نگاهی کیفی و رویکردی بر فرآیند برنامهریزی شهری در ایران
عماد مطالبی*
برنامهریزی شهری نیز فرآیندهای ذهنی و عملی یکسری تصمیمهای سنجیده در امور شهری است که با رعایت قیودات خاص خود شیوه و شکل رابطه انسان را با محیط شهری در قالبی بهینه طراحی و طبقهبندی میکند. طرحریزی شهری فرآیندهای ذهنی منبعث از برنامهریزی شهری را با رعایت هندسه، فیزیک و کالبد مناسب در عرصه فضایی یا بستر جغرافیایی شهر شکل داده و آن را از مقوله ذهنی به عینی تبدیل کرده و به آن تجسم فضایی میبخشد.
مقوله برنامهریزی شهری از جمله موضوعات میان رشتهای است که در حیطه مطالعاتی شهرسازان، معماران، جامعه شناسان و اقتصاددانان قرار دارد. اصطلاح برنامهریزی ترجمهای است از واژه انگلیسی Planning و هدف از آن تدوین سلسله تدابیر اجرایی و اقدامهای عملی برای رسیدن به اهداف معین در زمان تعیین شده است. همچنین کلمه برنامه معادل واژه Program و برنامهریزی از Programming ساخته شده است. بدین ترتیتب از این دو واژه مفهوم واحدی با عنوان برنامهریزی ساخته شده است با توجه به اینکه برنامهریزی در چه عرصهای به کار میرود یکی از مفاهیم Planning یا Programming مورد استفاده قرار میگیرد. برنامهریزی مجموعهای از فرایندهای تصمیمگیری با مشخصات کمی و کیفی یا فضایی در افقهای زمانی تعریف شده است که شکل اجرایی آن از طریق طرحریزی تعریف میشود.
باید ذکر کرد که طرحریزی بدون داشتن برنامهای هدفمند ممکن نیست و برنامهریزی بدون شکل اجرایی آن یعنی طرحریزی، مفهوم فضایی و کالبدی به خود نمیگیرد. برنامهریزی فرآیند ذهنی و عملی مجموعهای از تصمیمگیریهای سنجیدهای است که براساس قیودات کمی، کیفی، زمانی و مکانی شیوه دخالت انسان را در موضوعی مشخص بیان میکند و به بیانی ساده یک فرایند ذهنی و پشتوانهای فکری برای تصمیمگیری دارد و براساس حوزه یا میدان عمل و موضوع در سه سطح ملی، منطقهای و محلی انجام میشود.
برنامهریزی شهری نیز فرآیندهای ذهنی و عملی یکسری تصمیمهای سنجیده در امور شهری است که با رعایت قیودات خاص خود شیوه و شکل رابطه انسان را با محیط شهری در قالبی بهینه طراحی و طبقهبندی میکند. طرحریزی شهری فرآیندهای ذهنی منبعث از برنامهریزی شهری را با رعایت هندسه، فیزیک و کالبد مناسب در عرصه فضایی یا بستر جغرافیایی شهر شکل داده و آن را از مقوله ذهنی به عینی تبدیل کرده و به آن تجسم فضایی میبخشد. چگونگی این تجسم فضایی شیوه و حدود دخالت انسان را در عرصه شهر مشخص میکند.
طراحی شهری نیز شمایی از سازماندهی فضای شهر است که برای جمعیتی معین با سطح مشخصی از رفاه اجتماعی در نظرگرفته میشود و بر مبنای پیشنهاد نظری و تواناییهای بالقوه و بالفعل موجود در یک جامعه تنظیم میشود. به عبارتی دیگر طراحی شهری از برآوردن سه تقاضای اصلی پایداری منظر شهری، وحدت در مقیاس، وحدت در فضای جنبشی(حرکت) و تناسب(به جا بودن) ناتوان است.
از طرفی در موضوعشناسی مسایل شهری ممکن است طی مطالعاتی به مشکلات و مسایل جدیدتری رسید که تصور آن از پیش ممکن نیست. هدفگذاریها و تشخیص ضرورتها در برنامهریزی شهری با شناخت مسایل شهری یا موضوعشناسی در فضا و جامعه شهری انجام شود. باید توجه کرد که اهداف باید به شناخت موضوعهای مشکلساز در شهر به پردازد. اتخاذ روش علمی برای موضوعشناسی مسایل شهری ضرورت دارد و برنامهریز شهری در جستجوی بروز علل مشکلات باشد به همین دلیل بخش مهمی از مطالعات در برنامهریزی شهری به موضوعشناسی مسایل شهری اختصاص دارد.
