دیاکو حسینی*

مقابله با واپسین تقلای جنگ افروزان

از هفته گذشته و با نزدیک شدن به سالگرد ترور سردار سلیمانی، حملات راکتی به منطقه سبز بغداد و به پرواز درآمدن بمب افکن‌های بی ۵۲ امریکایی بر فراز خلیج فارس، یکبار دیگر احتمال وقوع جنگ و تنش میان ایران و امریکا را افزایش داده است.

کد مطلب: ۱۱۵۱۸۷۵
لینک کوتاه کپی شد

از دیدگاه ایالات متحده، ایران همچنان در پی انتقام ترور قهرمان ملی خود بوده و ممکن است با استفاده از پایان گرفتن دولت دونالد ترامپ در هفته های آینده و تمرکز واشنگتن به مسائل و اختلافات داخلی از این فرصت برای ضربه زدن به امریکا و چه بسا به منظور نمایش قدرت در بی اثر نشان دادن سیاست فشارحداکثری که پیام روشنی هم به دولت بعدی امریکا ارسال می کند، بهره بگیرد.

اما از دیدگاه ایران، دولت ترامپ ممکن است دلایل بیشتری برای بهانه جویی شروع جنگ محدود با ایران داشته باشد. در یک تفسیر، دونالد ترامپ ممکن است از جنگ با ایران حمایت کند با امید ضعیف به اینکه با استناد به قانون اختیارات ویژه رئیس جمهوری، انتقال قدرت را در کاخ سفید به تعویق بیندازد و یا حداقل با تحویل زمین سوخته ای به دولت بایدن، انتقام شکست خود در انتخابات را بگیرد. این برداشت هرچند ممکن است اما چندان محتمل نیست چون علاوه بر موانع قانونی که ترامپ برای به نتیجه رساندن نقشه تعویق انتقال قدرت، پیش روی خود دارد، میراثی از او به جا خواهد گذاشت که چشم انداز موفقیت ترامپ یا نزدیکان او برای انتخابات ۲۰۲۴ را از میان می برد.

با این حال، احتمال قوی تری نیز وجود دارد که جنگ با ایران به دلیل تأثیر منحرف کننده آن بر افکار عمومی امریکا از کارزارهای سیاست داخلی، مورد حمایت ترامپ نباشد اما افرادی در کاخ سفید، پنتاگون و وزارت خارجه امریکا که سال ها دستور کار فشار بر ایران را طراحی و تعقیب کرده اند، با سه انگیزه، مواجهه نظامی محدود و حتی غیرمستقیم میان ایران و امریکا را تحریک کنند. اول؛ رساندن روابط ایران و امریکا به مرحله ای برگشت ناپذیر؛ دوم، پیدا کردن بهانه ای برای حمله به گروه‌های شبه نظامی در عراق به نحوی که با نشاندن دولت بایدن در برابر عمل انجام شده، آن را به ادامه این مسیر مجبور کند و سوم؛ افزایش دادن فرجه زمانی که دولت بایدن قصد دارد به برجام بازگردد. بسط این بازه زمانی به لابی اسرائیل و مخالفان برجام کمک می‌کند که وقت بیشتری برای متقاعد کردن دولت بایدن برای انصراف از تصمیم به بازگشت به توافق یا گنجاندن شروطی داشته باشند که احیای برجام را برای آنها قابل تحمل‌تر می‌کند. این افراد اهمیتی به میراثی که ترامپ به جا خواهد گذاشت و یا چشم انداز انتخاب دوباره او در چهار سال آینده نمی دهند.

از نظر آنها اتمام مأموریتی که آغاز کرده اند بهتر از شرط بندی بر رئیس جمهور شکست خورده ای است که شاید آینده ای نداشته باشد. بنابراین دست یافتن به هر کدام از اهداف فوق، عملی‌ترین مسیری است که تا کمتر از سه هفته برای تحقق آن فرصت دارند. هیچکدام از اینها بدان معنا نیست که طرفداران برخورد نظامی با ایران راه ساده و آسانی در پیش دارند. جنگ با ایران به هر بهانه ای که باشد نمی تواند بدون دستور رئیس جمهور امریکا آغاز شود و یا بدون تأیید کنگره و موافقت فرماندهان نظامی که با دشواری ها و عدم قطعیت های چنین جنگی آشنایی بیشتری دارند، به سرانجام برسد اما به هر حال نمی توانیم و نباید خطرات این نوع ماجراجویی های غیرمسئولانه هرچند که در عمل شانس کمی داشته باشند را دستکم بگیریم. ما باید اطمینان پیدا کنیم که با یک دولت رو به افول در ایالات متحده وارد جنگی غیرضروری نخواهیم شد و یا اگر جنگ در دفاع منافع حیاتی ما اجتناب ناپذیر باشد، جنگ افروزان قادر نخواهند بود که در روایت‌سازی از آغازگر جنگ، ایران را مقصر قلمداد کنند. دولت امریکا تاکنون پیام های غیرقابل تفسیری از اراده ایران برای اجتناب از جنگ دریافت کرده و با خروج ناو «نیمیتز» از خلیج فارس با هدف کاهش تنش، به نظر می‌رسد حداقل عناصر کلیدی در دولت امریکا نیز از جنگ پرهیز دارند اما تا زمان انتقال کامل قدرت در کاخ سفید هیچکدام از این اراده ها نمی تواند طرف های سوم را که از آینده می هراسند، به دست برداشتن از ساخت بحران های جعلی تشویق کند. تا فرارسیدن آن روز و تا خاتمه این دوران گذار، ترکیبی از خویشتنداری و هوشیاری بیش از هر زمانی در سال های اخیر ضروری است.

*مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری

منبع: ایران

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار