روایتی از فرمانده گردان خط شکن مالک اشتر
اصفهان(پانا) _ شهید علیرضا ملاقلی خود را وقف خدمت به مردم کرده بود، شهید خرازی به سبب لیاقت، شایستگی و قدرت تدبیر علیرضا در عملیات محرم وی را فرمانده گردان خط شکن مالک اشتر انتخاب کرد.
آرامستان تاریخی تخت فولاد محل دفن بسیاری از علما و دانشمندان ایرانی است، در نزدیکی آرامستان تخت فولاد گلستان شهدا قرار دارد. این گلستان محل دفن افرادی همچون شهیدان حسین خرازی، احمد کاظمی، محمود شهبازی، اکبر آقابابایی، غلامرضا یزدانی، عبدالله میثمی، عطاءالله اشرفی اصفهانی و بسیاری دیگر از شهدای دفاع مقدس، مدافع حرم و مدافع وطن است. این آرامگاه در ۸ بهمن ۱۳۲۸ و با دفن سید ابوالحسن شمسآبادی شکل گرفت. شهید علیرضا ملاقلی فرزند اسماعیل در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۴۲ در خانوادهای مذهبی و متدین در یکی از محلات شمالی اصفهان در خیابان فروغی به دنیا آمد. تحصیلات خود را در دبستان تبریزی در میدان شهدا و دوره راهنمایی را در مدرسه عرفان در خیابان کاوه گذراند. وی تازه وارد پانزده سالگی شده بود که در حوادث انقلاب اسلامی با شور و هیجان گسترده همراه با مردم انقلابی در راهپیماییها و تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت میکرد. از همان نوجوانی در فعالیتهای مذهبی و جلسات قرآن و عزاداری و مداحی حضور مییافت.
با پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت بسیج درآمد. پس از جنگ تحمیلی به اتفاق عدهای از جوانان سلحشور اصفهان پس از طی یک دوره آموزشی در اصفهان برای مبارزه با عوامل ضد انقلاب اسلامی و گروههای کمونیستی و جداییطلب در کردستان به سنندج رفت. علیرضا با عدهای از افراد آن گردان به مریوان رفت و ۶ ماه در پاکسازیهای منطقه و سرکوب گروههای مخالف جمهوری اسلامی ایران خدمت کرد و پس از آرامش نسبی در منطقه مریوان به اتفاق عدهای از رزمندگان همشهری خود در اواخر سال ۱۳۵۹ شمسی به جبهههای جنوب در منطقه دارخوین آمد و در عملیات فرماندهی کل قوا در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۳۶۰ شرکت کرد و زخمی شد.
وی در عملیات ثامنالائمه و آزادسازی شرق کارون و شمال آبادان و سپس در عملیات طریقالقدس و آزادسازی بستان حضور داشت. علیرضا با دلاوری و از جان گذشتگی و شجاعت بینظیر حماسه آفرید و به گونهای که به جمجمه او ترکش خورد و به شدت زخمی شد و چند ماه معالجات وی طول کشید. علیرضا پس از بهبودی به جبههها بازگشت و در عملیات بیتالمقدس و فرمانده گروهان امام محمّد باقر(ع) به فرماندهی جانباز سرفراز مرتضی شریعتی انتخاب شد. وی در هر سه مرحله عملیات تا آزادسازی خرمشهر حضور داشت و سپس در عملیت رمضان نیز شرکت کرد و زخمی شد.
فرمانده گردان خط شکن مالک اشتر
شهید خرازی به سبب لیاقت و شایستگی و قدرت تدبیر علیرضا در عملیات محرم وی را فرمانده گردان خط شکن مالک اشتر انتخاب کرد. علیرضا هنگام معرفی وی از سوی شهید خرازی صورت خود را با دستانش پوشانید و به گریه افتاد. فرماندهی لشکر در این عملیات ماموریت بسیار سختی را برعهده وی گذاشت. به طوری که وی باید ۶۰ موتور سوار دو پشته آرپیجی زن را برای شکار تانکها و نفربرهای دشمن بعثی هدایت و فرماندهی میکرد.
نماز اول وقت و زیارت عاشوار
علیرضا به پدر و مادرش احترام بسیار داشت و نماز اول وقت و به جماعت میخواند. اهل نماز شب و خلوت و راز و نیاز با خداوند بود. زیارت عاشورا جزو نیایش روزانه وی بود. خود را وقف خدمت به مردم کرده بود. علاقه وافری به مداحی و مرثیهسرائی برای ائمةالاطهار(ع) و حضرت ابوالفضل (ع) داشت.
سفارش امیرالمؤمنین علی(ع) را درباره یتیمان رعایت میکرد و به آنان با دیده مهر و محبت نگاه میکرد. برادرش نقل میکند که «روزی در ایام معالجه که به سرش ترکش خورده بود، مادرم برای او خواست کباب درست کند، وی ناراحت شد و گفت مادر این چه کاری است؟ در نزدیک منزل ما خانواده یتیم و بیسرپرست وجود دارد، این دود کباب سبب میشود که آنان ناراحت شوند زیرا نمیتوانند کباب بخورند».
علیرضا ریاکار و ریاستطلب نبود. ولی به وظیفه خود بهخوبی عمل میکرد و تا عملیات محرم که به شهادت رسید، نمیدانستم برادرم فرمانده گردان است. از مال چیزی جز یک موتورسیکلت نداشت. آن را هم به مادرم وصیت کرده بود که به هر کس که میداند، ببخشد. در عین شجاعت و صلابت در فرماندهی همیشه خوشاخلاق و شوخطبع و خندان بود.
فرازی از وصیتنامه شهید
اگر شهادت نصیب من شد، عکس مرا بالای تابوتم نزنید. نمیخواهم جلوی بندگان خدا خجل باشم. مکان قلب و روحتان را از دست شیطان آزاد سازید تا مهدی صاحب الزمان(عج) به این انقلاب نظر داشته باشد.
تو اى پدر و مادر من، که زبان تشکر ندارم، چون پاى من خیلى زحمات کشیدید؛ ولى خوشحال باشید از این که در این راه خدا چنین هدیهاى را از ما قبول کرده است و براى من گریه نکنید؛ چرا که خودم دلشکسته هستم. امیدوارم انقلابمان را به انقلاب امام زمان(عج) بسپارید و خدایا تو آگاه باش که من براى پول و یا مال و مقام نرفتم؛ بلکه براى زنده کردن دین محمد (ص) رفتم و تو این لیاقت را دادى که من بر این راه بروم.
ارسال دیدگاه