موضوع شناسی مشکلات شهری
مسایل برخاسته از شهر که برنامهریزان شهری را به چالش میکشاند طبیعت متفاوتی دارد از همین رو موضوعشناسی مشکلات شهری در قالب برنامهریزی هدفمند تعریف شده و انجام دادن آن قبل از اقدام به تهیه طرح شهری نیاز دارد.
موضوعشناسی مسایل شهری مهمترین مرحله تهیه طرحهای شهری است و ماهیتی متفاوت دارد و مهارتهای تخصصی خاصی را میطلبد. موضوعشناسی شهری ابتدا و اساس کار برنامهریزی شهری و طرحهای شهری است.
در برنامهریزی شهری دو نوع هدف مشخص میشود. هدفهایی که با ارقام و اعداد محاسبه میشوند که هدفهای کمی هستند و هدفهایی که مقولهای هستند که کیفی نام دارند. هدفگذاریها باید بر زمانهای مختلف تقسیم شده و متناسب با امکانات و محدودیتها تعریف شود. هدفهای کمی براساس شاخصهای عددی تعریف میشود و مانند سرانه فضای سبز و فضای مسکونی ارتفاع ساختمانها، مصرف سوخت و انرژی و .....
هدفهای کیفی شامل طیف وسیعی است که به هدفهای کیفی عمومی (ارتقای کیفیت زیست و معیشت شهری، جلب مشارکت مردمی برای منافع جمعی، افزایش رفاه از طریق فراهمآوری شرایط سرمایهگذاری، بهبود وضعیت ایمنی و امنیت شهروندان، ارتقای فرهنگ شهرنشینی) و کیفی ویژه متناسب با مقتضیات ویژه هر شهر تقسیم میشود.
برنامهریزی و تهیه طرحهای شهری براساس ضرورتهایی انجام میشود که این ضرورتها از طریق موضوعشناسی مسایل شهری شناسایی میشود. ضرورتها در تعریف اهداف به برنامهریزان کمک میکند. ضرورتها ممکن است عینی و برگرفته از وضعیت ناهنجار موجود یا ذهنی برخاسته از نوعی تصور بر مبنای آیندهنگری باشد. شناخت ضرورتها ممکن است تصمیمگیریها و اقدامهای اجرایی را به سمتی هدایت کند که در نهایت بالندگی جامعه شهری را تحقق بخشد.
اقتصاد شهری تابع مولفهها و الزامات خاص است و وضعیت ناهنجاری درجوامع شهری توجه به ضرورتهای اقتصادی را مطرح میکند. منظور از ضرورتهای فیزیکی و کالبدی پیشگیری از بروز و پیدایش ساخت و سازهای ناهنجار و نامانوس با فضای شهری است.
ضرورت همسویی با روند تحولات و توسعه شهری ، تاکید برارتقای منزلت و فرهنگ شهرنشینی از مشخصه های همین دوره و نقطه آغازی برتحولات شهرنشینی ایران است. شهرعلاوه بر اینکه عرصه توسعه یافته اجتماعی است الگویی برای توسعه نواحی پیرامونی است زندگی در شهر نظام پیچیدهای دارد نیازمند مدیریت منسجم و عقلایی است مانند مدیریت برنظام کاربری زمین،حمل ونقل، خدمات . از طرفی شهرها با دولتها رابطه متقابل دارند و شهر اهمیت سیاسی داشته و به نوعی پنجره سیاسی عملکردهای دولت است به همین علت ضرورتهای سیاسی از جمله ضرورتهای طرحهای شهری به شمار میآید.
