سید محمد بهشتی*
در تدارک یلدایی بدون همنشین و تنقلات
امسال شب یلدا چه کنیم؟ کجا برویم؟ ستاد ملی مبارزه با کرونا که ما را از معاشرت پرهیز میدهد. اوامر هم همه را تشویق یا وادار میکنند از ساعت ۱۸ به بعد به خانههای خود بروند.
منع آمد و شد دل و دماغ جایی رفتن برای کسی نمیگذارد. نگرانی از احتمال سرایت بیماری به عزیزان هم دل خوشی باقی نمیگذارد برای معاشرت و نقل و تفأل و تنقل و درازترین شب سال را سپری کردن. دیدن خاموشی آن همه برنامه و سخنرانی و گردهمایی و کافهنشینی و حرف و حدیث و شور و نشاط سالهای پیش هم مزید بر علت این دغدغه که آیا امسال یلدا تعطیل است؟ و آیا اگر اوضاع به همین منوال ادامه یابد، یلدا به فراموشی سپرده خواهد شد؟
سعدی در فرازی از موعظات غزلین [مواعظ] خود میگوید:
نه صورتیست مزخرف عبارت سعدی/ چنانکه بر در گرمابه میکند نقاش
سخن سعدی آن گفتار زیبا نیست که نگارگر بر کاشی سر در حمام نقش میکند تا همه پند گیرند اما بس که هر روز جلوی چشمشان آمده حتی اگر میخوانندش هم دیگر نمیخوانندش؛
که برقعیست مرصع به لعل و مروارید / فرو گذاشته برروی شاهد جماش
بلکه عبارات مزین به جواهر او به سان روپوشی بر چهره اشارات حقیقت انداخته شده تا نامحرم از افسونش در امان بماند و به مثال چشمه خورشید برای دیده خفاش مضر نباشد.
در واقع این دو بیت در تکمیل نصیحتی آمده که کمی پیشتر گفته:
اگر ز مغز حقیقت به پوست خرسندی / تو نیز جامه ازرق بپوش و سر بتراش
در مسیر حقیقت اگر میخواهی فقط بهظاهر اکتفا کنی، پوشیدن خرقه صوفیان و تراشیدن سر کفایتت میکند اما:
مراد اهل طریقت لباس ظاهر نیست / کمر بهخدمت سلطان ببند و صوفی باش
کامروایی با پوشیدن لباس ظاهر بهدست نمیآید. برو آنی شو که حضرت حق دوست میدارد.
تعطیلی یا رونق یلدا هم بستگی دارد به اینکه کام ما از یلدا چه جوید: مجالست و همنشینی برای وقتکشی در شبهای کشدار و سرد؟ خوردن انار و هندوانهای که به قیمت دولا پهنا حساب شده؟ روخوانی مغلق غزلیات حافظ؟ جشن گرفتن برای رفتن پاییز و سررسیدن زمستان یا گرامیداشت طولانیترین شب سال؟ گفتن و شنفتن دوباره از شب چله در انقلاب شتوی و خرمروز در التفهیم بیرونی و میلاد سریانی مهر و میترائیسم در تقابل کریسمس و پیروزی نور برظلمت و...؟
یا این همه را باید لباسی سرخ و سبز و سپید دانست برای باطنی در پس آن که هر سال ناخودآگاه به سال بعد منتقلش کردهایم؟ واقعش این است: همانقدر که ظاهر یلدا ضامن نشانههایی برای رازگشایی از باطن آن است اگر اقدام به رازگشایی نکنیم، حجابی میشود که نمیگذارد باطن آن معلوم گردد؛ همچو نقش شعر سعدی بر در گرمابه یا جعبه جواهری که حراستش میکنیم زیرا میدانیم درون آن گوهری گرانبها قرار دارد اما آن قدر باز نشده که فراموش کردهایم گوهر چرا گرانبهاست.
نه فقط یلدا که ارزش هر چیز به محض افتادن در دام تکرار به تاق نسیان سپرده میشود. همین فراموشکاری هم هست که برخی را اجازه داده به ناحق آداب و رسوم و آیینها را هنجارهایی بیمعنی و شایسته دور افکندن بشمارند. البته که جشن گرفتن برای سررسیدن ظلمت و تاریکی مناسبت و معنا ندارد، اما این اعتراض برای کسی پذیرفته است که از بیرون به لباس ظاهر مینگرد زیرا باطن یلدا درست برعکس ظاهر آن است. همچون وقتی که در لباس خود از درون بباشیم و آن را پشت و رو دریابیم.
ما در طولانیترین شب سال، میلاد مهر را جشن میگیریم؛ دعوتیم به منصرف نشدن از طلوع مهر در اوج ظلمت و تاریکی و تذکر این حقیقت که در تاریکترین زمانه و آن هنگام که احساس میکنیم اوضاع از این بدتر نمیشود هم تولد یک پرتو نحیف روشن تومار تاریکی را در هم خواهد پیچاند.
یلدا اگر قرار بود در هر موقعیت بحرانی مثل امسال در سرزمینی که صدها بحران طبیعی و اجتماعی و دهها بحران بزرگ را از سر گذرانده، تعطیل شود که چند هزار سال دوام نمیآورد. از قضا اصلاً یلدا در چنین سرزمین بیقراری است که برای اشاعه مهر برمیخیزد. اما کدام مهر؟ خورشید؟ یا ایزد مهر؟ یا مهری که در واژه «مهربانی» هم ملحوظ است و با مفاهیم تأملبرانگیزی چون گرما، روشنی، دوستی، عطوفت و از همه مهمتر «بر سر پیمان بودن» و «بر قرار استوار ایستادن» نسبت دارد. جز «مهر» چه چیز دیگری است که بتوان با آن، شب را به روز رساند و برودت را به محبت سپرد؟
به این ترتیب یلدا تعطیلبردار نیست. چه بسا هر وقفه و تعلیقی که در پرداختن به ظاهر یلدا رخ دهد، فرصت را برای راه بردن به کنه آن هموار میکند. پس نکند خلوت امسال بهترین مجال باشد برای رفتن به سر چشمه و نوشیدن از گوارا آب آن!
*پژوهشگر فرهنگی
منبع: ایران
ارسال دیدگاه