نورنیوز بررسی کرد؛
رونمایی از نسخه جدید جنگهای نیابتی در معرکه قرهباغ؛ طراح کیست و هدف کجاست؟
تهران (پانا)- چنانچه شواهد میدانی نشان میدهد، استقرار تروریستهای تکفیری در طول نوار مرزی ترکمنستان، آذربایجان، ازبکستان، جنوب شرقی تاجیکستان و شمال شرقی افغانستان در نزدیکی مرزهای چین، به عنوان بخشی از برنامه محاصره استراتژیک چین، روسیه و ایران و دامن زدن به جنگها و تنشهای نیابتی در این مناطق انجام میشود.
به گزارش ایسنا به نقل از نورنیوز، درگیریهای آذربایجان و ارمنستان بر سر مساله قرهباغ که از ۵ مهرماه آغاز شده، همچنان ادامه دارد و مقامات آذربایجان و ترکیه اعلام کردهاند که این درگیری تا آزادسازی کامل مناطق اشغالی ادامه دارد.
درگیریهای نظامی اخیر ناشی از ناتوانی کامل «گروه میانجی مینسک» یا «سازمان امنیت و همکاری اروپا» است که آمریکا، فرانسه و روسیه از ۱۹۹۷ میلادی ریاست مشترک آن را بر عهده دارند و همین مسئله ضرورت انتخاب یک طرح و مدل جدید میانجیگری برای برقراری صلح در منطقه را دو چندان کرده است.
بنابر یک تحلیل، ریشه این بحران یک درگیری تاریخی است که شعلهور شدن آن در شرایط کنونی حاصل تلاش ناکام آمریکا برای جلوگیری از قدرت گرفتن سهگانه روسیه، چین و ایران در منطقه است، چنانچه شواهد اطلاعاتی نشان میدهد این درگیریها بیش از آنکه حاصل یک درگیری مرزی یا حتی مذهبی باشد، تلاشی برای محاصره روسیه، چین و ایران است.
دخالت مستقیم ترکیه در عملیاتهای نظامی آذربایجان و تصدی ریاست اتاق عملیات مشترک با رژیم صهیونیستی در این کشور اقدام جدیدی نیست و از یک برنامهریزی هدفمند و راهبردی حکایت دارد.
بررسی دقیقتر تحولات این منطقه نشان میدهد که هدف ترکیه از دخالت در بحران قرهباغ فقط حمایت از آذربایجان به عنوان کشوری با روابط نزدیک قومیتی نیست بلکه هدف اصلی از این مداخله تلاش برای ایجاد پایگاههای دائمی نظامی در این کشور است که ماموریت اصلی آنها تقویت نیروهای آمریکایی و اروپایی و رصد تحرکات مداوم هوایی و دریایی ناوگان روسیه در مجاورت دریای سیاه است.
در حال حاضر پایگاههای ترکیه در آذربایجان مسئولیت رصد صادرات نفت و گاز روسیه به بازارهای اروپا را بر عهده دارند، بازاری که ترکیه تلاش میکند با اتصال به منابع گاز ترکمنستان و سایر کشورهای آسیای میانه آن را از دست رقیب روسی خود در آورد.
از سویی؛ پایگاههایی که قرار است در آذربایجان ایجاد شود نقش مستقیم در ارائه کمکهای اطلاعاتی به رژیم صهیونیستی علیه ایران خواهد داشت. هم اکنون رژیم صیهونیستی ۴۰ درصد از نفت مورد نیاز خود را از آذربایجان تامین میکند که این نفت از طریق بندر شیخان ترکیه به بندر حیفا در سرزمینهای اشغالی منتقل میشود.
اتاق عملیات مشترک آمریکایی، ترکی، اسرائیلی و آذری در صدد تهیه طرحی برای گسترش ناتو در آسیای میانه از طریق پایگاههای نظامی ترکیه در آذربایجان است تا در قالب این طرح ارتباط جغرافیایی و زمینی بین آذربایجان و ترکیه که هم اکنون تحت کنترل نیروهای ارمنی است برقرار شود.
تلاش برای ایجاد یک ساختار نظامی برای ناتو با هدف افزایش فشار و تهدید علیه ایران در شمال غرب این کشور از دیگر اهداف رژیم صهیونیستی از مداخله در بحران قرهباغ است و به همین منظور سه ژنرال و هجده افسر ستاد اسرائیلی با هدف گسترش کنترل نیروهای آذری و اشغال یک نوار مرزی در داخل خاک ارمنستان به موازات مرزهای ایران در حال اجرای این نقشه هستند.
استقرار عناصر باقیمانده داعش و سایر گروههای تروریستی در آذربایجان تحت عنوان «کمک به آذربایجان برای دفع تجاوزات ارمنستان» و بازگرداندن بخش اشغالی از سوی ارمنستان از دیگر قطعات این پازل است و بر همین اساس تاکنون ۵۳۰۰ نفر از تروریستهای تکفیری به منطقه منتقل شدهاند.
در همین حال؛ هزاران زندانی داعشی که هم اکنون در شمال شرقی سوریه به سر میبرند در انتظار انتقال به این منطقه هستند. این عناصر تکفیری تابعیتهای مختلفی از حوزه آسیای میانه به ویژه اویغورهای ساکن در ایالت سین کیانگ در شمال غربی چین دارند.
از سوی دیگر؛ چنانچه شواهد میدانی نشان میدهد، استقرار تروریستهای تکفیری در طول نوار مرزی ترکمنستان، آذربایجان، ازبکستان، جنوب شرقی تاجیکستان و شمال شرقی افغانستان در نزدیکی مرزهای چین، به عنوان بخشی از برنامه محاصره استراتژیک چین، روسیه و ایران و دامن زدن به جنگها و تنشهای نیابتی در این مناطق انجام میشود.
بر این اساس؛ گرچه تاکنون ترکیه هرگونه اخباری پیرامون این نقل و انتقالات به منطقه را تکذیب کرده، اما چنانچه قبلا هم برای انجام عملیاتهای تروریستی از خاک آذربایجان استفاده شده، با استقرار این تروریستها در آذربایجان در آینده نیز قطعا از آنها برای انجام عملیات در چین، روسیه و ایران استفاده خواهد شد.
این طرح که تمامی اجزای آن با نظارت مستقیم پنتاگون و رهبری ناتو در حال اجرا است، در واقع طرح و نقشهای جدید برای جبران شکست طرحهای آمریکایی ـ صهیونیستی در رویارویی همه جانبه آنها روسیه، چین، ایران و محور مقاومت است.
شکست رژیم صهیونیستی از حزبالله در سال ۲۰۰۶، شکست و عقبنشینی ارتش آمریکا از عراق در سال ۲۰۱۱، شکست پروژه آنها برای سرنگونی دولت سوریه و اشغال مجدد عراق، تحولات جبهه یمن و شکستهای پی در پی نیروهای متجاوز آمریکایی ـ صهیونیستی در قالب ائتلاف سعودی ـ اماراتی و تأثیرات بزرگ و راهبردی پایداری جبهه مقاومت را میتوان در زمره مصادیق این شکستها به شمار آورد
ارسال دیدگاه