در زمانهای گذشته در ایران نیز مانند سایر نقاط جهان هنگام ساخت شهرها به عوامل مختلفی توجه میشد که در مکانیابی یا احداث شهرها عوامل محیطی، جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نقش تعیین کنندهای داشتند. میزان تاثیرگذاری عوامل محیطی و دفاعی در گذشته بیش از امروز بوده است. چرا که شهرها عموماٌ در نقاطی به وجود میآمدند که پسکرانه کشاورزی وسیعی داشتند یا اینکه از نظر امنیتی بهراحتی از آنها دفاع میشد. وسعت و اهمیت شهرها به عوامل مساعد طبیعی بسیاری وابسته بود. هنوز هم میان توزیع جغرافیایی شهرها و مناطق مساعد طبیعی انطباق بسیاری وجود دارد. اما بهتدریج با توسعه فناوری و فراهم آمدن استفاده از تجهیزات فنی، نقش عوامل محیطی و دفاعی تا حدود زیادی کاهش یافته است.
توجه به عامل دفاعی و تامین امنیت در احداث و توسعه شهرهای ایران توان دفاعی در مقابل یورشهای خارجی و داخلی نقش بسیار تعیین کنندهای داشت. درگذشته نیز مانند امروز آب نقش تعیین کنندهای در استقرار و توسعه شهری داشت. چه بسا شهرهایی که به علت از بین رفتن منابع آبی دچار ویرانی شدهاند که شهر تاریخی سیراف در جنوب ایران از آن جمله است. اهمیت آب در حیات و شکوفایی جوامع شهری تا حدی است که ویت فوگل تمدنهای مشرق زمین را به وجود آن وابسته میداند و از این تمدنها به عنوان تمدن آبی یا جوامع وابسته به آب نام میبرد. دردوره ساسانیان شهرها متناسب با منزلت اقتصادی و اجتماعی شهروندان به محلههای جداگانهای تقسیم میشد. دردوره اسلامی نیز با وجود شعار برابری انسانها شکل جدیدی از جدایی گزینی براساس باورهای دینی بهوجود آمد وجود محلههای یهودی نشین در یزد و اصفهان، مسیحیان در جلفای اصفهان، و همچنین زرتشتیان در یزد و کرمان و بم از مصادیق بارز اینگونه جدایی گزینی است. در شهرسازی ایران و تاریخ تحولات شهری آن، توجه به پایتختها به منزله عامل توسعه ویژه، جایگاه خاصی دارد. انتخاب پایتخت به هردلیلی که صورت گرفته باشد، سیمای شهرها را به شدت دگرگون کرده است و این عملکرد هویت جدیدی به پایتخت میدهد.
رعایت اصول کلی در ساخت شبکه گذرگاهی را میتوان از طریق راههای اصلی کاروان رو پس از ورود به شهر تقریباٌ به طور مستقیم به بازار ختم میشد، محدود بودن راههای دسترسی و ورود به ارگ یا کهندژ به علت رعایت اصول ایمنی و امنیتی، استفاده از کوچههای بنبست و پرپیج و خم در سطح کویها و برزنها، احداث راههای زیرزمینی یا مخفی برای گریز از شهر، اقدامات در زمینه شهرسازی جدید در ایران امکانپذیر است.
انتخاب تهران برای پایتخت قاجارها را باید نقطه عطفی در تاریخ توسعه شهری و شهرسازی دانست تهران در این دوره به دلایل متعدد سیاسی، نظامی، اقتصادی، ژئوپلیتیکی به عنوان پایتخت انتخاب شد. شهر تهران با ایجاد ساخت و ساز و کوشکها و قصرها و همچنین دروازهای جدید گسترش پیدا کرد همچنین با تاسیس بلدیه یا همان شهرداری مدیریت شهری نهادینه و دگرگون و تحولپذیر شد و تاسیس شهربانی امنیت شهر متحول و به شیوه نوین تامین کرد و با ورود اتومبیل و گسترش استفاده آن و اصلاح شبکه گذرگاهی شهرها اقدامهای اساسی در توسعه شهرها انجامید و سبب شد طرحهای مربوط به اصلاح شبکه گذرگاهی تهیه و تدوین شود و در نهایت فضاهای شهری ایران از شکل بسته به باز تغییر کرد. انقلاب مشروطه را باید آغاز تحول در نظام شهرنشینی دانست و با روی کارآمدن پهلوی اول و تثبیت حکومت جدید که براساس سیاستهای شهرمحوری حرکت میکرد اقدامهای وسیعی برای دگرگونی چهره و عملکرد شهرها صورت گرفت.
کارشناس برنامهریزی و محیط زیست شهری
ارسال دیدگاه