفتن طلاها و وسایل دیگر را نداشتیم. در این سرقت زمان خیلی مهم بود. هر لحظه امکان بود کسی بیاید یا گرفتار شویم. برای همین فقط موبایل را برمیداشتیم. البته در یکی دو مورد هم کیف پول مالباخته را سرقت کردیم.»
آنها به ۹۰ سرقت در مدت ۴۵ روز در شمال و شمال غرب تهران اعتراف کردند. درنهایت نیز هنگام دزدی با همین شگرد، از سوی گشت کلانتری جنتآباد شناسایی و دستگیر شدند: «وقتی داشتیم دزدی میکردیم، همان لحظه گشت کلانتری سر رسید. درحال گشتزنی بود. برای همین ما را دید و گرفتار شدیم.»
ارسال دیدگاه